خالق آدمهای هولناک با رمان جدیدش بازگشت
توماس هریس نویسنده "سکوت برهها" هفته گذشته پس از ۱۳ سال با یک کتاب جدید تحت عنوان "کری مورا" بازگشت.
ایران آرت: توماس هریس، خالق یکی از وحشتناکترین هیولوهای ادبیات، به احتمال قوی یکی از تاریکترین تخیلات در میان نویسندگان امروز را دارد. قاتل زنجیرهای بدنام او، هانیبال لکتر، اعضای بدن قربانیان خود را پس از آنکه با ظرافت آماده میکند، با ولع فرو میبرد و یک بار یک مرد را زنده میخورد و تکههای مغزش را با ترافل و توت تزئین میکند.
بنابراین هراسانگیز است وقتی هریس اصرار میکند که هیچ چیز را از خودش در نیاورده. او میگوید: "فکر نمیکنم که هرگز چیزی را خودم ساخته باشم. همه چیز اتفاق افتاده، هیچ چیز ساخته نشده. در این دنیا لازم نیست هیچ چیز را بسازی."
به گزارش ایبنا، هریس ۷۸ ساله این ایده را هر بار که از او درباره منشا یک قسمت از داستان یا یک کاراکتر بپرسی تکرار میکند. اینطور نیست که هریس یک تخیل بهخصوصِ هولناک داشته باشد، او یک ناظر مشتاق و واقعهنگار مردم و تاریکترین امیال آنهاست.
نزدیک به ۴۵ سال هریس مخاطبان را با رمانهای مخوف خود ترساند؛ رمانهایی که بیش از ۵۰ میلیون نسخه فروخت و یکی از به یاد ماندنیترین ضدقهرمانهای داستانی تمام دوران را معرفی کرد که از این حیث در کنار دارت ویدر و دراکولا قرار میگیرد. اما درباره هریس و فرایند خلاقانهاش چیزهای نسبتا کمی میدانیم. او جشن امضای کتاب نمیگیرد و در مجامع عمومی ظاهر نمیشود. هریس از اواسط دهه ۱۹۷۰ مصاحبه اساسی انجام نداده، زیرا میگوید ترجیح میدهد آثاری که مینویسد خودشان صحبت کنند.
در طول دههها سکوت او تنها باعث شیفتگی بیشتر مردم نسبت به مرد گریزان پشت آن هیولا شده است. شاید عجیبترین چیز درباره "کری مورا"، اولین کتاب او پس از ۱۳ سال این باشد که هریس مایل است درباره آن صحبت کند. او میگوید: "آدم تلاش میکند خودش را از نو بسازد."
"کری مورا" نقطه عطف مهمی برای هریس است. برای اولین بار پس از انتشار اولین کتابش "یکشنبه سیاه" در سال ۱۹۷۵ او رمانی نوشته که هانیبال لکتر در آن حضور ندارد و اولین بار است که هریس به طور گسترده درباره میامی مینویسد، خانهای که از ۳۰ سال پیش برای خود انتخاب کرده و به او فرصتی داده تا وضعیت مهاجران و پناهندگان را بررسی کند.
شخصیت اصلی داستان، کری مورا، یک پناهنده کلمبیایی است که به عنوان سرایدار عمارت ساحل میامی کار میکند که زمانی متعلق به پابلو اسکوبار، سلطان کوکایین جهان بود. کری با نگرانی مداوم از لغو موقعیت کنونیاش توسط مقامات مهاجرتی زندگی میکند و خود را بین دو شبکه تبهکار رقیب گرفتار میبیند که به دنبال ثروت مدفون در زیر عمارت هستند.