کد خبر: 2977 A

همه رمان‌های مهم سال 95 در یک نگاه

همه رمان‌های مهم سال 95 در یک نگاه

رمان‌ها و مجموعه داستان‌های ایرانی شاخص‌ترِ چاپ‌شده در سال ٩٥ را به ترتیب تاریخی و براساس سن و سال نویسندگان‌شان اگر بخواهیم مرور کنیم باید از بزرگ علوی آغاز کنیم

ایران‌آرت: علی شروقی در روزنامه شرق، درباره رمان‌های منتشرشده در سال 95 نوشته است:

علوی: یک بداقبالی تاریخی
رمان‌ها و مجموعه داستان‌های ایرانی شاخص‌ترِ چاپ‌شده در سال ٩٥ را به ترتیب تاریخی و براساس سن و سال نویسندگان‌شان اگر بخواهیم مرور کنیم باید از بزرگ علوی آغاز کنیم که امسال داستان‌های او در دو کتاب «چمدان» و «گیله‌مرد» در نشر نگاه تجدید‌ چاپ شدند. علوی را معمولا در سایه هدایت دیده‌اند و برخی این نویسنده هم‌دوره و همنشین هدایت را به اندازه هدایت به جد نگرفته‌اند. دلیل اصلی‌اش شاید این باشد که از دوره‌ای به بعد گرایشات حزبی و ایدئولوژیک بر داستان‌های علوی سایه انداخت و خود داستان را تحت‌الشعاع قرار داد. البته پیش از این‌ها هم در سال‌هایی که علوی تازه قصه‌نویسی را آغاز کرده بود محمدعلی جمالزاده که در قصه‌نویسی هم بر علوی و هم بر هدایت، به لحاظ تاریخی، فضل تقدم داشت در نامه‌ای به علوی نوشت که حکایت هدایت از او جداست و در عین اینکه هدایت را ستود با علوی به لحنی سخن گفت که گویا جوان خام جویای نامی بیش نیست. شاید از شوربختی علوی بود که شروع کار قصه‌نویسی‌اش هم‌زمان شده بود با ظهور نویسنده‌ای چون هدایت که جلوتر از زمانه خود بود و در کنار او کسی به آسانی به چشم نمی‌آمد. با این همه همان‌طور که گلشیری در سخنرانی‌اش درباره علوی گفته، علوی قصه‌نویس است و شیوه روایتگری مبتنی بر معما و جست‌وجو و تعلیق – دست‌کم در بعضی کارهای موفقش – و رئالیسم جاندارش در قصه «گیله‌مرد» هنوز به کار قصه‌نویسی امروز ایران می‌آید و «گیله‌مرد»ش یکی از بهترین‌های قصه کوتاه فارسی است و یکی از معروف‌ترین قصه‌های کوتاه بزرگ علوی که به کتاب‌های درسی هم راه یافت، البته با جرح و تعدیل.
صادق چوبک: یک مجموعه و یک دریغ
از دیگر نویسندگان قدیمی که امسال داستان‌هایی از آنها تجدید چاپ شد، یکی هم صادق چوبک بود که برگزیده‌ای از داستان‌های کوتاهش، به انتخاب کاوه گوهرین، در مجموعه‌ای به نام «انتری که لوطی‌اش مرده بود و چند داستان دیگر» در نشر نگاه تجدید چاپ شد. مجموعه‌ای که برگزیده‌ای است از قصه‌های کوتاه چهار مجموعه داستان صادق چوبک که اسم یکی‌شان «انتری که لوطی‌اش مرده بود» بود و دوتا از بهترین قصه‌های کوتاه فارسی را در خود داشت که یکی از آنها قصه‌ای بود به نام «چرا دریا طوفانی شده بود». دریغ که این قصه و چندتا از دیگر قصه‌های خوب چوبک در مجموعه حاضر نیست و دلیلش البته بر اهل فن روشن است. اما به هرحال انتشار این مجموعه، با همه دریغ و افسوسی که بابت غیاب اجباری بعضی از بهترین قصه‌های کوتاه چوبک در پی دارد، فرصتی است برای یادآوری ضرورت بازخوانی آثار این نویسنده مهم ایرانی که امیدوارم تمام آثارش کامل و بی‌نقص به چاپ برسد.
