نویسنده "اتاق" و علایق خاصش/ امیلی دیکنسن زندگیام را تغییر داد
اِما دانهیو ، نویسنده ایرلندی کتاب "اتاق" در این مطلب از آثاری سخن میگوید که در زندگیاش تأثیرگذار بودهاند.
ایران آرت: اِما دانهیو، نویسنده 50 ساله ایرلندی است که در کانادا زندگی میکند. "اتاق" مهمترین داستان دانهیو است و شهرت نویسنده را جهانی کرد. "اتاق" به اقتباسی سینمایی هم تبدیل و برنده جایزه اُسکار هم شد. در بخش فیلمنامه اقتباسی هم در میان نامزدهای دریافت جایزه حضور داشت.
"اتاق" در میان فینالیستهای منبوکر سال 2010 نیز هم قرار داشت و مورد استقبال زیاد خوانندگان در سراسر دنیا قرار گرفت. در سال 2010 برنده کتاب سال ایرلند هم شد و در فهرست کوتاه جایزه "اُرنج" هم قرار گرفت.
به گزارش ایبنا، "اتاق" در ایران هم با دو ترجمه منتشر شده است. ترجمه فارسی این کتاب از علی قانع در نشر آموت و از محمد جوادی در نشر فراز وارد بازار کتاب شده است.
چند روز پیش اثر جدید خانم دانهیو تحت عنوان "کشیدن ستارگان" با موضوع پاندمی منتشر شد و مورد توجه منتقدین نیز قرار گرفت.
به نقل از گاردین، از او درباره آثاری که میخواند، دوست دارد، هدیه میدهد و ..... سؤال کردیم. خواندن پاسخهای این نویسنده ایرلندی خالی از لطف نیست:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
"برای کالیا: در زمانی عادی" نوشته جیمز میک داستان جذاب درباره طاعون سیاه است.
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
"مجموعه اشعارِ" امیلی دیکنسن. مادرم همیشه اشعاری از دیکنسن را نقل میکرد و وقتی بزرگتر شدم با خواندن اشعارش تحت تأثیر قرار گرفتم. انگار به من مجوز عجیب و غریب بودن میدادند تا کنجکاویهای زندگیام را دنبال کنم.
کتابی که ای کاش من نوشته بودم:
"سپید دندان" نوشته زادی اسمیت. اگر این کتاب را من نوشته بودم با خاطری آسوده از دنیا میرفتم.
کتابی که بیشترین تأثیر را روی نوشتههایم گذاشت:
"هیجان" نوشته جنت وینترسون دریچهای جدید به روی من گشود.
کتابی که دستکم گرفته شده است:
"تغییر قرمز" نوشته آلن گارنر. در نوجوانی عاشق این کتاب بودم و اصلاً درک نمیکنم که چرا هیچکس این کتاب جذاب را نخوانده است.
آخرین کتاب خندهداری که خواندم:
"چنین سن بامزهای" نوشته کایلی رید خیلی خندهدار است. همه چیز منظم و سر جای خودش است؛ از روانشناسی کودکان گرفته تا موضوعات بینانژادی.
آخرین کتابی که با خواندنش اشک ریختید:
"هَمِت" نوشته مگی اُفارل. اغلب نسبت به آثاری که با عنوان خاصی مانند شباهت به نویسندهای دیگر، در این مورد خاص شکسپیر، بازاریابی میشود مقاومت میکنم اما وقتی کتاب را خواندم احساسی بودن ماجرای پسرکِ داستان قلبم را به درد آورد.
کتابی که نتوانستم تا پایان بخوانم:
کتابهای زیادی هستند که تمامشان نکردم. بچه دارم و زمانم برایم خیلی ارزشمند است. آخرین نمونه هم "دوست باهوش من" نوشته النا فرانته بود.
کتابی که از نخواندنش خجالتزده هستم:
"تاریخچه مختصری از هفت قتل" نوشته مارلون جیمز که برنده جایزه منبوکر هم شد. کتاب را در دست هم گرفتم و چندصدایی بودنش برایم قابلدرک نبود اما با توجه به تمجیدهایی که درباره این کتاب شنیدم باید دوباره تلاش کنم.
کتابی که دوست دارم من را با آن بشناسند:
"اتاق" چون مردم حس خوبی نسبت به آن دارند.
کتابی که دوست دارید به دیگران هدیه بدهید:
سهگانه "جنس تاریک" نوشته فیلیپ پولمن؛ مخصوصاً به بزرگسالانی که فکر میکنند این کتاب برای کودکان نوشته شده است.