با تیم سرکوب دریابندی در نجف آشنا شوید
حضور رفقای ایرانی همینگوی و چارلز دیکنز در ناآرامیهای عراق!
آقای ابراهیم یونسی عزیز، ما تا حالا فکر میکردیم آن پیکری که آن صبح سرد بهمنماه سال 1390 گذاشتیمش در سینه قبرستان، خودتان بودهاید. خب چرا باید کنکاش میکردیم، فکر کردیم واقعا درگذشتهاید دیگر
ایرانآرت: یکی از کاربران اسرائیلی توییتر، فهرستی از نام مترجمان ایرانی ادبیات و فلسفه را منتشر کرده و مدعی شده آنها فرماندهان نظامی ایران علیه معترضان معترضان عراق بودهاند؛ از جمله نجف دریابندری که سالهاست در بستر بیماری است و ابراهیم یونسی و مهدی سحابی که سالهاست درگذشتهاند!
صابر محمدی، در روزنامه جام جم به این ماجرا اشاره کرده و طی گزارش نوشته:
لابد میدانید که عراق، چند روزی صحنه اعتراضهای خیابانی بود و در این میان ادعاهایی هم مبنی بر حضور ایرانیان بین نیروهای ضد شورش شنیده شد. ما در این گزارش، کاری با این گزاره نداریم چرا که طبعا بررسی چنین ماجرایی به ما در حوزه ادبیات و هنر ارتباطی ندارد. اما انتشار یک توییت، ماجرا را به زمین ما هم کشانده است. به زمین ما در ادبیات و فلسفه. آن هم به صورت تخصصی و مشخصا در حوزه ترجمه متون ادبیات داستانی جهان و ترجمه متون فلسفی معاصر! دوست دارم ماجرا را به تعویق بیندازم تا همینطور فکری شوید که واقعا غوغاهای خیابانی عراق، چه ربطی به ترجمه متون فلسفی و داستانی در ایران دارد و بین این دو چه ربط وثیقی میتوان پیدا کرد. راستش را بخواهید، حتی اگر اصل ماجرا را هم برایتان تعریف کنم، این پرسشتان پاسخی نخواهد یافت و به قوت خود باقی خواهد ماند. در این رابطه جز گمانهزنی چه میتوانیم بکنیم؟ البته این را هم بگویم؛ جز گمانهزنی، حسابی میتوانیم بخندیم، هم به اصل ماجرا هم به واکنشهایی که برانگیخته است. ناامید نشوید، عجله هم نکنید، این گزارش را بخوانید.
ماجرا از چه قرار است؟
دیروز عرفان خسروی که او را به عنوان دیرینهشناس و جانورشناس میشناسیم، تصویری در توییتر منتشر کرد که خودش آن را از یک توییت عربی ثبت کرده بود. توییت مربوط بود به مردی که «مهدی مجید» نام داشت. او در توییتش که آن را به عنوان «ویژه و انحصاری» معرفی کرده، آنطور که ادعا کرده به نقل از «منبع امنیتی خلیجی» نوشته است: «نام فرماندهان گردانهای نظامی ایرانی که تظاهرکنندگان عراقی را میکشند و بهزودی تصویرشان را به خاطر این جرم مشهود منتشر میکنیم: نجف دریابندری، بابک احمدی، پیام یزدانجو، سروش حبیبی، ابراهیم یونسی، رضا رضایی، مهدی سحابی، داریوش آشوری، صالح حسینی، بهرنگ رجبی و طهورا آیتی».
البته حالا اگر به صفحه مهدی مجید در توییتر سر بزنید، این توییت را نمییابید. لابد به او رساندهاند که چه اشتباه خندهداری کرده و حالا او آن را از صفحهاش پاک کرده است.
