عارف قرن ششم همراه با میترا حجار در وزارت ارتباطات!/ این بازیگر سینما را به اتاق تحلیل ایرانآرت آوردهایم تا رفتاری نوظهور بین سینماگران ایرانی را بررسی کنیم
در روزگاری به سر میبریم که بین بازیگران سینما ظاهرا شمایل تازهای در حال ظهور است؛ شمایلی که میخواهد بگوید من با خیل همقطارانم که چندان اهل مطالعه نیستند و زرق و برق سینما آنها را چنان درگیر خود کرده که در این میان هیچ به فکر ارتقای دانش و آگاهی خود نیستند، فرق دارم
ایرانآرت، صابر محمدی: مدتی است در ایرانآرت، برخی گرایشهای نوظهور به کتابخوانی را طی گزارشهایی بررسی کردهایم مثل گزارشی که درباره پدیده «مدلینگ کتاب» منتشر کردیم یا گزارشی که در آن به بازیگری پرداختیم که در اینستاگرام صفحهای راه انداخته و با ویدیوهایی که از خودش ضبط میکند درباره کتابها حرف میزند.
اینبار اما از میترا حجار در این باره خواهیم گفت. بهانه هم، ویدیویی است که از حضور او در نشستی تخصصی در مرکز روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات منتشر شده. موضوع نشست، بررسی حریم خصوصی در شبکههای اجتماعی بوده است. این بازیگر در بخشی از این نشست در پاسخ به اینکه چرا برخی هنرمندان، رفتار مجازیشان با رفتار حقیقیشان فاصله بسیار دارد، به متنی عرفانی از قرن ششم ارجاع داد و فرازی از آن را از حفظ خواند.
حجار همواره به عنوان بازیگری کتابخوان و اهل مطالعه به ما معرفی شده است، هر چند که این گزاره، تا کنون بروز و ظهور چندانی برای ما نداشته است. در بخشی از این گزارش جستوجو کردهایم که از او چه قرابتهایی با اهل ادبیات و با کتاب به طور عموم میتوانیم سراغ بگیریم. این جستوجو هم گفتوگوها و اظهار نظرهای او را مد نظر قرار داده و هم به محتوایی که او در صفجه اینستاگرامش منتشر کرده ناظر بوده است.
با این جستوجو خواستیم اصالت او را در اینکه کتابخوان است، بسنجیم چون در روزگاری به سر میبریم که بین بازیگران سینما ظاهرا شمایل تازهای در حال ظهور است؛ شمایلی که میخواهد بگوید من با خیل همقطارانم که چندان اهل مطالعه نیستند و زرق و برق سینما آنها را چنان درگیر خود کرده که در این میان هیچ به فکر ارتقای دانش و آگاهی خود نیستند، فرق دارم. شاید در این باره حامد بهداد را به یاد بیاوریم که خب میدانیم اهل مطالعه است و به ادبیات و سینما نگاهی جدیتر میاندازد، اما حرفهای او در یکی از نشستهای خبری در جشنواره فیلم فجر اخیر، برخی را به این باور رساند که بهداد آنقدرها که از دور به نظر میرسد مطالعات عمیقی ندارد و از هول اینکه بتواند هر چه سریعتر چهره جدیدی از دانشافزایی خود را به نمایش بگذارد، در دیگِ حرفهایی افتاده است که آگاهیاش از آنها کامل نیست. اما میترا حجار چند مرده حلاج است؟
از مبارزات سخن گوید...
ابتدا ببینیم حجار در نشستی که اشارهاش رفت چه گفته. او در پاسخ به سوالی درباره تفاوت باطن آدمها با آنچه نشان میدهند، گفته: «اینکه میگویید انسانها چهرهای نشان میدهند و به خلوت میروند، درباره همه اشخاص جامعه هست. درباره سیاستمدارها میتواند باشد درباره ورزشگاهها و آدمهای عادی. من میخواهم چیزی به شما بگویم از کتاب انیسالتائبین شیخ احمد جام: «نه هر که از حقیقت سخن گوید، حقیقت دارد و یا حقیقت داند/ همچنان که نه هرکس از گنج سخن گوید، گنج داند/ یا از زر سخن گوید، زرشناس بوَد/ یا از مبارزات سخن گوید، مبارز بوَد/ اگر هر که از چیزی سخنی گفتی آن چیز بودی، کارها آسان بودی/ اما نه چنان است/ از هزار گوینده یکی خداوند معنی باشد».
