کد خبر: 45036 A

ماجرایی عجیب درباره ساموئل بکت و محمدعلی جمالزاده؛ از سوئد تا دربار پهلوی!

ماجرایی عجیب درباره ساموئل بکت و محمدعلی جمالزاده؛ از سوئد تا دربار پهلوی!

اسناد محرمانه نوبل ادبیات سال 1969 پس از نیم قرن آزاد شد؛ سالی که سوئدی‌ها دل ساموئل را به دست آوردند اما دل محمدعلی جمالزاده را شکستند تا او همه چیز را از چشم دربار پهلوی ببیند!

 

sdv

ایران‌آرت، صابر محمدی: عجب بالا و پایین دارد دنیا! نه، اشتباه نکنید، با این گزاره نمی‌خواهیم ترانه معروفی را که احتمالا حالا یادش افتاده‌اید، زمزمه کنیم؛ واقعا می‌گوییم که عجب پشت‌به‌زین و زین‌به‌پشتِ پشت سر همی شده است ماجراهای دنیا.

سال گذشته، در چنین روزهایی، خشم‌مان را بر سر آقای آندرس اوسترلینگ، رییس سابق آکادمی سوئد خالی کردیم [روی تیتر «پرده‌برداری از کارشکنی علیه ساموئل بکت/ ما شما را نمی‌بخشیم آقای اوسترلینگ» کلیک کنید و گزارش آن خشم را در ایران‌آرت بخوانید]. ماجرا از این قرار بود که این آکادمی به رسم هر ساله خود، اسناد مرتبط با نیم قرن پیش خود را از پستوهای رمزآلود خود درآورد و گفت که سال 1968 چگونه نوبل ادبیات از چنگ ساموئل بکت درآمده است. در آن گزارش، بر اساس اسنادی که پس از 50 سال آزاد شده بودند نوشتیم که آندرس اوسترلینگ رئیس وقت آکادمی سوئد با اعطای جایزه نوبل به ساموئل بکت مخالف بوده و درباره همسوبودن آثار بکت با روح جایزه نوبل تردید فراوانی داشته است. آن اسناد لو داد که او نوشته: «البته در تاثیر هنری نمایش‌نامه‌های بکت تردیدی نیست اما طنز انسان‌گریزانه و بدبینی مفرحط در آثار او چشمگیر است». می‌بینید چه بدسلیقه‌ و دچار کلیشه بوده است این آقای رییس!

تازه این را هم بدانید که او چهار سال پیش از این مخالفت هم، یعنی در سال ۱۹۶۴ با اعطای جایزه نوبل ادبیات به بکت مخالف کرده و و این کار را پوچ و بیهوده توصیف کرده بوده است. این مخالفت‌های رییس در حالی بوده که بکت در میان دیگر اعضای کمیته اسکار سال ۱۹۶۸ چهره‌ای محبوب بود و آن‌ها شفقت انسانی الهام‌گرفته در آثار او را می‌ستودند.

در آن سال آندره مالرو رمان‌نویس فرانسوی، ویستن هیو آودن شاعر انگلیسی و یاسوناری کاواباتا دیگر شانس‌های اصلی دریافت نوبل ادبیات بودند. ازرا پاوند منتقد و شاعر آمریکایی و ای.‌ام فارستر داستان‌نویس انگلیسی نیز به سبب سن بالای‌شان از گردونه رقابت نوبل ادبیات ۱۹۶۸ حذف شدند و ولادیمیر نوباکف باز هم به سبب غیراخلاقی‌خوانده‌شدن رمان «لولیتا» از سوی داوران کنار گذاشته شد. همچنین اوژن یونسکو برای ایجاد بدعت و خلاقیتی جدید در نمایشنامه‌نویسی مورد تمجید قرار گرفت اما به سبب محتوای بحث‌برانگیز آثارش از گزینه‌های اصلی دریافت نوبل ادبیات ۱۹۶۸ حذف شد.

در آن سال آندرس اوسترلینگ در تلاش برای انتخاب آندره مالرو بوده است، گرچه این نویسنده در آن زمان وزیر فرهنگ دولت شارل دوگل بود. اوسترلینگ اعطای جایزه به کاواباتا و ویستن هیو آودن را نیز توجیه‌پذیر می‌دانسته و در نهایت نیز جایزه به یاسوناری کاواباتای ژاپنی رسید و هیات داوران او را به سبب روایت استادانه ستود. گرچه دست «بکت» آن سال از جایزه نوبل ادبیات کوتاه ماند اما او سال بعد (۱۹۶۹) توانست این جایزه را کسب کند.

 

حالا جالب است که یک‌سال بعد از آزادشدن اسناد محرمانه نوبل ادبیات در سال 1968، اسناد مرتبط با نوبل ادبیات سال 1969 آزاد شده است و این بار می‌بینیم که اعضای آکادمی، چطور سعی کرده‌اند یک‌سال پس از نشان‌دادن خبث طینت رییس‌شان نسبت به بکت، آن روی سکه را نمایش دهند و با اعطای جایزه به این نمایشنامه‌نویس ایرلندی از در دلجویی درآیند. به‌خصوص وقتی بر اساس اسناد آزادشده جدید می‌بینیم که او برای کسب مهم‌ترین جایزه ادبی جهان چه رقبای گردن‌کلفتی را در سال 1969 توانسته پشت سر بگذارد بیشتر پی می‌بریم که اعضای آکادمی فهمیده‌اند سال گذشته‌اش چه بلایی سر استاد آورده‌اند و حالا با وجود این رقبا بی‌بروبرگرد جایزه را تقدیم کرده‌اند به او.