نجف در نجف، ابراهیم در ذیقار
*راستی، آقای نجف دریابندری عزیز، مگر نانتان نبود، آبتان نبود. چه شد که پس از عمری زندگی باشرافت در لوای کلمه بدینجا رسیدید؟ مگر ارنست همینگوی، که مترجم دربست آثارش در ایران بودید، کم گذاشت برای شهرتتان که آخر عمری دست به دامان سرکوبگران شدید؟ [البته عمرتان دراز باد، اما خب آدم را عصبانی میکنید با این کارهایتان]. از شما دیگر واقعا انتظار نداشتیم که قلم بر زمین نهاده و باتوم به دست بگیرید بیفتید به جان ملت دوست و همسایه. شما در نجف چه میکنید این روزها؟
*آقای ابراهیم یونسی عزیز، ما تا حالا فکر میکردیم آن پیکری که آن صبح سرد بهمنماه سال 1390 گذاشتیمش در سینه قبرستان، خودتان بودهاید. خب چرا باید کنکاش میکردیم، فکر کردیم واقعا درگذشتهاید دیگر. دو سال آخر هم آلزایمر، شما را از ما گرفته بود و کجا میتوانستیم فکر کنیم در همه این سالها به ما دروغ گفتهاید و رفتهاید پیوستهاید به گردانهای نظامی سرکوبگر در ذیقار عراق. واقعا دلتان میآمد چنین شوکی را به ما وارد کنید. ناسلامتی بسیاری از داستانویسهای ما، نوشتن را با کتاب «هنر داستاننویسی» شما یاد گرفتهاند و حالا اگر به گوششان برسد چماق گرفتهاید سر مردم مظلوم، چقدر بیاعتماد میشوند به هر آنچه خواندهاند و نوشتهاند. البته تقصیر شما نیست؛ ما زیادی سادهایم که یادمان نبود شما خودتان از افسران بازمانده شبکه نظامی یک حزب معروف در سالهای پیش از کودتای مرداد سیودو بودهاید و لابد فیلتان یاد هندوستان کرده است بعد از مرگ و این بار به جبهه متخاصم پیوستهاید.
*همین ناباوری را میتوانم در خطابقراردادن دیگر اسامی این فهرست نیز مطرح کنم. به رضا رضایی چه بگویم با آن همه ترجمهاش؛ بهخصوص آن یکی که هماسم کتاب یونسی، «هنر داستان نویسی» بود از دیوید لاج و چقدر خودم یاد گرفتن ازش. به بابک احمدی چه بگویم که سالها در برهوت متون نظری در حوزههای نشانهشناسی و فلسفه هنر و بهویژه هرمنوتیک تنها منابعمان را نوشته بود. همه اینها را اگر توانستم با خودم حلاجی کنم، مهدی سحابی را کجای دلم بگذارم. آقاجان شما را با آن سبیلهای نازنینتان چه به سرکوب، آن هم یازده سال پس از مرگتان در پاریس؟
من، سلطان سوتی، از اورشلیم!
خب حالا اگر شما هم مثل ما یک دل سیر خندهاید به این سوتی وحشتناک این کاربر توییتر، برویم ببینیم او کیست؟ مهدی مجید که احتمالا یکی از همین رفقای علاقهمند خودمان به ادبیات و فلسفه سر کارش گذاشته و این فهرست را در اختیارش گذاشته، خودش را در توییرت اینطور معرفی کرده: «نویسنده، روزنامهنگار و عضو سازمان جهانی صهیونیسم». اسرائیلی و یهودی است و توییتهایش او را بیشتر در اورشلیم نشان میدهند. در آخرین توییتی که پس از پاککردن همین توییت مورد اشاره ما درباره مترجمان ایرانی منتشر کرده به 993 دنبالکنندهاش وعده میدهد که بهزودی، بسیاری از اخبار پشت پرده درباره حضور تروریستها در منطقه را منتشر میکند. او در این ویدیوی کوتاه میگوید کلی نام جدید افشا خواهد کرد. دوست عزیز، جسارتا فقط لطف کنید در توییت بعدی، همین میزان از نمک را رعایت کنید. این بار میتوانید سراغ شاعران ایرانی بروید مثلا!
ابراهیم گلستان هنوز شناسایی نشده!
عرفان خسروی، توییت مهدی مجید را ترجمه و بازنشر کرده و حسابی موجبات انبساط خاطر کابراران ایرانی توییتر را فراهم آورده است. آنها کلی با این ماجرا شوخی کرده و حتی پای ابراهیم گلستان، محمد قاضی، گلی ترقی، و منیرو روانیپور را به سرکوب معترضان عراقی باز کردهاند. اما اجازه بدهید کامنت منتخf ما در این میان، کامنت آخر باشد: «چنین کنند بزرگان» که نام کتابی از نجف دریابندری هم هست.
فردوسیخوانی: اطلاعات ناقص بهش دادند. وگرنه همه میدونیم که منوچهر بدیعی رییس همه این فرماندههاست.
Mo alian: من میدونستم نجف با اون کتاب مستطاب آشپزیش آخر سر تلفات میگیره.
میلاد محمدی: مرحوم محمد قاضی رو جا انداخته بود
Baba: آقا راس میگه من خودم به شخصه مثلا از نجف دریابندری تیر خوردم، مثلا دوتاش تو بازمانده روز بود!
Tabassom:ای بابا ابراهیم گلستان رو هنوز شناسایى نکردن
Reza 1001: و چنین کنند بزرگان! :)
Mehdi razaqandi: بازم تبعیض جنسیتی! منیرو روانیپور و گلی ترقی کجان پس؟