ابراهیم گلستان: چند داستان از دو کتاب نایاب
بعد از علوی و چوبک، به لحاظ تاریخی نوبت به گلستان می‌رسد که یاد کنیم از تجدید چاپ چند داستانش که سال‌ها بود رنگ چاپ رسمی به خود ندیده بودند. از آثار داستانی گلستان در سال‌های اخیر یکی مجموعه داستان «آذر، ماه آخر پاییز» تجدید چاپ شد، یکی «اسرار گنج دره جنی» و دیگری داستان بلند «از روزگار رفته حکایت» از مجموعه «مد و مه». متن کامل داستان بلند «خروس» او هم در سال ٨٤ برای اولین‌بار به چاپ رسید اما بعد از آن دیگر تجدید چاپ نشد. امسال نشر بازتاب‌نگار داستان‌هایی از دو مجموعه «شکار سایه» و «جوی و دیوار و تشنه» گلستان را در کتابی با عنوان «در گذار روزگار» منتشر کرد که این فرصتی بود برای بازخوانی برخی داستان‌های گلستان که پیش از این به آسانی در دسترس نبودند. مثل داستان «لنگ» که یکی از بهترین‌های داستان کوتاه فارسی است و کاش فرصتی فراهم شود که دیگر قصه‌های خوب گلستان هم که در دسترس نیستند و خواندن و دوباره خواندن‌شان بر هرکسی که وارد وادی ادبیات می‌شود ضروری است، تجدید چاپ شوند.
چهلتن: از مشروطه تا کودتا
امیرحسن چهلتن متعلق به نسلی از داستان‌نویسان ایرانی است که نخستین آثارشان را در نیمه دهه ٥٠ منتشر کردند و اوایل دهه ٦٠ به نویسندگانی مطرح بدل شدند. نویسندگانی که اغلب از آن‌ها به عنوان نویسندگان دهه ٦٠ یاد می‌شود. «تاریخ» و «تهران»، کلمات کلیدی هستند که نام چهلتن آنها را در ذهن کسانی که با آثار او آشنا هستند تداعی می‌کند. او در رمان‌هایش تهران را در دوره‌های مختلفی از تاریخ معاصر ایران زمینه وقایع داستان‌ قرار داده است. امسال دو رمان «تهران، شهر بی‌آسمان» و «تالار آینه» از چهلتن، در نشر نگاه تجدید چاپ شدند. دو رمانی که یکی به دوره مشروطه مربوط است و دیگری به دوره‌ای که با کودتای ٢٨ مرداد آغاز می‌شود و می‌آید تا انقلاب. «تهران، شهر بی‌آسمان» بخشی از سه‌گانه‌ای است که دو بخش دیگر آن سال‌هاست آماده انتشار هستند اما یکی از آن‌ها مجوز نگرفته و چهلتن به گفته خودش منتظر است تکلیف آن‌ که مجوز نگرفته است روشن شود تا دیگری را برای مجوز به ارشاد بفرستد. چهلتن رمان چاپ‌نشده دیگری هم دارد که البته ربطی به تهران و تاریخ معاصر ایران ندارد، اما به شهر و تاریخ ربط دارد؛ رمان «خوشنویس اصفهان»، که وقایع آن در ایام سقوط اصفهان در دوره شاه‌ سلطان حسین صفوی می‌گذرد و به گفته خود چهلتن، در این رمان داستانی عاشقانه در متن وقایع تلخ آن دورانِ پر از قحطی و فلاکت روایت می‌شود. گفتنی است که اغلب این رمان‌های هنوز به فارسی چاپ‌نشده – شاید هم تمام‌شان – به زبان آلمانی ترجمه شده‌اند.
جعفر مدرس‌صادقی: مصدق از پنجره پشتی