 اما آزادشدن این اسناد برای ما ایرانی‌ها هم یک شگفتی به همراه دارد و آن هم این‌که در فهرست 103نفره کاندیداهای دریافت نوبل ادبی 1969، نام یک ایرانی هم دیده می‌شود. در این گزارش، بالا و پایین این فهرست و نیز دیگر مواردی را که با انتشار اسناد تازه لو رفته‌اند بررسی کرده‌ایم. اسناد را احسان رضایی، کارشناس کتاب ترجمه کرده و در کانال شخصی‌اش منتشر کرده است.

 

 

مراسم دل‌جویی چه‌طور برگزار شد؟

حالا اسناد سال 1969 نشان می‌دهد که دوستان در آکادمی نوبل همان بلایی را می‌خواستند سر ساموئل بکت درآورند که سال 1968 درآورده بودند.

گفتیم که سال 1968 اوسترلینگ که رییس وقت آکادمی بود مانع نوبل گرفتن بکت شده و سعی کرده بود جایزه را به آندره مالرو بدهد که آن بار هم بقیه با او مخالفت کرده بودند و برای همین از باب نسوختنِ سیخ و کباب، جایزه نوبل را به یاسوناری کاواباتا ژاپنی داده بودند.

اسنادی که سال پیش منتشر شد البته نشان داد که اول می‌خواستند نوبل را به یوکیو میشیما بدهند، اما چون دیدند او باز هم شانس برنده شدن دارد (میشیما آن زمان ۴۱سال داشت) گفتند کاواباتای (آن موقع) ۶۹ساله اولویت دارد. دست بر قضا، میشیما دو سال زودتر از کاواباتا مرد و در ۱۹۷۰ به سبک سامورایی‌ها، هاراگیری کرد. کاواباتا هم در ۱۹۷۲ با گذاشتن شلنگ گاز شهری در دهان خودکشی کرد تا معلوم شود نوبل چقدر «آمد» دارد!

Beckett_2016_620_385_80_c1

برگردیم سراغ ماجرای نوبل ادبیات ۱۹۶۹ و انتخاب نهایی آن. طبق گزارش گاردین آن سال باز هم اعضای آکادمی بین انتخاب ساموئل بکت و آندره مالرو اختلاف داشتند. چهار عضو آکادمی موافق بکت بودند و دو عضو دیگر مالرو را حمایت می‌کردند. ظاهراً سیمون دوبووار، بورخس، پابلو نرودا و گراهام گرین هم هر کدام طرفداری داشتند، اما بحث اصلی در مورد بکت بود.

از لحاظِ سطح بحث داشته باشید که آندره اوسترلینگ، رئیس فرهنگستان سوئد همچنان جدی‌ترین مخالف بکت بود. او می‌گفت شک دارد «نوشته‌های منفی یا ماهیت نیهیلستی» آثارِ بکت با روح وصیت‌نامۀ آلفرد نوبل همخوانی داشته باشد. طبق وصیت آلفرد نوبل، نوبل ادبیات باید به «برجسته‌ترین اثری که در یک سال گذشته با رویکرد آرمان‌گرایانه نوشته شده» اهدا شود. اوسترلینگ می‌گفت ممکن است پشت «موتیف‌های یأس‌آور» بکت نوعی دفاع از انسانیت هم باشد؛ اما اغلب خوانندگانش «اثری هول‌آور را می‌خوانند که با ظرافت آدمی را تحقیر می‌کند».

در مقابل مهم‌ترین حامی بکت، کارل راگنار گیرو بود که خودش هم کارگردان تئاتر بود و می‌گفت «دیدگاه سیاه» بکت بیانگر اندیشه منفی و نیهیلیسم نیست. بلکه «بکت انسانیت را همان‌طور که همه ما دیده‌ایم، در زمانه‌ای که تا ته پیمان‌شکنی‌ها رسیده، تصویر می‌کند» و به اعماق تباهی‌ها سرک می‌کشد چون حتی آن‌جا هم «امکان بازسازی» وجود دارد.

در زمان اهدای جایزه نوبل ادبیات ۱۹۶۹ رئیس فرهنگستان سوئد یعنی آندره اوسترلینگ سخنرانی نکرد و به جایش، گیرو سخنران مراسم بود. ساموئل بکت هم متقابلاً برای دریافت جایزه به استکهلم نرفت تا مثل بقیه برگزیدگان سخنرانی کند. اما خوبی‌اش این بود که ماجرای اختلاف میان هیأت داوران نیم قرن مثل یک راز مسکوت ماند؛ خلاف امسال که اختلاف‌ نظر در مورد تصمیم نوبل پیتر هاندکه باعث دو استعفا از طرف اعضای فرهنگستان شد.

