انتقاد تند بهشتی از عملکرد صداوسیما/ دیگر رسانه موثق ملی نداریم
سیدمحمد بهشتی گفت: اگر رسانه ملی کارش را بلد بود، آن را به درستی انجام میداد و اکنون کشور را از داشتن رسانه ملی محروم نمیکرد.
ایران آرت: در بحرانهای مختلفی که در جهان رخ میدهد، رسانهها نقش کلیدی در آرام کردن شرایط دارند. همین موضوع سبب شده تا جوامع مختلف لزوم توجه به رسانهها را بیش از هر پدیده دیگری حس کنند و برای مقابله با جنگ رسانهای احتمالی از آمادگی کاملی برخوردار باشند اما در این میان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که از آن با عنوان رسانه ملی یاد میشود، در بحرانهای مختلف بهگونهای عمل کرده که میتوان گفت اعتماد عمومی را از دست داده است.
به گزارش ایلنا، صداوسیما در حادثه اخیر که منجر به کشته شدن ۱۷۶ انسان شد، ابتدا تمام تلاشش را معطوف این موضوع کرد که بگوید برخورد موشک با هواپیمای مسافربری غیرممکن است؛ پس از آنکه ستاد کل نیروهای مسلح مسئولیت این اتفاق را پذیرفت بازهم گزارشگر این رسانه یک گام جلوتر از مسئولان تراز اول کشور احساس خطر کرده و صراحتا اعلام میکند که در شرایط کنونی چه لزومی برای بیان حقایق به مردم وجود دارد؟
عملکرد مسئولان مختلف در این حادثه تا پیش از قبول مسئولیت از سوی ستاد کل نیروهای مسلح کاملا همسو با صداوسیما بود اما پس از آن هریک با ابراز بیاطلاعی از حقیقتِ ماجرا، با جدا شدن از موجی که هنوز صداوسیما بر آن سوار است، از کتمان آن اظهار تاسف کرده و خواستار روشن شدن ابعاد واقعی ماجرا شدند.
در تحلیل وقایع چند روز گذشته و نوعِ بهرهبرداریهایی که جریانهای مختلف از آن داشتند، چند سوال اساسی مطرح است: اول اینکه باید دید چرا وقایعی با چنین ابعادی حتی از مسئولان تراز اول کشور مخفی نگاه داشته میشود؟ درثانی چرا وقتی به کرات ثابت شده که رسانه ملی همواره خوانش یکسویهی خود از وقایع را بر تمامیت آن سایهگستر کرده و از آن بهرهبرداریهای جناحی میکند، مسئولانی که باید منافعِ طیف گسترده مردم در کشور را درنظر داشته باشند، تن به مشاورههای تعدادی کارشناس - مجری و خبرنگاری میدهند که وابسته به تفکر و جناح خاصی هستند؟
پیرامون این موضوع و اینکه واکنش رسانهای درست در بحرانهای مختلف به چه صورت باید باشد، با سیدمحمد بهشتی که از سالهای 58 تا 68 از مدیران رده بالای صداوسیما بوده است، به گفتگو پرداختیم.
رئیس سابق پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پاسخ به سوال که گاه گزارشگران رسانه ملی اجتهاد کرده و به خود این اجازه را میدهند که برای اذهان عمومی کل کشور و حق دانستن یا ندانستن عموم مردم تصمیمگیری کنند، بیان کرد: این خود حکایت از گرفتاری بزرگتری میکند و آنهم اینکه مسئولان رده بالای کشور نمیخواهند بپذیرند که باید سوگوار بود! صداوسیما، دولت، نیروهای نظامی باید بابت حادثهای که رخ داده سوگوار باشند و در این سوگواری با جامعه همراهی کنند، نه اینکه از همه نهادها بخواهند طوری رفتار کنند که گویی اتفاقی نیفتاده و توقع داشته باشند اظهار تأسف کافی باشد. گویی متوجه نشدهاند که خاطر جامعه ایرانی جریحهدار شده و تا زمانی که سوگواری برپا نشود، این زخم التیام پیدا نمیکند. گلایۀ اصلی جامعه هم در حال حاضر همین است که چرا فضای رسمی سوگوار نیست؟
رئیس سابق کمیته ملی ایکوم در اینباره که گاه مشاوران رسانهای با تاسی از صداوسیما که لزومی برای بیان حقایق به مردم نمیداند، بخشهایی از حقایق را حتی به مسئولان منتقل نمیکنند، توضیح داد: شغل و وظیفۀ این افراد مدیریت افکار عمومی را ایجاب میکند اما مدیریت افکار عمومی کاریست و مدیریت افکار ریاست کاری دیگر. متأسفانه کسانی که مسئولیت مدیریت افکار عمومی را دارند، تمام همت خود را در مدیریت افکار و کسب رضایت مقام بالادست خود گذاشتهاند. البته زمانهایی هم هست که رئیس این افراد واقعا فریب خورده و با طناب پوسیده آنها به چاه میرود، بعد هم اوقاتش تلخ میشود که چرا این اتفاق رخ داد.
وی افزود: اما پای مسئله بزرگتری در میان است. در جریان حوادث اخیر، آن کسانی که وظیفۀ مدیریت افکار عمومی را برعهده داشتند، باید به بزرگان کشور اعلام میکردند. اکنون عواطف جامعه ایران جریحهدار شده و احتیاج به سوگواری دارند. سوگواری درست شده تا زخمها را التیام بخشد. برای جامعۀ مصیبتدیده این سؤال پیش آمده که پس چرا در چهره این بزرگان سوگی پیدا نیست و فقط درگیر بازی «کی اول چه گفت؟» شدهاند. آنان باید ماتمشان را ابراز کنند و با سوگواری جامعه همراه و همدل شوند؛ نه اینکه خود این موضوع را به زخم جدید تبدیل کنند.
بهشتی در ادامه عنوان کرد: متاسفانه حرفهایی که برخی آقایان میزنند، مصداق مسلم پاشیدن نمک روی زخم است که واقعا بد است. مدیریت اقتضائاتی دارد و ما نیاز به تمرین داریم. بالاخره کشور ما کم در موقعیتهای بحرانی قرار نگرفته، پس باید یاد گرفته باشیم که در موقعیتهای بحرانی چگونه عمل کنیم و به چه ترتیب بحران را کاهش دهیم. نه اینکه بیشترین هنرمان در مدیریت بحران این باشد که دست روی دست بگذاریم تا هر بحران با بحران بزرگتر بعدی به فراموشی سپرده شود.
رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در پاسخ به این سوال که آیا میتوان گفت با حضور خبرنگاران صداوسیما در برخی دستگاههای دولتی رویکرد این افراد به مدیران کشور هم تسری پیدا کرده است، اظهار داشت: صداوسیما به بینندگانش هم ضرر میرساند چه رسد به کسانیکه با آنان مراوده حرفهای دارد. البته خوشبختانه اکنون مدتهاست که کسی تلویزیون را دنبال نمیکند، پس خیلی جای نگرانی وجود ندارد. اگر رویکرد صداوسیما به دستگاههای مختلف دیگر سرایت کرده باشد، مسلما آنها را نیز متأثر کرده. اگر این رسانه کارش را بلد بود، آن را به درستی انجام میداد و اکنون کشور را از داشتن رسانه ملی محروم نمیکرد. اصلیترین مشکل کنونی ما این است که با عملکرد کنونی این آقایان در صداوسیما، دیگر رسانه موثق ملی نداریم.