چطور "صد سال تنهایی" روایتگر تاریخ آمریکای لاتین شد/ گابریل گارسیا مارکز و رئالیسم جادوییاش
گابریل گارسیا مارکِز یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین نویسندگان کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات به شمار میآید که با خلق رمان صد سال تنهایی شهرتی جهانی به دست آورد و تحولی بزرگ را در جریان ادبیات آمریکای لاتین به راه انداخت.
ایران آرت، گابریل گارسیا در ۶ مارس ۱۹۲۷ میلادی در دهکده آرکاتاکا دیده به جهان گشود. او دوران کودکی خود را در خانوادهای فقیر گذراند و همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کرد؛ وی بعدها در نخستین کتاب خاطراتش با عنوان زنده ام که روایت کنم، نوشت که دوران کودکی سرچشمه الهام تمام داستان هایش بوده است. مارکز از همان دوران کودکی به ادبیات و نوشتن علاقه داشت اما رشته حقوق در دانشگاه بوگوتا را انتخاب کرد، مارکز در پی علاقه از دهه ۱۹۴۰میلادی به طور حرفهای روزنامهنگاری را دنبال کرد و تحتتأثیر ویلیام فاکنر، رماننویس آمریکایی داستانسرایی را آغاز کرد. او با نامهای گابو یا گابیتو داستانهایش را به چاپ می رساند و سبک ادبی واقعگرایی یا رئالیسم جادویی را دنبال کرد. این رمان نویس نامدار داستانهای کوتاه خود را در روزنامههای آن زمان منتشر میکرد و با خلق رمانهای منحصربهفرد و برجسته به عنوان یکی از شاخصترین نویسندگان آمریکای جنوبی شناخته شد و به دلیل افتخاراتش در دنیای نویسندگی موفق به دریافت مدرک افتخاری نویسندگی از دانشگاههایی چون کلمبیا و نیویورک شد.
مارکِز علاوه بر نوشتن داستانهای خارقالعاده فردی، در اجتماع فعال بود و روحیه آزادیخواهی داشت، بنابراین وی ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی و از مدافعان حکومت کوبا بود، او تحت تاثیر پدربزرگش که شخصیتی آزادیخواه بود و در هر ۲ جنگ داخلی کلمبیا شرکت کرده بود، آگاهی سیاسی یافت و تا سالها اجازه ورود به کشور آمریکا را نداشت.
ویژگیهای آثار مارکز
به گزارش ایرنا، مارکز بی شک یکی از نویسندههای آثار شاخص سده بیستم بود، داستانهای وی به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند. او در میان فضاهای واقعی، اتفاقهای فانتزی رقم زده است که سالها پس از مرگ او همچنان کتابهایش در لیست پرفروشترینها هستند. او در داستانهایش تخیل و دنیای غیرواقعی را با واقعیت پیوند می زند و وقایع یک سرزمین پرآشوب را روایت میکند. وی یکی از نویسندگان پرافتخار محسوب می شود که موفق به دریافت جایزه بینالمللی ادبیات نوئستات از طرف دانشگاه اوکلاهاما شد که به نوبل آمریکایی مشهور است. همچنین وی یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی نیز به شمار می رود.
صد سال تنهایی، روایتگر ادبیات، سیاست و تاریخ آمریکای لاتین
مارکز در ۱۹۸۲ میلادی به خاطر رمان «صد سال تنهایی» برنده جایزه ادبی نوبل شد و شهرتی جهانی به دست آورد. این اثر یکی از پرفروشترین کتابهای جهان به شمار می آید و تاکنون بیش از ۳۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. مارکز برای خلق این اثر حدود ۲ سال وقت صرف کرد و برای آن موفق به دریافت جایزه نوبل ۱۹۸۲ میلادی شد. این کتاب روایت ادبیات، سیاست و تاریخ آمریکای لاتین است که وقایع مربوط به آن در شرح زندگی ۶ نسل از یک خانواده مطرح میشود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است و مفاهیمی همچون عشق و شهوت، جنگ و انقلاب، ثروت و فقر، جوانی و پیری و زندگی و مرگ در آن به تصویر کشیده می شود. این کتاب، نثری سخت دارد و از پیچیدگی و دشواری متن برخوردار است. همچنین باید گفت صد سال تنهایی پس از انتشار، شاهکار گابریل لقب گرفت. اندکی پیش از انتشار آن رمان، گابریل گارسیا مارکز به دلیل درگیری با رییس دولت کلمبیا تحت تعقیب قرار گرفت و به مکزیک گریخت. موفقیت گسترده و تاثیر گذاری ادبی این اثر مارکز زمانی به اوج خود رسید که روزنامه نیویورک تایمز در توصیف آن نوشت: "از زمان انتشار کتاب پیدایش (سفر پیدایش) تا به امروز این نخستین اثر ادبی است که تمامی بشریت باید آن را بخواند. "بنابراین باید گفت که کتاب صد سال تنهایی و دیگر آثار مارکز، پیشرو یک سبک جدید از داستان نویسی رئالیستی نو بود که در سراسر جهان با استقبال وسیعی از طرف مخاطبان روبرو شدند.
