نویسندهای که قلم و سلاح را با هم به دست گرفت / مبارزه سیاسی برایم مثل مدرسه است
نویسنده برجسته و تحلیلگر سیاسی اهل لبنان در مصاحبه اخیر خود درباره نقش روزنامهنگاری و مبارزه سیاسی خود در نوشتن رمان صحبت کرده است.
ایران آرت: الیاس خوری، از برجستهترین روشنفکران و نویسندگان معاصر عرب به شمار میآید که قلم و سلاح را با هم به دست گرفته و علاوه بر این که رماننویس و منتقد و استاد دانشگاه است، در نقش یک مبارز و انقلابی در همراهی با جنبش ملی فلسطین در مقابل رژیم صهیونیستی نقش بهسزایی داشته است. او نویسنده بیش از 10 رمان، چهار کتاب نقد و نمایشنامه است که تالیفاتش به بیش از 10 زبان ترجمه و برخی از آنها دستمایه ساخت فیلم سینمایی قرار گرفته است.
نویسنده لبنانی در سال 2011 موفق به دریافت مدال ملی اسپانیا شد که باارزشترین نشانی است که خوان کارلوس، پادشاه اسبق اسپانیا به نویسندهای در مسیر ادبیاش اهدا میکرد. سازمان یونسکو نیز در همان سال جایزه فرهنگ عربی را به او برای نقشی که در نشر فرهنگ عربی و معرفی آن به جهان داشته اعطاء کرد.
به گزارش ایبنا، سایت القناه الثانیه اخیرا گفتوگویی را با الیاس خوری به مناسبت حضورش در نمایشگاه کتاب دارالبیضاء داشته که نویسنده لبنانی در این مصاحبه از خط سیر فکری خود در حیطه ادبیات، سیاست و روزنامهنگاری، دلبستگیاش به رمان و... مطالبی را عنوان کرده است.
کدام عنوان را برای الیاس خوری ترجیح میدهید رمان نویس، روزنامهنگار و یا منتقد؟
ترجیح من این است که به هیچ صفتی خوانده نشوم. هر کدام را که خودتان میپسندید.
پیشینه شخصیت سیاسی شما به عنوان مبارز و انقلابی چه نقشی در پرورش موهبت و تواناییهای ادبی شما داشت؟
کار ادبی عصاره و جوهر زندگی انسان است. هر چه که به تکوین، تغییر و پیشرفت من منجر شد به من ادبیات و قدرت نوشتن را آموخت. تردیدی نیست که مبارزه، مدرسه بزرگ من بوده و هنوز هم هست. چرا که در آن مدرسه در تاریخ غوطهور میشویم. تاریخی که استاد همه چیز است؛ استادی بیرحم.
مبارزه سیاسی را مدرسه خود میدانید. درباره کار در مطبوعات و روزنامهنگاری چطور؟ آیا آن را تجربه دوم خود به حساب میآورید. جایی گفته بودید که روزنامهنگاری بیش از مطالعه تاریخ و علوم اجتماعی به شما در نوشتن رمان کمک کرد؟
بله و هنوز هم از آن میآموزم. شروع کار من با مقاومت فلسطین همراه بود. و زندگیام با مقاومت در مقابل اشغال و حضور بین پناهندگان و فقرا و حاشیهنشینان گره خورده بود. اما پس از آن روزنامهنگاری دری بود که از آن وارد این دنیا شدم. از طریق نوشتن روزانه که لزوما نگارش ادبی نیست توانستم با گروه بیشتری از خوانندگان ارتباط بگیرم و از آن قدرت تمرکز و یکراست رفتن به اصل مطلب را بیاموزم. روزنامهنگاری به این شکل به من در نگارش رمان کمک کرد.
چطور توانستید بین ادیب و روزنامهنگار درون خود موافقت و سازگاری برقرار کنید. بین بیطرفی و قاطعیت روزنامه نگاری با شاعرانگی کار ادبی؟
به اعتقاد من ادبیات و نوشتن رمان همان اندازه که به نیروی عاطفه و شاعرانگی وابسته است به عینیت و قاطعیت نیز نیاز دارد. ترکیبی از هردو لازم است. کار روزنامهنگاری در نوشتن رمان برایم بسیار کارساز بود از این لحاظ که توانستم زبان ادبی را از تشبیه و استعارههای انبوه و صفات بیمعنی منفک کنم.
امروز بسیاری بر این عقیده هستند که رمان دارد سلطنت میکند و فروش آن بر دیگر کتابها پیشی گرفته. آیا میتوان اشتیاق خواننده عربی را به رمان فرار از واقعیت به سوی خیال تعبیر کرد؟
درباره من رمان فرار و هزیمت نیست. رمان رویارویی با خود حقیقت و واقعیت است. مکتبی است که در آن مواجهه با حقیقت و واقعیت را میآموزیم. خواندن رمان، ارتباط مستقیم با حقیقت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که هرروز زندگیاش میکنیم.
سوال آخر اوضاع کشورهای عربی را به خصوص فلسطین، سوریه و لبنان را چطور میبینید؟
ای کاش میتوانستم ببینم. من نمیبینم. به لحظه کوری کامل رسیدهایم. ما مضروب بیبصری شدهایم.