میترا حجار، این حرفها را در نشستی به زبان آورده که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزارکننده آن است و به عبارت دقیقتر مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات. نام این سلسلهنشستها «نقد و اندیشه» است و هر بار در آن به بررسی ابعاد فضای مجازی و اینترنت پرداخته میشود.
اما چرا اشاره به این کتاب، مهم است؟ اگر حجار به هر یک از دیگر عارفان شهیر ایرانی مثل سهروردی، بایزید بسطامی، ابولحسن خرقانی، مولوی، شمس یا خواجه عبدالله انصاری اشاره میکرد، نمیتوانست اینقدر تاثیرگذار باشد که حالا هست. چون که شیخ احمد جام، با اینکه عارف بسیار مهمی است، اما به همین میزان، مهجور و ناشناخته هم هست. اینکه حجار بخشی از کتاب «انس التائبین و صراط الله المبین» احمد جام را با این تسلط میخواند، حتی اگر فقط آن را برای این برنامه حفظ کرده باشد، قابل توجه است. شما را ارجاع میدهیم به حرفهای چندی پیش علی ربیعی سخنگوی دولت حسن روحانی که تکگویی معروف فیلم «قیصر» حتی از روی نوشته نمیتوانست درست ادا کند. در این باره گزارشی هم نوشتیم در ایرانآرت با این تیتر: «لباس قیصر به سخنگوی دولت میآید؟/ تحلیل ایرانآرت از گفتمان قانون و کنش انفرادی به همراه بررسی واکنشهایی که اشاره علی ربیعی به تکگویی بهمن مفید در فیلم مسعود کیمیایی برانگیخته است»
البته حجار نام کتاب را «انیسالتائبین» میگوید. او دچار اشتباه نشده چون کتاب در چند تذکره از جمله تذکره «هفت اقلیم» به این نام هم ضبط شده است. همانطور که شیخ احمد جام نیز جامی خوانده میشود.
از محمدعلی سپانلو تا رساله درباره خیام
مخاطبان سینمای ایران کم و بیش شنیدهاند که میترا حجار یکی از بازیگران کتابخوان ماست. این گزاره را میتوان با پیگیری مصادیقی، راستیآزمایی کرد. به چند مورد از گفتوگوهای او در عالم کتابها یا اشارههایش به اهالی کلمه سرک کشیدهایم تا پاسخی بیابیم.
صفحه اینستاگرام میترا حجار، مثل دیگر چهرههای سینمایی همسابقه با او، چندان شلوغ و پرسروصدا و پررفتوآمد نیست. دویستوهفتادوشش هزار نفر دنبالکننده دارد و کمتر از سیصدوپنجاه پست که اغلبشان به فعالیتهای زیستمحیطی این بازیگر مربوط است. او در هیچ یک از این پستها مشخصا به کتاب یا کتابهایی نپرداخته اما لابهلای اینها میشود قرابتش با ادبیات را پیدا کرد. مثل این چند مورد:
*جدای از شعرهایی که حجار گاه از این شاعر و آن شاعر در صفحهاش به اشتراک گذاشته، به استناد همین صفحه، محمدعلی سپانلو را باید محبوبترین ادبیاتی او به حساب آورد. چند بار پیش و پس از مرگ شاعر تهران، حجار از او نوشته است. آنها که با سپانلو در ارتباط بودند میدانند که دوستی حجار با آقای شاعر، از وقتی نزدیکتر شد که این دو در فیلم «رخساره» با هم همبازی شدند. حجار در نخستین سالمرگ سپانلو نوشت: «دیشب وقتی برای دیدن ستاره ها به رصد خانه بام خرم آباد رفته بودیم، خانم جوانی برایمان شرح می داد که تمام کهکشانهای جهان تنها چهار درصد هستی را تشکیل می دهند اما نود و شش درصد آن تاریکی مجهول است، من به تمام ستاره هایی می اندیشیدم که در آن چهار درصد قرار دارند. ستاره های راستین، ستاره هایی که نه بر سینه آسمان بلکه در قلب زمین قرار دارند..."در برابر تندر می ایستند، خانه را روشن میکنند و میمیرند" نمی توانم بیشتر بنویسم همیشه می گفتی اندوه یک حس درونی ست که نباید آن را بروز داد، تنها میدانم که در این یکسالی که از آخرین دیدارمان گذشته، دلم برایت تنگ شده دلتنگ شدنی بی حاصل، بی سرانجام، بی آن که دیداری در پیش داشته باشد. نمیدانم شاید تو به کشف آن نود و شش درصد رفته باشی...».