از نویسندگان دهه ٦٠ که امسال کار تازه‌ای از آن‌ها به چاپ رسید، یکی جعفر مدرس‌صادقی بود که رمان «بهشت و دوزخ» را در نشر مرکز منتشر کرد؛ کاری به لحاظ حال‌و‌هوا متفاوت با چند کتابی که در چند سال اخیر از مدرس‌صادقی به چاپ رسیده بود و حتی شاید متفاوت با بسیاری از کارهای قدیمی‌تر او. ردگریز زدن به وقایع تاریخی را کم و بیش در برخی داستان‌های مدرس‌صادقی دیده‌ایم، اما این را که مستقیم سراغ آدم‌های واقعی تاریخ برود نه. در «ناکجاآباد» البته شخصیت‌های تاریخی حضور دارند اما بیشتر در بستر افسانه و اسطوره تا تاریخ در معنای مرسوم آن. در «بهشت و دوزخ» اما مدرس‌صادقی یکی از چهره‌های معروف و محبوب تاریخ معاصر ایران، یعنی محمد مصدق، را دستمایه داستان خود قرار داده است و جالب این‌که به جای رفتن به سراغ دوره‌های معروف زندگی مصدق مثل ملی‌شدن نفت و کودتای ٢٨ مرداد، دوره‌ای حاشیه‌ای و مخفی‌تر از زندگی او را به عنوان موضوع رمان «بهشت و دوزخ» انتخاب کرده است. «بهشت و دوزخ» رمانی است مربوط به وقتی که مصدق به مدت شش ماه به بیرجند تبعید شده بود. یعنی از اول تیر تا پایان آذر ١٣١٩ که حدودا می‌شود یک سال پیش از پایان سلطنت رضاشاه.
جولایی: رمانی که حیف قدری دیر  رسید
از رمان تازه رضا جولایی به نام «یک پرونده‌ی کهنه» که در نشر آموت به چاپ رسیده است، دوست داشتم بیشتر و مفصل‌تر بنویسم، همان‌طور که اگر از امیرحسن چهلتن هم کار تازه‌ای چاپ شده بود و آن‌قدر زودتر از زمان نوشتن این مطلب به دستم می‌رسید که فرصت می‌کردم بخوانمش، همین کار را می‌کردم. جولایی و چهلتن از نویسندگانی هستند که به خوبی توانسته‌اند تاریخ را در داستان‌هایشان به ادبیات بدل کنند و بر وجوهی از تاریخ دست بگذارند که از چشم تاریخ رسمی پنهان مانده و می‌ماند. از جولایی چند سال پیش و پس از سال‌ها مجموعه داستانی به نام «برکه‌های باد» به چاپ رسید اما مدت‌ها بود که رمان تازه‌ای از او منتشر نشده بود و حیف که این تازه‌ترین رمانش در روزهای آخر اسفندماه و همان‌وقت که داشتم این نوشته را آماده می‌کردم به دستم افتاد و نشد که در این‌جا جز نامش و اینکه از تورقی که کردم به نظر می‌آید رمانی جنایی است که وقایع آن حول‌وحوش قتل محمد مسعود – مدیر روزنامه «مرد امروز» - اتفاق می‌افتد و گویا محمد مسعود یکی از شخصیت‌های آن است، چیز بیشتری بنویسم. در آینده اما حتما به آن خواهم پرداخت.
غزاله علیزاده: یک داستان منتشر‌نشده
انتشارات رشدیه، ناشری است تازه به میدان آمده که با توجه به آن‌چه تاکنون در شعر و داستان چاپ کرده به نظر می‌رسد بیشتر به جریان‌های حاشیه‌ای‌تر و کمتر شناخته ادبیات ایران نظر دارد و عرصه‌هایی بکر را می‌جوید و به چشم می‌آورد که کمتر پیش چشم بوده‌اند. این انتشارات امسال داستانی از غزاله علیزاده را به نام «ملک آسیاب» منتشر کرد. غزاله علیزاده نیز از نویسندگان مهم و صاحب‌سبک ایرانی است که اولین داستان‌هاشان را از نیمه دهه ٥٠ به چاپ رساندند و در دهه٦٠ بیشتر شناخته شدند، گرچه علیزاده به لحاظ سنی بزرگتر از بیشتر نویسندگان دهه ٦٠ بود.
کاظم رضا: داستانی آمد و نویسنده‌ای رفت
