معرفی 4 رمان عاشقانه با قصه های جذاب که از خواندن آن ها لذت می برید
این روزها که بسیاری از فعالیتهای دوست داشتنی زندگی متوقف شدهاند، بهترین زمان برای خواندن رمانهای عاشقانه است تا هیجان را به زندگی برگردانند و بتوانند چند وقتی ما را به دنیای زیبایشان بکشانند.
اگر شما هم هوس خواندن چند رمان خوب عاشقانه کردهاید، از چهار رمانی که در این مقاله معرفی کردهایم، غافل نشوید.
1- اما
جین آستین مجموعهای از عاشقانهترین رمانهای زیبا را نوشته که بسیاری از آنها به صورت فیلمهای سینمایی هم درآمدهاند؛ جدیدترین نمونه آن هم فیلم سینمایی «اما» با بازی آنیا تیلر است که اخیرا در مینی سریال کوئینز گمبیت درخشیده است و طرفداران زیادی پیدا کرده است.
«اِما» داستان دختری به همین نام است که مادرش را از دست داده و به همراه پدر پیرش در عمارتشان زندگی میکنند. خواهر بزرگتر او ازدواج کرده و در شهر دیگری زندگی میکند و بعد از رفتن او اما به نوعی همه کاره خانه شده است. او دختری زیبا و ثروتمند است که سرگرمیهای عجیبی برای خودش دست و پا میکند؛ پیدا کردن شوهر برای دوستان نزدیکش و پیوند دادن قلب مردان و زنانی که فکر میکند به هم میآیند. این سرگرمی اما که ظاهرا خیرخواهانه است اما رگههایی از خود رای بودن او را نشان میدهد، دردسرهای عجیبی برای او به دنبال دارد و چیزی نمانده که مردی که واقعا او را دوست دارد و با او صادق است را هم از اما دور کند. پیشنهاد میکنیم ابتدا کتاب را مطالعه کنید و بعد سراغ نسخه 2020 فیلم سینمایی اما بروید.
2- ربکا
اگر به خواندن داستانهای دو ژانر معمایی و عاشقانه علاقمند هستید، رمان زیبای ربکا یک تیر با دو نشان خواهد بود؛ یک رمان عاشقانه و معمایی-جنایی که دافنه دوموریه آن را به تصویر کشیده و هنوز هم که هنوز است خرید آن جزو واجبات سبد فرهنگی هر فرد علاقمند به ادبیات محسوب میشود.
ربکا داستان دختری جوان است که به ندیمگی زنی ثروتمند میپردازد و طی یکی از سفرهایی که با این زن دارد، زندگیاش برای همیشه دستخوش تغییر خواهد شد. در این سفر دختر جوان داستان، با مردی ثروتمند و جذاب به نام آقای دوینتر آشنا میشود که به تازگی همسرش، ربکا را از دست داده و قصد دارد دوباره ازدواج کند. در طی این سفر دختر جوان و آقای دوینتر به یکدیگر علاقمند میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند. همه چیز به نظر بسیار رویایی میرسد تا اینکه بعد از ورود به عمارت آقای دوینتر روند داستان تغییر پیدا میکند. ربکا قاعدتا مرده است؛ اما حضور او در همه جای خانه احساس میشود و به حدی پر رنگ است که خانم جدید خانه نسبت به شخصیت او کنجکاوی شدیدی پیدا میکند. این کنجکاوی تا حدی پیش میرود که دختر جوان که حالا همسر آقای دوینتر است، تلاش میکند شبیه ربکا شود. اتفاقی که باعث به جریان افتادن معماهای زیادی خواهد شد.
کتاب ربکا اثر دافنه دوموریه چندین اقتباس سینمایی دارد که یکی از آنها که معروفترین اقتباس هم هست؛ در سال 1940 توسط آلفرد هیچکاک ساخته شد و دیگری نسخه جدیدتری از این کتاب است که سال 2020 پخش شد. پیشنهاد میکنیم بعد از خواندن کتاب به ویژه دیدن نسخه سینمایی 1940 این اثر را از دست ندهید و آماده حبس شدن نفستان با کارگردانی بینظیر هیچکاک باشید.
