نویسندگانی که مردم برای آنها صف کشیدند/ از اتوود و موراکامی تا چند نویسنده ایرانی
استقبال فوقالعاده از کتاب جدید مارگارت اتوود نشان داد که کتابهای کاغذی همچنان محبوب هستند و مردم برای خریدن آنها صف میکشند.
ایران آرت: سه شنبه هفته پیش بالاخره انتظارها برای انتشار دنباله رمان "سرگذشت ندیمه" به سر رسید و جماعت مشتاقِ کتابخوان، موفق شدند نسخه کاغذی این کتاب را در دست بگیرند.
"وصیتها" دنباله رمان "سرگذشت ندیمه" است که 34 سال بعد از انتشار این رمان منتشر شده و مارگارت اتوود، نویسنده مطرح کانادایی را به یکی از خبرسازترین چهرههای ادبیات جهان تبدیل کرده است.
پشت درهای بسته در نیمه شب
به گزارش خراسان، انتشار کتاب"وصیت ها"با حاشیههای فراوانی همراه بود؛ از جمله لو رفتن قصه اصلی کتاب، چند روز مانده به انتشار آن توسط آمازون، برچسب اشتباهی "برنده جایزه بوکر 2019" روی جلد کتاب و فروخته شدن بیش از 100 هزار نسخه چاپی آن ظرف یک هفته و به عبارتی هر چهار ثانیه، فروش یک نسخه! البته ترجمههای فوری و متعدد کتاب در ایران، تنها چهار روز بعد از انتشار هم، یکی از حاشیههای وطنی این کتاب است. اما مهمترین حاشیه انتشار این کتاب، صف کشیدن مردم لندن و دیگر اروپاییها، برای خرید آن بود؛ نکتهای که نشان میدهد هنوز هم کتابهای چاپی، طرفداران خاص خود را دارد؛ تا جایی که علاقه مندان، حاضرند برایش نصف شب پشت در کتابفروشیها منتظر بمانند یا با پوشیدن لباس و کلاه شخصیتهای داستانی کتاب، به افتخار چاپ شدنش رژه بروند!
از صف که حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
ژاپنیها یک نویسنده به شدت محبوب دارند و او کسی نیست جز هاروکی موراکامی؛ به طوری که هر وقت اثر جدیدی از این نویسنده منتشر میشود، سینهچاکان باید هر چه سریعتر صف بکشند و نسخه چاپی کتاب را گیر بیاورند و گرنه آرام و قرار را از دست میدهند. برای نمونه وقتی رمان "قتل یک افسر شوالیه" منتشر شد، یک میلیون و 300 هزار نسخه آن در روزهای نخست به فروش رسید. برای رمانهای "1Q84"، "جنگل نروژی" موراکامی نیز، همین اتفاق افتاد و تنها فروش "جنگل نروژی" در ژاپن بیش از یک میلیون نسخه بود. از دیگر نمونههای این صف کشیدنها برای کتاب میتوان به اشتیاق مردم انگلستان برای کتابهای هریپاتر، نوشته جی. کی رولینگ اشاره کرد؛ به طوری که 680 هزار نسخه "هریپاتر و کودک نفرینشده"، ظرف سه روز فروش رفت.
نمونههای مشابه وطنی
خیال نکنید صف کشیدن برای کتاب فقط در خارج از ایران است. ما در کشور خودمان هم از این نمونهها کم نداشتهایم. همین چند ماه پیش در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مردم برای آخرین اثر هوشنگ مرادی کرمانی که مجموعه داستانی به نام "قاشق چایخوری" است، صف کشیدند و منتظر امضای آقای نویسنده ماندند. دو سال پیش هم برای "رهش" رضا امیرخانی و "قهوه سرد آقای نویسنده" روزبه معین صفهای طولانی تشکیل شد. البته این که کتابخوانهای ایرانی برای خریدن یک کتاب صف میکشند و مشتاق هستند که هر چه زودتر آن را بخوانند، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چون این نوید را میدهد که با وجود مشکلات اقتصادی و گرانی کاغذ، هنوز هم کتاب در فهرست اولویتهای علاقهمندان به این محصول قرار دارد و حداقل دوستدارانش آن را فراموش نکردهاند.