از کاظم رضا سال‌ها بود که داستان‌هایی در برخی نشریات به چاپ می‌رسید اما خود او چندان علاقه‌ای به مرئی‌شدن و جلوه‌گری و حضور در ملاءعام نداشت. امسال داستان «هما» از او زمانی به چاپ رسید که خودش در بستر بیماری بود و کمی پس از انتشار این کتاب درگذشت. «هما» داستانی عاشقانه است به سبک و سیاق کاظم رضا. داستانی که زبان‌آوری در آن حرف اول را می‌زند و نثر و زبان شاخص‌ترین وجه آن است.
شهریار مندنی‌پور: شرق بنفشه و آبی ماوراء بحار
شهریار مندنی‌پور گرچه به لحاظ سنی هم‌دوره نویسندگان دهه ٦٠ به حساب می‌آید اما اولین اثر داستانی‌اش را در اواخر این دهه منتشر کرده و در دهه ٧٠ به نویسنده‌ای مطرح تبدیل شده است. از مندنی‌پور هم امسال دو کتاب در نشر مرکز تجدید چاپ شد. یکی مجموعه داستان «شرق بنفشه» و دیگری مجموعه داستان «آبی ماوراء بحار». مندنی‌پور از نویسندگانی است که در سبک و سیاق او را می‌توان ادامه سنتی در داستان‌نویسی ایران دانست که هوشنگ گلشیری یکی از چهره‌های شاخص آن است. سنتی مبتنی بر زبان، تکنیک و شیوه روایت و با گوشه چشمی به ادبیات کلاسیک و پتانسیل‌های روایی موجود در این ادبیات.
علی خدایی: از میان شیشه، از میان مه
علی خدایی هم گرچه مانند مندنی‌پور به لحاظ سنی هم‌دوره نویسندگان دهه ٦٠ است اما نخستین کتابش را به نام «از میان شیشه، از میان مه» در سال ١٣٧٠ منتشر کرد و با همان اولین کتابش خوش درخشید. بعد از آن «تمام زمستان مرا گرم کن» را در سال ٧٩ منتشر کرد و بعد، در سال ٨٨، «کتاب آذر» را. امسال درحالی‌که سال‌ها از چاپ اول مجموعه «از میان شیشه، از میان مه» خدایی می‌گذشت، این کتاب در نشر چشمه تجدید چاپ شد.
کوروش اسدی: دستاوردی برای رمان ایرانی
از رمان «کوچه ابرهای گمشده» کوروش اسدی که امسال در نشر نیماژ منتشر شد مفصل باید نوشت چرا که بین رمان‌های ایرانی چاپ اولی که امسال منتشر شدند، این کتاب جزء رمان‌هایی بود که از چند لحاظ حرف برای گفتن داشت و اسدی در آن بسیاری از مولفه‌هایی را که در دوره‌های مختلف داستان‌نویسی ایران مطرح بود، یک‌جا آورده و به نتیجه‌ای مطلوب رسانده است. استفاده‌ای درست و به‌جا از مولفه‌هایی نظیر زبان و نثر آهنگینِ از یک‌سو ریشه‌دار در ادبیات کهن و از سوی دیگر متاثر از داستان‌نویسانی نظیر گلستان و دیگر نویسندگانی که نثر شاخصه کارشان بود، شهری‌نویسی، سیاست، آرمان‌گرایی، جنگ، نسلی از آدم‌ها که زمانی آرمان‌گرا بوده‌اند یا وانمود به آرمان‌گرایی می‌کردند و حالا برج‌ساز و بساز‌و‌بفروش شده‌اند، و حتی زندگی آپارتمانی و گردآوردن همه این‌ها در قصه‌ای منسجم، با طرح و توطئه‌ای سنجیده و مبتنی بر کشش و تعلیق، دستاوردهایی است در کار اسدی که راحت نمی‌توان از کنارشان گذشت در این آشفته‌بازار داستان‌نویسی فارسی. «کوچه ابرهای گمشده» نه فقط یکی از بهترین رمان‌های ایرانی امسال که یکی از بهترین رمان‌های ایرانی چندسال اخیر هم هست.

 

 

کاظم رضا ابراهیم گلستان غزاله علیزاده
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین