ناگفتههای محمدعلی بهمنی از عشق، زندگی، قرنطینه/ با منزوی عمق دیگری در خود یافتم
محمدعلی بهمنی با بیان اینکه خودش در عشق شکست نخورده است، درباره عشق میگوید: عشق برای یافتن تاثیری که بر دیگری میتواند بگذارد فقط یکبار در وجود انسان پدید میآید.
ایران آرت: جام جم نوشت: بای بسما... بزنگاه و نقطهعطف زندگی حرفهای این غزلسرای نامی 63سالگی بود؛ آنجاکه سروش در آستان پاک امام ما علیبن موسی(ع) سرشارش ساخت و این تجربه شگفتار، همه سپهرزیستش را دگرسان کرد خودش و دیدگاه شاعرانهاش را دیگر ساخت؛ تجربهای که فقط باید از زبان خودش بشنوی، تجربهای که غزل سروشینه و آسمانی "شرمندهام که همت آهو نداشتم" برآیند آن است.
با استاد از زمستان پارسال سخنگفتیم. شما فرازهایی از چهارم و پنجمین گفتوگو را میخوانید که در رسایی و نارسایی، سلامت و بیماری حتی شکل گرفته؛ خودشان بایستهتر دیدند روی سخنمان به شعر باشد و بس. بادا درپذیرید!
در قرنطینه کرونایی، فرقِ خلوت و تنهایی شاعر با دیگران؟
فرق زیادی نمیتونه داشتهباشه، چون همه دلشوره دارن و پرهیز که هم خودشون کرونا نگیرن هم دیگران.
آخه سپهری میگه پُرم ازچی و چی ولی چه درونم تنهاست؟ تنهاییتون رو چی آباد میکنه؟
انسان در خودش نوعی رهایی داره که میتونه ذهن شاعر رو پیدا کنه و اون به اندازه آنچه در درونش داره ازش بهره ببره.
ولی این دلشورهها مگه جایی برای شاعری میذاره؟
اتفاقا از بسیاری دوستان که میپرسم از کار تازه چه خبر، همین رو میگن.
از زاویه نگاه اونها که ذهن خاصی دارن و دلشوره ناکارآمدشون نکرده؟
در این شرایط فکر میکنم کرونا گریبان شعر و هنر رو حتی گرفته.
توقعتون از معاصرها؟
این که انسان از خودش چه توقعی داره جزو واجباته.
تاریخ ادبیات پره از انگیزهبخشی عشق یه زن و میلادِ شاهکار درباره این انگیزه عاشقانه؟
طبیعیه؛ ولی این عشق نیست.
پس عشق چیه ؟
به عقیده من و خیلی از بزرگان گذشته، عشق فقط یکبار میاد در وجود انسان برای یافتنِ آن تاثیری که بر دیگری میتونه بذاره. شاعرای بسیاری بر این تکیه کردن.
وقتی کسی میگه عاشقش شدم و این شعر رو گفتم شما چی میگین؟
انگار خودش رو مَچَل کرده؛ زیرا خدمتی نکرده. عشق ممکنه سالها سراغ آدم نیاد.عشق یکبار بیشتر نمیاد.
اگه به عشقش نرسه؟
چون عشق، اصیله؛ این نرسیدن همچنان شما رو برای خودت نگهداشته، اون عشق شما رو اینگونه دگرگون کرده.
در ستایش این عشق؟
شاعر نمیگه خودِ شعریته که شما رو درک میکنه. پایداری عاشق، فرهنگشه. نه اینکه اگه رهاش کرد، بره عاشق یکی دیگه بشه، معنا نداره.
عزیزی که ازش آموختین یا شعرش به شما چیزهایی آموزانده؟
مثل مواقعی که با حسین منزوی عزیز... شعر منزوی رو که میخوندم عمق دیگهای در خودم مییافتم.
از خودش که شعرش رو میشنُفتین؟
زیبایی بیانش بهقدری جذب میکرد؛ چقدر درست شعر رو میخوند حس درون شعر رو پیدا میکرد منتقل میکرد جوری که همیشه با آدم میموند
دورهمیتون با منزوی؟
خدابیامرز عمران صلاحی گفت: با منزوی پیادهروی میکنیم ما/ خود را بدینوسیله قوی میکنیم ما. منزوی درباره شعرش که حرف نمیزد عمران درست میگفت: همون حضورش انرژی شعری میداد به ما. ازش که جدا میشدیم شاعرتر میشدیم.
شدیدترین انتقادتون از؟
از هیچ شاعری هیچوقت انتقاد نداشتم.
چرا؟
چون به این درک رسیدم که شعر ما را میگوید؛ پس خود شعر میتونه قضاوتی به دست بده که هنرمندانه بیان شده یانه.
چی شما و روح شما رو دگرگون میکنه؟
خودِ هستی عزیزم! باید اون هستی رو با هستنِ خودت میزان کنی همین.
چهجور آدمهایی رو بزرگ میشمرین؟
بستگی به نوع نگاه و هوشمندی خودت داره. چرا هنوز عاشق سعدی و حافظ و مولوی هستیم باوجود هزاران شاعر همچنان معجزههاشون رو دارن با شعرشون زندگی میکنیم. روز به روز هم آثارشون معناهای تازهای پیدا میکنن.
با ماشین زمان دوست داشتین پیش کدون شاعر میرفتین گفتوگو میکردین؟
همون چندشاعر اول که ما رو در خودشون دارن.
شما موفق در عشق یا شکست..؟
من از عشق شکست نخوردم دارم با همسرم زندگی میکنم.
کاش روح کدوم شاعر در شما حلول کنه؟
همهشون رو دوست دارم.
از مهمترین آموزههای استاد محمدعلی بهمنی؟
عشق چیزی نیست که بتونی بسازیش. عشق، شما رو میسازه شعر، ذاتش ساختن و آفرینش شاعره نه برعکس.