7 درسی که میشل اوباما آموخت
کتاب "میشل اوباما شدن" فقط از سیاست 8 سال دوره ریاستجمهوری باراک اوباما خبر نمیدهد بلکه به خوانندگانش درس زندگی میآموزد.
ایران آرت: "شدن" نوشته میشل اوباما چند ماه پیش وارد بازار کتاب شد اما همچنان مورد استقبال مخاطبان قرار دارد و در صدر فهرست پرفروشهای بسیاری از مجلات، روزنامهها، و حتی کتابفروشیهای مستقل قرار گرفت اما چرا "شدن" تا این حد مورد استقبال قرار گرفته است؟ شاید به این دلیل که مخاطبان با خواندن کتاب فقط از سیاست 8 سال دوره ریاستجمهوری باراک اوباما باخبر نمیشوند و درس زندگی میآموزند. به گزارش ایبنا، کتاب زندگینامه میشل اوباما این نکات را به خوانندگانش میآموزد:
کودکان را باید برای دنیای بزرگسالان آماده کرد:
اوباما در این کتاب با دلتنگی کودکیاش را مرور میکند. درک آن هم عجیب نیست زیرا او و کریگ، برادرش زیر سایه پدر و مادری مهربان بزرگ شدهاند و همیشه مورد راهنمایی والدینش قرار گرفتند. مادر میشل با دخترش مثل کودک برخورد نمیکرد زیرا با به دنیا آوردن دو فرزندش فرصت و مسئولیتی به دست آورده بود تا انسانی باهوش و مهربان را به دنیا معرفی کند.
باید برای هر فاجعهای آماده باشید:
وقتی کریگ، برادر بزرگتر میشل شد متوجه شد پدرش ناتوان است و او مرد خانه است شوکه شد اما پسرک در شرایط بد و ناگوار در کنار خانواده ماند. چند نفر از ما در چنین شرایطی در کنار خانواده میمانیم و از آنها مراقبت میکنیم. اگر روزی چنین اتفاقی رخ دهد از اینکه برنامهریزی داشتهایم خوشحال خواهیم شد.
مقاومت اهمیت زیادی دارد:
بر خلاف تشویقها و اعتماد به نفسی که والدین میشل اوباما به او میدادند همواره کلمات ناامیدکننده مشاور مدرسه در ذهنش تأثیرگذارتر بود. مثلاً به او گفته بود "با این تواناییها نمیتوانی با دانشگاه پرینستون بروی." جملهای کوتاه که تأثیر منفی زیادی روی ذهنش گذاشت.
همه ما با چنین شرایطی روبهرو شدهایم و همیشه آدمهایی هستند که باورتان ندارند یا مسخرهتان میکنند. بهتر است به این دسته از آدمها بیتوجهی کنیم و بهترینِ خودتان باشید. همانطور که میشل در کتابش میگوید: "هیچوقت پیش مشاورم نرفتم تا به او بگویم اشتباه کرده است و من هم توانستم به پرینستون بروم. فایدهای برای هیچکداممان نداشت. فقط دوست داشتم به خودم ثابت کنم میتوانم."
تشخیص نقش تاریخی یک همسر و اهمیت قدرتمند بودن:
میشل معتقد است ازدواج کردن مسئولیت مهمی است و پس از ازدواج عنوان زن و شوهر مسئولیتهای جدیدی برای فرد به همراه دارد. "برای خیلی از زنان از جمله خود من کلمه "زن" با مسئولیت زیادی همراه است. تاریخچه وسیعی هم دارد. اگر در دهه 1960 و 70 میلادی ازدواج میکردید در خانه مینشستید و از بچهها مراقبت میکردید اما هیجان آن روزها به پایان رسید و حالا باید جور دیگری رفتار کنید."
دنیا هم تغییر کرده و هم تغییر نکرده است:
اوباما در کتابش مینویسد که نابرابری نژادی همچنان در دنیا وجود دارد. البته اوباما سعی نمیکند از خودش یک قربانی بسازد. او زن سیاهپوستِ قدرتمندی است که مانند بسیاری از همنژادهایش مجبور است بار تعصبات خرافی دیگران را به دوش بکشد.
سعی میکند از نژادپرستان بهتر باشد و منبع الهام آدمهای مختلف شود اما تقلا برای نشان دادن شخصیت خود در دنیایی که هنوز به میل به گروهبندی دارد نشان میدهد جهان پیشرفت کرده است اما هنوز راه درازی برای تکامل دارد.
قهرمان زندگی خودت باش:
هیچکس جایگاه زن اول مملکت بودن را آسان نمیداند اما کسی از شدت سختی آن خبر ندارد. میشل اوباما در "شدن" نقشی یک زن را در کاخ سفید توضیح میدهد. از تطبیق زندگی خانوادگی خود با الزامات کاخ سفید گرفته تا چالشهای خود در ارتباط با باراک اوباما. سعی کرد اعتماد به نفسش را در مقابل همسری که حالا دیگر رئیسجمهور یک کشور است از دست ندهد. از این بخش کتاب میآموزیم مسئولیت جدید شاید زحمت زیادی داشته باشد اما با عوض کردن راه و روش قبلی انتظارات دیگران را هم میتوانید تغییر دهید. تغییر همیشه بد نیست و قدرت همیشه آسان نیست اما باید درست فکر کنید و همراهان خوبی در این راه داشته باشید.
عشق از همه چیز مهمتر است:
فرقی ندارد برادر، خواهر، دوستان یا خانواده خود را دوست داشته باشید اما عشق همیشه باید وجود داشته باشد. عشق دادن و دریافت عشق در زندگی از همهچیز مهمتر است. باید با دیگران با احترام برخورد کرد و آرامش را تا جایی که ممکن است حفظ کرد. عشق میشل به شوهر و فرزندانش نه تنها جذاب بلکه الهامبخش هم است و تصویری از عشقی شیرین به خواننده میدهد.