شاعر "در کلبه ما رونق اگر نیست"در 106 سالگی درگذشت/خرمشاهی: هادی خرسندی بیشتر از همه از من شعر دزدید/خاطرات جالب او از سیمین بهبهانی...
خرمشاهی: گاه در توفیق از 25 صفحه نشریه 20 صفحهاش را من مینوشتم، منتها با اسمهای مستعاری که داشتم... خاطرات شیرین او را بخوانید:
ایران آرت : محمد خرمشاهی شاعر معاصر که یدطولایی در طنز پردازی داشت پس از 106 سال روز 21 فروردین ماه بر اثر کهولت سن درگذشت. شهرت خرمشاهی به همکاری با نشریههای "توفیق"، "گل آقا" و روزنامه کیهان باز میگردد.
محمد خرمشاهی، متولد 1290 بود و از او دیوان اشعاری با عنوان "دیوان خرم" منتشر شده است. اشعار طنز او با 90 اسم مستعار درنزدیک به یک قرن اخیر منتشر شده و بسیاری از این اشعار در افواه مردم است.
خرمشاهی را بسیاری عبید زاکانی معاصر مینامند؛ نخستین شعر او در روزنامه "حبل المتین" هند چاپ شد و از آن هنگام تاکنون که بیش از 8 دهه به سرودن شعر و طنز پرداخته، نزدیک به 2 هزار ضرب المثل و لطیفه خلق کرده که در ذهن و خاطره مردم ایران ماندگار شده است.
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست
از اشعار معروف خرمشاهی است. مشهورترین طنزپردازان و شاعران معاصر ایرانی مانند عمران صلاحی، کیومرث صابری فومنی، ابوالقاسم حالت و .... دورهای را نزد خرمشاهی شاگردی کردهاند.
خرمشاهی 70 سال پیش برای نخستین بار "شعر جدول" را طراحی کرد که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید و از او کتابهای "شیخ شنگول"، "دنیای شادیها" ، "مجموعه گلها" و " دیوان خرم " منتشر شده است.
خاطرات شیرین محمد خرمشاهی
خرمشاهی درباره همکاریاش با هادی خرسندی در نشریه "توفیق" می گفت: با هادی خرسندی در توفیق کار میکردیم. مرد شهرتطلبی بود. بگذارید خاطرهای از او برایتان نقل کنم. یادم میآید هنگامی که پستچی نامههای مخاطبان را برای ما میآورد به دو میرفت برای گرفتن آنها. دلیلش را که میپرسیدم میگفت میخواهد کارها زودتر پیش برود. این گذشت تا اینکه روزی خانمی از سوسنگرد تماس گرفت و گفت که شعرهایی که برای ما فرستاده است به نام هادی خرسندی در نشریه منتشر شده است.
طنزپرداز مشهور معاصر می گفت: از آنجایی که من 90 نام مستعار دارم و همه اشعارم را با نامهای مستعار منتشر کردم خیلی از شعرهایم به نام دیگران است. چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور. هادی خرسندی بیشتر از همه از من شعر دزدیده است و هنوز هم میشنوم که شعرهای مرا اینجا و آنجا میخواند و منتشر میکند.
خرمشاهی مدعی بود : گاه در توفیق از 25 صفحه نشریه 20 صفحهاش را من مینوشتم، منتها با اسمهای مستعاری که داشتم.
خاطره از سیمین بهبهانی
این شاعر و طنزپرداز خاطرهای از سیمین بهبهانی هم تعریف می کرد: یک روز سیمین بهبهانی از من شعری برای سنگ قبرش خواست. گفتم من از تو سنم بیشتر است، تو باید برای من این کار را بکنی. سیمین گفت: " نه، تو تا همه ما را نکشی، نمیمیری" و من شعری به هر روی برایش نوشتم که الان نمیدانم اصلا گفته شده است یا نه. نوشتم: دین خود در خدمت شعر و ادب کردم ادا / جان خود را نیز در راه وطن کردم فدا.
خرمشاهی همیشه می گفت: سعی میکنم از شرایط اندوه و غم به دور باشم. خشم و ناراحتی را هم هرگز به خودم راه نمیدهم. یکی از دلایل طول عمرم هم همین بوده است.
او چند ماه پیش در یک گفتگوی رسانه ای گفته بود: اکنون زندگی سختی دارم. در مضیقه هستم و دیگر دوست ندارم بیشتر زندگی کنم. فکر میکنم دیگر کار از کار گذشته و هر چه عمر کردم بَس است.
عالی