*سه سال پیش، وقتی باب دیلن به عنوان موزیسین و ترانهسرا، نوبل ادبیات را به خانه برد، بسیاری از اهالی ادبیات از این تصمیم آکادمی نوبل شگفتزده شدند و انتقاد کردند که چرا یک جایزه محضاً ادبی، جایزه معتبرش را برای کسی کنار بگذارد که بیشتر برای فعالیتهای موسیقیاییاش مطرح شده است. جدای از اینکه این انتقادها چهقدر واجد اعتبار بود، میترا حجار پستی منتشر کرد و فارغ از بحث بر سر این ماجرا که حسابی داغ بود، این را مطرح کرد که چه میشود ما ایرانیها با غنای فراوان ادبیاتمان نتوانستهایم به این جایزه جهانی حتی نزدیک شویم.
*یکی از پستهایی که بیش از بروز و ظهورهای دیگر، با نظر به آن میتوان اهل مطالعهبودن حجار را جدیتر گرفت، پستی است که او درباره دیوارنگاره معروف بلوار حقانی نوشته است. همان دیوارنگارهای که چند جلد کتاب معروف مثل شاهنامه و مثنوی معنوی و رباعیات خیام را کنار هم به تصویر کشیده. حجار درباره عطف کتاب رباعیات خیام در این دیوارنگاره، نوشته: «موضوعیه که مدتهاست ذهن من رو به خودش مشغول کرده:
در این اثر برجسته که توسط زیبا سازی شهرداری در اتوبان شهید حقانی یا همون جهان کودک خودمون قرار گرفته، یک جلد از رباعیات خیام مشاهده میشه که در قطر و اندازه با مثنوی معنوی مولانا برابری میکنه! نظر به کار تمام خیام شناسان از ادوارد فیتز جرالد تا مرحوم هدایت و این نتیجه گیری که تنها تعداد محدودی از رباعیات را میتوان با اطمینان به حکیم عمر خیام نسبت داد و نظر به این که اگر تمام مقالات و رسالات و دانشنامه خیامی مرحوم رضا زاده ملک رو هم جمع ببندیم، باز هم چنین کتاب کت و کلُفتی نخواهد شد از شهردار محترم استدعا دارم اصل این نسخه رو در اختیار شرق شناسان و علاقه مندان قرار بدهند و جمع کثیری را از گمراهی برهانند». او با همین پست نشان داده در مطالعه متون کهن ادبیات فارسی دستی دارد و البته کمی فراتر از این، چون نه تنها نسخههای مختلف رباعیات خیام را میشناید بلکه مقالات و رسالههای دانشنامه خیام را هم خوانده است.
*حجار در یکی دیگر از پستهایش طرح جلد چند کتاب شعر نشر چشمه را نقد کرده است. در این نوشته نیز، مثل نوشتهاش درباره دیوارنوشته بلوار حقانی، مایهای از طنازی دیده میشود: «از بررسی جلد این چهار کتاب چه نتیجه ای میگیریم؟
١- نشر چشمه از کره شمالی گرافیست وارد کرده.
٢- از نقاشی هایی که موقع حرف زدن پای تلفن میکشیم می توان استفاده بهینه کرد.
٣- طراحی روی جلد کتاب اصولن کار بیهوده ای ست چون مردم به هر حال کتاب نمیخرند و نشر چشمه چون باهوش بوده قبل از همه به این قضیه پی برده.
٤- کتاب رو از رو جلدش قضاوت نکن».
*راستی او عکسی هم منتشر کرده با سنگ قبر جلال آل احمد. میدانیم که انتشار چنین عکسی نشاندهنده کتابخوان بودن کسی نمیتواند باشد و چه بسا کسانی که با مقبرههای مفاخر ادبیات عکسی به یادگار میگیرند بی که اثری از متوفی را خوانده باشند. اما خودتان انصاف کنید، تا حالا دیدهاید چنین عکسهایی به مقبره آل احمد هم کشیده شده باشد؟ مقبره این قصهنویس پرفرازوفرود ایرانی در دهه چهل، مطلقاً برای کسانی که علاقه به انتشار چنین عکسهایی دارند، سرراست و سهلالوصول و حتی جذاب نیست.
