شاعری که با دل مردم رفت و آمد دارد
محمد صالحعلا میگوید: اصابت نظر شفیعی کدکنی در شعر، مماس و حتی ممتازتر از نظریههای یاکوبسن است.
ایران آرت: خراسان بزرگ نقش انکارناپذیری در ادبیات جهان دارد. این عقیده محمد صالحعلا شاعر، ترانهسرا و ادیب نامآشنای کشورمان است. صالحعلا، استاد شفیعی کدکنی را یکی از نگینهای زیبا و سنگین خراسان میداند و معتقد است سوای تصحیحات و تعلیقات، آثار ایشان در مقامات و مناقب عارفان فرهمند، کارشناسیهای جهانشمول در نثر و شعر، از ارجمندترین آثار بلامنازع در ادبیات فارسی است.
به مناسبت استقبال از دفتر شعر جدید محمدرضا شفیعی کدکنی با نام "طفلی به نام شادی"، روزنامه خراسان با محمد صالحعلا گفتگو کرده است.
شفیعی کدکنی، معتمد زبان فارسی
محمد صالحعلا، اظهارات جالبی درباره وجوه شخصیت و آثار استاد شفیعیکدکنی دارد. او میگوید:"سخن گفتن درباره آثار ایشان، نیاز به کار جدی، وقت موسع و کارشناسی اشخاص موجه دارد؛ نه چون منی که هیچکس بن هیچکسم! شفیعیکدکنی، نهتنها از فحول شاعران پارسیگوی است، که نحوی بزرگی است؛ اصابت نظر ایشان و دکتر خانلری، در شعر، مماس و حتی ممتازتر از نظریههای یاکوبسن است. شاید زیباترین و اصلا اَصَحّ تعاریف در ماهیت موسیقی شعر، تعریف استاد شفیعیکدکنی است؛ او عقیده دارد گروه موسیقایی، سبب رستاخیز کلمهها در زبان میشوند. عواملی مانند وزن و قافیه و دیگر عوامل ناشناختهای که تنها حسشدنی هستند و نمیتوان برای آن قانونی را کشف کرد. ایشان و چندتن دیگر، از معدود معتمدان زبان فارسی در این دوران هستند."
راز مجلس درس پررونق
نویسنده کتاب "اجازه میفرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟" معتقد است جدا از آثار عالمانه استاد شفیعیکدکنی، نکتهای که درباره ایشان مغفول واقع شده، نوع زندگی و رفتار و منش اوست . او میگوید:"این برخورد، بارقهای از تربیت اندیشه و جهانبینی ایشان است، مانند دور از دسترسبودن و نه گفتنهای تاریخی؛ بنابراین با این که ایشان سختگیرند و اجازه نمیدهند هرکسی دوستشان داشته باشد، چه بخواهند یا نخواهند، من هم یکی از اقلِ دوستدارانشان هستم. شفیعیکدکنی یکی از تکیهگاههای ادبیاتاندود است که در حافظه مردم، محل معینی دارد. شعرشان، زیباشناسی و شخصیت مستقلی دارد، با دل مردم رفتوآمد دارد و به همین واسطه است که به آثار ایشان یورش میبریم و مجلس درسشان پررونق است."
شفیعی کدکنی؛ مرجع گفتوگوهای ما
محمد صالحعلا خاطره جالبی از دیدار با استاد شفیعیکدکنی دارد. او در توضیح این خاطره میگوید:"من یک بار ایشان را از نزدیک در باغ آقای شریفپور، معمار شعرشناس و انسان نژاده و نازنین دیدهام که دوستم آقای شریفپور، در باغ زندگی میکردند؛ باغی شبیه باغ عدن و ما جمعهها به باغ ایشان میرفتیم؛ جایی بیرون محمدشهر کرج و در آن باغ، کنار خوشباشیها و الواطیهای عقلی، دائماً با هم در گفتوگو بودیم. همین که گفتوگومان بال میگرفت یا اختلافنظری پیدا میکردیم، ایشان میگفتند نظر دکتر شفیعی چنین است یا ایشان چنین عقیده دارد. به یاد دارم در آخرین گفتوگوهای ازین دست حرف میزدیم، ایشان با استاد شفیعیکدکنی تماس گرفتند و در گفتوگو چنان در وجد بودند که بعد پرسیدم نظرشان چه بود؟ گفتند فراموش کردم بپرسم! مقصود اینکه این معاشرتهای دلوشانه دنبالهدار بود، تا آنکه ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد. مهندس شریفپور عازم عالم ناز شدند. مجلس پرسه ایشان، در همان باغ عدن برگزار شد. ما هم رفتیم و استاد شفیعیکدکنی هم تشریف آورده بودند و من ایشان را در آنجا دیدم."
نوربان ادبیات و صورتگر معنا
شاید "به کجا چنین شتابان" برجستهترین شعر از استاد شفیعیکدکنی در حافظه مردم باشد؛ اما محمد صالحعلا درباره شعر موردعلاقهاش میگوید:"من هم، همچون بیشتر فارسیزبانها، آثار ایشان را دوست دارم. اما این شعر به حافظهام سنجاق شده: "هیچ میدانی چرا چون موج/در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم؟/زان که بر این پرده تاریک، این خاموشی نزدیک/ آنچه میخواهم نمیبینم و آنچه میبینم نمیخواهم." او درباره نگرش و کیفیت آثار استاد میگوید:"آثار ایشان مینمایاند که میتوان با جهانبینی مولوی و خیام، شعر افقی نوشت و برای همین است که شعر ما پیشرفت چشمگیری داشته، شعری که به موازات زندگی پیشرفت کرده است. در آثار تصحیحی و تعلیقات، کار شفیعیکدکنی معناکردن معناهاست یا به قول نیما، ایشان صورتگر معناست. نوربان ادبیاتاست. مفاصل شعر یا به قول ابنعربی، غیژغیژ قلم را میشناسند، نظام اندیشیدگی نویی دارند، کارشان ادبیسازی ادبیات تاریخی است؛ چنانکه عطار را خوانا و شناسازی کردهاند و آنچه درباره زندگی و مشی خود ایشان میدانیم، اینکه آقای شفیعیکدکنی عرفان را رفتار میکنند و حق همین است که به قول اهل منطق، معطی شیء، فاقد شیء نیست."