3-دزیره
وقتی صحبت از رمانهای عاشقانه و کلاسیک میشود، یکی از آثاری که بر اساس واقعیت نوشته شده و مخاطبان بیشماری دارد، رمان زیبای «دزیره» است. دزیره یک رمان عاشقانه و تاریخی است که ماجرای عاشقانه بین ناپلئون بناپارت و دزیره را شرح میدهد. دزیره دختری جوان بوده که بعد از نامزدی خواهرش با برادر ناپلئون بناپارت، بین او و ناپلئون علاقه شکل میگیرد و به یکدیگر دل میبندند. این دلبستگی تا نامزدی هم جلو میرود و همه چیز خوب به نظر میرسد تا اینکه ناپلئون تصمیم میگیرد نامزدی را به هم زده و با زن دیگری ازدواج کند؛ گویی از مرد جوان و عاشق پیشهای که دزیره میشناسد چیزی باقی نمانده و در عوض مردی در پی قدرت به وجود آمده است. این اتفاق قلب دزیره را میشکند و او را غرق در اندوه میکند. مدتی طول میکشد تا دزیره با مردی به نام ژنرال ژان باتیست برنادوت آشنا شده و با او ازدواج کند. ازدواجی که قرار است در آینده ناپلئون و دزیره را دوباره با هم رو به رو کند.
آن ماری سلینکو، نویسنده رمان عاشقانه دزیره در عین حال که نویسنده موفقی بود، روزنامه نگار هم بود و زمانی که در سوئد به سر میبرد با نوادگان دزیره رو به رو شد. یکی از این نوادگان داستان دزیره و ناپلئون را تعریف کرد و همین جا بود که جرقه نوشتن این رمان در ذهن سلینکو زده شد. نتیجه این جرقه، خلق یک کتاب درخشان در حیطه ادبیات کلاسیک جهان شد که همچنان گیرایی و زیباییهای خودش را موقع مطالعه به خواننده نشان خواهد داد.
4-من پیش از تو
درست است که خواندن کتابهای کلاسیک عاشقانه لذت دیگری دارد و با آرامش زیادی همراه است؛ اما عاشقانههای جدیدی هم وجود دارند که میتوانند دل خوانندههایشان را بلرزانند و درسهای بزرگی راجع به عشق به آنها بدهند. یکی از این رمانهای عاشقانه رمان بسیار جذاب و خواندنی «من پیش از تو» نوشته جوجو مویز است.
«من پیش از تو» روایت دختری پر شر و شور و پر انرژی به نام لوییزا کلارک است که برای کمک به خانوادهاش که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند، در یک کافه کار میکند، یک نامزد ورزشکار دارد و یک خانواده دوست داشتنی. همه چیز برای لوییزا آرام به نظر میرسد تا اینکه شغلش را از دست میدهد و مجبور میشود به دنبال شغل دیگری بگردد. تنها کسانی که او را استخدام میکنند، خانم و آقای ترینر هستند؛ زن و مردی بسیار ثروتمند که پسر جوانشان ویلیام بر اثر حادثهای دچار فلج شده و حالا نیاز به پرستار دارد. شغلی که لوییزا آن را بر عهده میگیرد. استخدام لوییزا در عمارت ترینرها آغاز یکی از عاشقانهترین داستانهای تاریخ معاصر ماست که از روی آن نسخهای سینمایی نیز با بازی زیبای امیلیا کلارک و سم کلفلین ساخته شده است. پیشنهاد میکنیم خواندن این رمان را به هیچ وجه از دست ندهید. برای اینکه خلاصه ای درباره رمان من پیش از تو بدانید خواندن این مطلب را از دست ندهید.