از رمان صد سال تنهایی به عنوان رویدادی بزرگ در ادبیات آمریکای لاتین یاد می شود، آن هم درست در زمانی که گفته می شد، نویسنده های دنیا حرفی برای گفتن نداشتند و مدتها بود که هیچ رمان مطرحی نوشته نشده بود. بعد از چاپ صد سال تنهایی این کتاب به تمام زبان های زنده جهان ترجمه شد. این کتاب چندین ترجمه فارسی نیز دارد؛ برخی از این ترجمه ها از متن اسپانیایی و برخی دیگر از ترجمه انگلیسی متن اسپانیایی به فارسی ترجمه شده اند. بهمن فرزانه مترجم انگلیسی چیره دستی است. او در سال های نخستین دهه ۵۰ ترجمه ای از این کتاب را در انتشارات امیرکبیر به چاپ رساند و در ۱۳۹۰ خورشیدی انتشارات امیرکبیر ویرایش تازه ای از این ترجمه را مجددا منتشر کرد. صد سال تنهایی را مترجمان مختلف دیگری از جمله «آزاده پورصدامی»، «زهره روشنفکر» و «اسماعیل قهرمانیپور» به فارسی ترجمه کردهاند. نسخه صوتی این کتاب هم با صدای «مهدی پاکدل» منتشر شده است.
عشق در زمان وبا؛ روایتگر یک داستان عاشقانه غمگین
یکی دیگر از معروف ترین آثار این نویسنده نامدار کلمبیایی رمان عشق در زمان وبا بود که در ایران با نام عشق سال های وبا نیز به فارسی ترجمه شده است. این اثر روایت یک داستان عاشقانه غمگین است. در این اثر مارکز عشق را به مثابه بیماری وبا به تصویر میکشد و داستان آن میان سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰میلادی اتفاق میافتد. وی در این داستان در ۶ فصل حضور عشق را چون یک بیماری میداند و مهر و محبت سه شخصیت «فرمینا داثا»، «فلورنتینو آریثا» و «دکتر خوونال اوربینو» را بیان میکند. «بهمن فرزانه» از جمله مترجمانی به شمار می رود که این اثر را به فارسی ترجمه کرده است؛ همچنین برپایه این داستان مایک نیوول، کارگردان انگلیسی فیلم سینمایی رمانتیکی در ۲۰۰۷ میلادی اکران کرد. ساخت این فیلم بیش از سه سال به طول انجامید؛ زیرا مارکز در ابتدا علاقه چندانی به ساخت فیلم براساس داستانهایش را نداشت.
ساعت شوم؛ برنده جایزه ادبی کلمبیا
ساعت شوم، یکی دیگر از آثار مارکز بود که توانست جایزه ادبی کلمبیا در ۱۹۶۱میلادی را کسب کند، این کتاب نسبت به دیگر آثار دیگر وی از پیچیدگی کمتری برخوردار است و روایت اتفاقات یک شهر است.
پاییز پدر سالار
مارکز برای خلق اثر پاییز پدر سالار بیش از ۱۵ سال وقت صرف کرد. این کتاب در ۱۹۷۵ میلادی منتشر شد و روایت اتفاقهای یک حکومت دیکتاتوری در آمریکای جنوبی است. در حقیقت باید گفت که مارکز ۱۰ سال روی دیکتاتورها مطالعه کرد از پینیلا گرفته تا تروخیو و از فرانکو تا پرون. بعد سعی کرد، تمام شنیدههایش را فراموش کند و روی داستان «ژنرال جهانی» کار کند، ژنرالی با رسم و رسوم خودش می زیست. در آغاز رمان، جسد پیرمرد جباری بر کف عمارت ریاست جمهوری پیدا میشود، «پیرمردی که از تمام انسانها و حیوانات بحر و بیابان پیرتر است» و این اتفاق پیش از کشف زوال اخلاقی و رخوت سیاسی رخ میدهد، چیزی که مارکز آن را «مرثیهای بر انزوای قدرت» میخواند. از دیگر آثار این رمان نویس فاخر می توان به کسی به سرهنگ نامه نمینویسد، از عشق و شیاطین دگر، هفده انگلیسی مسموم، سرگذشت یک غریق و خزان خودکامه اشاره کرد.
ژنرال در هزارتوی خود
ژنرال در هزارتوی خود داستان ماههای آخر زندگی سیمون بولیوار است، فردی که در اوایل سده نوزدهم، کلمبیا را از سیطره قوانین اسپانیا نجات داد با نخستین انتشارش در آمریکای جنوبی غوغایی به راه انداخت. این کتاب نمودار سفر رهبر انقلابی از بوگوتا تا ساحل کلمبیا است و مارکز در آن چهرۀ انسانی را به تصویر میکشد که از جان و دل خسته است و خاطرات تلاش و دشواریهایش را مرور میکند.
مجموعه داستانهای کوتاه مارکز به فارسی
این نویسنده علاوه بر نوشتن داستانهای بلند تبحر خاصی در نگاشتن داستان کوتاه نیز داشت. از برجسته ترین داستانهای کوتاه وی در ایران می توان به: پرندگان مرده ترجمه احمد گلشیری، روزی همچون روزهای دیگر ترجمه نیکتا تیموری، زنی که هر روز راس ساعت ۶ صبح میآمد ترجمه نیکتا تیموری، قدیس ترجمه قهرمان نوری، بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز ترجمه احمد گلشیری، زیباترین غریق جهان ترجمه رضا دادویی را نام برد. مارکز همچنین شرح زندگی خود را در کتابی به نام زندهام که روایت کنم را به چاپ رسانده است. این رمان نویس فاخر در ۱۹۹۹ میلادی مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و یک سال بعد مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی، خواستار آن شدند که مرد رئالیسم جادویی ادبیات، ریاستجمهوری کلمبیا را بپذیرد و او این درخواست را رد کرد.
پایان زندگی
این نویسنده سرشناس سرانجام به دلیل سرطان غدد لنفاوی و بیماری آلزایمر در ۸۷ سالگی در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ میلادی در مکزیکو سیتی دیده از جهان فرو بست. خوان مانوئل سانتوس سیاستمدار و رییس جمهوری کلمبیا پس از مرگ مارکز گفت: «هزار سال تنهایی و ناراحتی برای بزرگترین کلمبیاییای که در طول تاریخ میزیست.»