*اما رد کتابخوانی حجار را جز در اینستاگرامش، میتوان در دیگر اظهار نظرهایش هم رصد کرد. اسفندماه 1396 بود که حجار به عنوان مهمان به برنامه «دورهمی» رفت و مهران مدیری آنجا به کتابخوانبودن این بازگر اشاره کرد. حجار آنجا گفت که معتقد است کسانی که از بچگی در موقعیت کتابخواندن قرار میگیرند راحتتر میتوانند کتابخوان شوند. او از خاطرهای گفته بود که پدرش همیشه بابت کتابهایی که او زودتر از موعد خوانده، اعتراض میکرده است: «یکی از دعواهای پدر و مادرم با من، مربوط بود به کتابهایی بود که انتخاب میکردم. پدرم میگفت تو ده سالهای چرا باید صدسال تنهایی گارسیا مارکز را بخوانی؟ وقتی از بچگی کتاب میخوانی و با نویسندههای کشورهای مختلف آشنا میشوی، احساس میکنی همه جای دنیا زندگی کردهای».
*البته نکتهای که میخواهیم به آن اشاره کنیم، چندان موید کتابخوانبودن حجار نیست چون نمیدانیم کتابی که او ادعا کرده به فارسی برش گردانده، چقدر جدی است. منظورمان خود کتاب است. چون او گفته یک کتاب روانشناسی ترجمه کرده. حالا با توجه به اینکه در این حوزه، کتابهای زرد فراوانی منتشر میشود، باید منتظر ماند و دید کتاب مورد اشاره حجار، از کدام قسم است. او دو سال پیش خبر داد که یک کتاب روانشناسی ترجمه کرده و در دست انتشار دارد، کتابی که تا حالا منتشر نشده. او درباره این کتاب گفته: «موضوع این کتاب که به دست یکی از دوستان من در امریکا نوشته شده است درباره تبهکاران و مجرمان است. در این کتاب آمده افرادی بزهکار میشوند که نتوانستهاند در مدرسه و دانشگاههای خوب درس بخوانند و در نتیجه در زندگیشان تصمیم اشتباه گرفتند. این کتاب دوازه قدم را معرفی میکند که به افراد کمک میکند تا تصمیمات درست در زندگی بگیرند».
***
با این اوصاف به نظر میرسد در برهوت سینماگران اهل مطالعه، حجار، که بی سر و صدا و بدون نمایشهای معمول کار خودش را در ترویج آنچه به آن باور دارد انجام میدهد، مثل کنشی که چند سالی است پیگیرانه در رابطه با حفاظت از محیط زیست نشان میدهد، میتواند از چهرههای تاثیرگذار در این رابطه باشد. او دمخورِ کتاب است و این قابل احترام است.
راستی، اگر میخواهید یادتان بیاید این بازیگر چه مسیری را در سینما طی کرده، تایملاینِ مختصرِ زیر را هم ببینید:
1375
کارش را با مجریگری شروع کرد؛ با معرفی مسعود رسام شد مجری برنامه ده قسمتی گپی با هنرمندان در شبکه جام جم.
1376
با نقش کوتاهی در فیلم «غریبانه» احمد امینی وارد سینما شد.
1377
اولین نقش مهم کارنامهاش را بازی کرد وقتی «گردآفرید» و «فاطمه» فیلم «فریاد» مسعود کیمیایی شد.
1378
با سومین حضورش در سینما، برای بازی در «متولد ماه مهر» احمدرضا درویش، برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن از هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.
1379- 1384
پس از بازی در فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی در سال 1378، پرکارترین سالهای سینماییاش را رقم زد و در شش سال، در سیزده فیلم حضور پیدا کرد و پس از آن به فرانسه و آمریکا رفت و در رشته کارگردانی فارغالتحصیل شد.
1387
پس از سه سال حضور در فرانسه و آمریکا و بازی در چند فیلم و سریال، به ایران بازگشت.
1387- 1397
بازگشتش به ایران، با حضور در 22فیلم، 8 سریال و چند نمایش و تلهفیلم همراه بوده است.