 

 

رقبایی که در نوبل 1969 از بکت شکست خوردند

خورخه لوییس بورخس

پابلو نرودا [برنده نوبل ۱۹۷۱]

گراهام گرین

جی. آر. آر. تالکین

هاینریش بل [برنده نوبل ۱۹۷۲]

فردریش دورنمات

گونتر گراس [برنده نوبل ۱۹۹۹]

سیمون دوبووار

آندره مالرو

پل سزان

لویی آراگون

ناتالی ساروت

کلود سیمون

آرتور میلر

ادوراد آلبی

ازرا پاوند

ولادیمیر ناباکوف

آلکساندر سولژنیتسین (برنده ۱۹۷۰)

 

محمدعلی جمالزاده و سه بار نامزدی دریافت نوبل ادبیات

محمدعلی جمالزاده

حالا با آزادشدن اسناد مرتبط با جایزه نوبل ادبیات سال 1969 این هم لو رفته‌ که محمدعلی جمالزاده که او را به عنوان پدر داستان‌نویسی ایران می‌شناسیم، چطور سر از فهرست نامزدها درآورده است.

آن‌طور که این اسناد لو داده، نام محمدعلی جمالزاده در فهرست 103نفره کاندیداهای نوبل ۱۹۶۹ دیده می‌شود.

*نامزدی جمالزاده به پیشنهاد ایرانشناس دانمارکی، یِس پیتر آسموسن بوده است. از پروفسور آسموسن کتاب‌های «ایرانشناسی در دانمارک»، «دیانت زرتشتی»  و تصحیح مثنوی «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی را می‌شناسیم.

*اما سال 1969 تنها باری نیست که جمالزاده به فهرست کاندیداهای دریافت جایزه نوبل ادبیات راه یافته است.

آن‌طور که احسان رضایی نوشته، جمالزاده دو نوبت دیگر هم کاندیدای نوبل ادبیات بوده است؛ بار اول در ۱۹۶۵ ریچارد نلسون فرای، ایرانشناس معروف، همان که نوروز 1393 درگذشت و آرزوی دفنش در کنار زاینده‌رود با حاشیه‌هایی رو‌به‌رو بود از هاروارد، اسم جمالزاده را به عنوان نامزد نوبل ادبیات ۱۹۶۵ پیشنهاد داد. آن سال میخاییل شولوخف برندۀ نوبل شد.

دو سال بعد، احسان یارشاطر از دانشگاه تهران، جمالزاده را برای نوبل ادبیات ۱۹۶۷ نامزد کرد که میگل آنخل آستوریاس برنده شد.

 

لابی پهلوی در آکادمی سوئدی؟

آن‌طور که رضایی به جلد ۴ صفحات ۴۲۵ تا ۴۲۸ کتاب «اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران ارجاع داده، ظاهرا خود جمالزاده مدعی شده که شانس بسیاری برای دریافت جایزه نوبل داشته اما دربار پهلوی مانع برنده‌شدن او شده است.

جمالزاده نوشته دربار از چهر‌ه‌ای دیگر حمایت کرد (منظورش بسیج خلخالی است که شعر معروف «نامه‌رسان نامه من دیر شد» از اوست). البته که وجود اسامی بزرگی در کاندیداهای آن سال ادعای جمالزاده را زیر سوال می‌برد.

 

 

 

برای حقایق نوبل باب دیلن تا 2066 منتظر باشید

grammy-museum-bob-dylan

لابد می‌دانید عده‌ای هستند که جایزه نوبل ادبیات را جدی نمی‌گیرند و اهمیتش را زیر سوال می‌برند.

فکر نکنید این باور از دو سه سال پیش، یعنی از وقتی شکل گرفت که این جایزه به باب دیلن خواننده و ترانه‌سرا اعطا شد. آنهایی که جایزه نوبل ادبیات را جدی نمی‌گیرند از بسیار پیش از دیلن مثال می‌آورند و می‌گویند وقتی این جایزه در سالی که باید، به ساموئل بکت نرسیده، علنا از درجه اعتبار ساقط است.

حالا اگر می‌خواهید بدانید چطور باب دیلن نوبل ادبیات سال 2016 را برد، باید بر اساس مخفی نگه داشتن اسرار چگونگی انتخاب برندگان نوبل تا پنجاه سال، تا سال ۲۰۶۶ منتظر بمانید تا متوجه‌ شوید آکادمی سوئد چگونه و طی چه سازوکاری در نهایت نوبل ادبیات ۲۰۱۷ را به این ترانه‌سرا و خواننده آمریکایی داد.

 

 

[بخشی از این گزارش، هم‌زمان ـــ امروز، اول دی‌ماه ـــ در روزنامه‌ی «جام جم» منتشر شده است]
 

 

 

 

صابر محمدی نوبل ادبیات جایزه نوبل ادبیات ساموئل بکت محمدعلی جمالزاده جایزه ادبی نوبل
نظرات خوانندگان
  • رامین
    پاسخ

    عزیزجان حرص نخور قربونت آدم ها از جایزه ها بزرگترند

ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین