اولین صحبتهای احمدرضا احمدی پس از سکته مغزی/ نزدیک بود برویم
آقای شاعر مثل گذشته سرحال نیست و از لبخندها و بذلهگوییهای او خبری نیست، اما جای شکرش باقی است که خطر را گذرانده و میتواند گوشی را بردارد و حرف بزند.
ایران آرت: مرتضی کاردر در همشهری نوشت: در روزهایی که همه سوگوار درگذشت استاد محمدرضا شجریان بودند، خبر سکته مغزی احمدرضا احمدی نیز رسید و در شلوغی تأیید و تکذیب خبر درگذشت شجریان و حاشیههای ماجرا فراموش شد. چهارشنبه ۱۶مهرماه گزارشی از وضعیت آقای شاعر به نقل از همسر ایشان خانم شهره حیدری در روزنامه همشهری منتشر شد که گفته بود او فعلا در خانه است و به دلیل کرونا به بیمارستان نرفته و پزشکان از راه دور او را تحت نظر دارند. شماره منزل آقای شاعر را میگیرم. اینبار خودش گوشی را برمیدارد و میگوید: "نزدیک بود برویم. خدا را شکر سکته را رد کردهام. پریروز هم برای بررسی وضعیت قلبم رفته بودم. باید باتری قلبم را عوض کنم. سومینبار است که باتری را عوض میکنم. به کسی سپردهاند که باتری تهیه کند. بعد باید در نوبت عمل قلب قرار بگیرم. چون تحریم است باتری کم شده است". آقای شاعر مثل گذشته سرحال نیست و از لبخندها و بذلهگوییهای او خبری نیست، اما جای شکرش باقی است که خطر را گذرانده و میتواند گوشی را بردارد و حرف بزند. "من چون آسپرین میخوردم سکته را رد کردم و گرنه ممکن بود یک طرف بدنم فلج شود".
احمدرضا احمدی همه سالهای گذشته را درگیر دستوپنجه نرم کردن با بیماریهای گوناگون بوده است. بیماریها به شعر او نیز راه یافتهاند و ترجیعبند همیشگی شعر او در سالهای اخیر بودهاند؛ از بیماری قلبی و سکته مغزی تا مشکلات بینایی و کمردرد و...
او در ابتدای دفتر نوزدهم شعرها و یادهای دفترهای کاهی، نوشته است: "در خانه هستم/ سرما بیداد میکند/ امروز یکشنبه است/ پارسال در این روزها برای بار چهارم چشم مرا عمل کردند/ بینتیجه بود/ شعر مینویسم در دفترهای کاهی/ روز غمانگیز عمل چشم را فراموش میکنم". با این همه او هیچگاه در مقابل بیماریها تسلیم نشده و از پا ننشسته و همواره به کار مشغول بوده است. در همه این سالها مجموعه شعرهای تازه او مرتبا منتشر شدهاند و در کنار شعر مشغول نقاشی بوده است. حالا هم میگوید: "مجموعه تازهام حروفچینی شده و باید کارهای غلطگیری را انجام دهم." هرچند که در عین حال نگران افسردگی است: "میترسم افسردگی به سراغم بیاید و نتوانم کار کنم. در روزهای اخیر کمی کتاب خواندهام اما کتابها در ذهنم نمانده است. تمرکز لازم را برای مطالعه ندارم. الان حتی عنوان مجموعه شعرهای تازه را یادم نمیآید".
کمکم حضور احمدی در شعر حرفهای امروز ایران دارد 60ساله میشود. او در 60 سال گذشته یکتنه بار شعر خود را به دوش کشیده و خوانندگان بسیاری را از نسلهای گوناگون با خود همراه کرده است.
تجربه نشان داده است که احمدرضا احمدی همواره بر بیماری غلبه کرده و دیر نیست روزی که دوباره مشغول شعر شود و کتابهای تازه او به بازار بیاید. چرا که او یکی از نمادهای انکارناپذیر شعر امروز است.
"تا همهی ما در پاییز/ در گلهای داوودی غرق نشدیم/ تند پارو بزن/ درد میآید و میرود/ اما/ پاییز پشت پنجره/ استوار ایستاده است/ تند پارو بزن/ تا عمر به پایان نرسیده است/ به خانه برویم، سرد است/ چراغ راهرو را روشن گذاشتهام/ کسانی دیر آمدند چراغ را خاموش کردند/ کاش دزد بودند/ حالا که شب میشود/ به یاد تو هستم
کاش/ خداحافظی نمیکردی و میرفتی/ من عمری خداحافظی تو را/ به یاد داشتم/ پاییز پشت پنجره/ استوار ایستاده است/ مرا نظاره میکند/ که چرا من/ هنوز جهان را ترک نکردهام/ من که قلب فرسوده دارم/ من که باید با قلب فرسوده/ کمکم تو را فراموش کنم."
برای اسطوره شعر ایران ، استاد احمدرضا احمدی که الگوی من بود مراد سلامتی و تندرستی دارم ...