آهنگ میتواند نُکِ تیزِ گفتوگو را منحنی کند/ شعرهای مهدی یزدی کتاب شد
دو کتاب شعر «تاووش» و «نیوهی نیمدار» از مهدی یزدی منتشر شد.
ایرانآرت: دو کتاب شعر «تاووش» و «نیوهی نیمدار» از مهدی یزدی منتشر شد.
به گزارش ایرانآرت، انتشارات مسطر دو کتاب شعر «تاووش» و «نیوهی نیمدار» مهدی یزدی را چند روز مانده به برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روانه بازار کتاب کرد.
«تاووش» و «نیوهی نیمدار» نخستین کتابهای مهدی یزدی محسوب میشوند؛ شاعری که بیش از پانزده سال است مینویسد اما در انتشار شعرهایش، تا کنون وسواس به خرج داده است. این دو کتاب در حالی در نشر مسطر منتشر شده است که یزدی پیش از سرودن این دو کتاب، تجارب شعری دیگری را از سر گذرانده اما آنها را در «تاووش» و «نیوهی نیمدار» نگانجده است. شعرهای هر دو کتاب یزدی را میتوان، شعرهایی ضد جریانهای شعریِ غالب امروز در نظر آورد؛ آثاری که گاه، طی برقراری گفتوگویی خلاقانه با جریان «شعر دیگر»، به عنوان یکی از جریانهای پیشروی دههی چهل شعر فارسی، رخ مینماید و البته در این مسیر، تغییر و تحولاتی را مد نظر دارد. زبان شعر او، سعی دارد بیتوجه به مؤلفههای شعرهای مرسوم و متعارف سالهای اخیر، برکنار از ذوقزدگیها و هیجانات زودگذر، در کارکردهای گوناگون کلمات تمرکز کند و اجرایی متفاوت را پیشنهاد دهد.
«نیوهی نیمدار»، شعری بلند است که ظهر عاشورا را با شگردهایی ویژه روایت میکند و از همین رو مطلقا در بدنهی شعر آیینی و مذهبی ما با مؤلفههای متعارف نمیگنجد. شاید از همین رو بتوان تلاش یزدی را در بازنمایی واقعهای دراماتیک، نزدیک به تجربهی کتاب درخشان «پنجآواز برای ذوالجناح» دانست؛ اثری که سال 1350 از هوشنگ آزادیور، شاعر شعر دیگر منتشر شد.
«تاووش» نیز شعرهای کوتاهتری از یزدی است که پس از «نیوهی نیمدار» نوشته شده و شعرهای متأخرتر او را شامل میشود.
بر اساس این گزارش، «نیوهی نیمدار» در 46 صفحه و با قیمت 7هزارتومان و «تاووش» در 81 صفحه و با بهای 12هزارتومان در نشر مسطر منتشر شده است. طراح جلد هر دو کتاب، امیر نجفی بوده است.
شعری از هر کتاب را میخوانیم:
بخشی از شعر « هیهاتِ رگانِ بریدهی نَفْسِ آبی» از «نیوهی نیمدار»
؟امیدوارید سنگ بر آب بند شود
آیا بندی پوست بند را لمس نمیکند.
من تمام شدهام از تدریج
من رفتهام از رفتن
من ماتَم از شما برده است
؟مگر آن زمان که سر نگاه میکرد، سر را به یاد میآورد.
حالا که لمسَم فقط
نگاهَم
ببُرید و از قفا ببُرید!
بخشی از شعر «آن که پیش از خود میرسد به دیدن» از «تاووش»
با نفوذِ کُند
خطِ نگاه مِسطَر میزند که بپوییم
به آهنگِ حرفها
تا در مسیر تماشا نباشیم
که آهنگ میتواند
نُکِ تیزِ گفتوگو را
منحنی کند
بَدل کند شکلها را
به شیوهها