دو روز دیگر خانه فروغ فرخزاد در تهران تخریب میشود
چیزی مجرد در انزوای باغچه/ با ما به خانه فروغ بیایید؛ عکسهایی از خانه پریزاده شعر فارسی
بارها در همین ایرانآرت از خانه صادق هدایت، خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد، از خانه پدی هوشنگ ابتهاج در رشت و از خانه پدری فروغ فرخزاد نوشتهایم... حالا باز هم درباره خانه فروغ بخوانید
ایرانآرت: آنقدر این قصه تکراری شده که ما هم از انتشار گاه و بیگاهش خسته شدهایم؛ اینکه سرانجام خانه و جغرافیاهای مربوط به مفاخر ملی ایران چرا اغلب چنین سرنوشتی دارند. بارها در همین ایرانآرت از خانه صادق هدایت، خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد که البته ظاهراً با تبدیلشدن به خانهموزه فعلاً رستگار شده، از خانه پدی هوشنگ ابتهاج در رشت و از خانه پدری فروغ فرخزاد نوشتهایم؛ این بار اما مائده امینی روزنامهنگار به این مورد آخری سر زده و از تازهترین احوالات خانه پدری فروغ گزارشی برای خبرگزاری ایلنا نوشته است. امینی نوشته:
«خادم آزاد»؛ هشتاد و چهار سال است که نام این کوچه خادم آزاد است. کم ِکم هشتاد و چهار سال است که انتهای این کوی، خانهای با دری سبز رنگ و طرحی از قوی سپید جا خوش کرده. دیوارهای خانه اگرچه ۴۱ سال پیش بازسازی شده اما حیاط هنوز همان حوض بکری را دارد که بارها و بارها با ماهیهای قرمزش پا به شعرهای فروغ گذاشته بود.
باغچههای حیاط خانه فرخزاد، دیگر رونق سابق را ندارند. از همه آن درختهای انگور و پرتقال و ... یک درخت خرمالو مانده که ثابت کند فروغ راست میگفت؛ کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد/و ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی میشود.
زیر زمین هم همان است که بود. همان مأمن امن کودکیهای فروغ، وقتی به روایت خودش روی چادرشبها و رختخوابهای اضافی میایستاد و اپرا میخواند. پلههای زیر زمین را که پایین بروی، انگار در تاریخ سقوط و به ۱۳ سالگی فروغ سفر کردهای.
اتاق فروغ اما حالا تبدیل به آشپزخانه شده و تنها یک پنجره، ناجی همه آن شعرهایی است که در این چهاردیواری به کاغذ رسیدهاند. یک پنجره که فروغ از آن به ازدحام کوچه خوشبخت مینگریست.
خانه انتهای کوچه قدیمی خادم آزاد، از پهلوی اول بهجا مانده و چند باری هم دستی به سر و رویش کشیده شده اما اغراق نکردهام اگر بگویم آجرها و سنگهایی که اضافه شده، حریف خاطرهها نشدهاند.
چرا خانه پدری فروغ باید ثبت ملی شود؟
فروغ در همین خانه به سال هزار و سیصد و سیزده، به دنیا آمد. در همین خانه بزرگ شد. در همین خانه اولین شعرهایش را گفت و در غربت همین خانه لباس عروسی به تن کرد.
سالهای ابتدای جداییش از پرویز شاپور به همین خانه بازگشته بود و چند صباحی هم کنار کامیار و خانوادهاش در انتهای کوی خادم آزاد زندگی کرد. حتی بنا بر روایت توران خانم، مادر فروغ، او در آخرین روز زندگی خود، ۲۴ بهمن سال ۴۵ هم، به این خانه سر زده بود.
« کوچهای هست که قلب من آن را /از محلههای کودکیام دزیده است...»
از صندوق پستی که سالهای سال از نامههای فروغ فرخزاد به پرویز شاپور نگهداری میکرد خبری نیست اما تصویر دخترکی با قدمهای تند که خود را به سر کوی خادم آزاد میرسانَد و پاکت سفید رنگش را به صندوق میاندازد و برمیگردد، هنوز در ذهن همسایههای پیر و جوان هست. همسایههایی که دلشان برای این خانه میتپد و از زمزمههای تخریب آن، ناراحتند: «تا وقتی خود آقا نوروزی زنده بود، این خانه نفس میکشید. آخ نگفت در همه این سالها. حالا هنوز کفنش خشک نشده، ورثه میخواهند بکوبند و آپارتمان بسازند.» اینها را پیرزن خانه کناری میگوید. دختر جوانی که کنارش ایستاده حرفهایش را قطع میکند: «خانه فرخزاد هویت این کوچه است. من سنم قد نمیدهد اما خاطرههای یکی از بزرگترین شاعران زن ایران را نباید برای چهار طبقه آپارتمان تخریب کرد. ما که رضایت نداریم. شما که خبرنگاری، نمیتوانی کاری کنی؟»
درخواست ثبت اضطراری خانه فروغ
فرهاد نظری (مدیرکل ثبت آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی) درباره تخریب خانه فروغ به ایلنا گفت: خانه فروغ هنوز به ثبت ملی نرسیده اما قطعاً میتواند به خاطر اسم فروغ فرخزاد، حایز اهمیت باشد.
او در پاسخ به اینکه چگونه یک مالک خصوصی میتواند به راحتی جواز تخریب و نوسازی خانه فروغ را بگیرد، افزود: برای صدور جواز تخریب شهرداری هر منطقه موظف است که از سازمان میراث فرهنگی استعلام کند.
نظری تأکید کرد که سازمان میراث فرهنگی میتواند به استناد گزارش ایلنا با فرستادن نمایندگانی برای بازدید از بنا، جلوی تخریب این خانه تاریخی را گرفته و فرآیند ثبت اضطراری را به سرعت شروع کند.
در یک قدمی تخریب بنای ۸۴ ساله
حالا با پتکها و کلنگهایشان در یک قدمی حیاط خانه فرخزاد ایستاده و خبر از تخریب آن در همین یکی دو روز آینده میدهند. پیرمرد تفرشی که سالها پیش این خانه را از پدر فروغ خریده و حافظ تاریخ و خاطرههای آن بود، حالا فوت کرده است و ورثه میخواهند هرچه سریعتر خانه را تخریب کنند. رسانهها در خواب و شهرداری منطقه ۱۱ ناحیه ۴ هم پروانه ساخت آن را صادر کرده و کار روی کاغذ تمام است.
خانه انتهای کوی خادم آزاد، نرسیده به چهارراه امیریه صرفاً خانه فروغ نیست و برخی از تاریخ و میراث کشور ما را از پهلوی اول در خود دارد. نامههای لازم به اداره کل میراث فرهنگی تهران زده شده و این نفسهای آخر است که به شماره افتاده. تا دیر نشده دست بجنبانید. نگذارید آخرین یادگار به جا مانده از شاعر بزرگ معاصر زن کشور، تبدیل به آپارتمانهای چند طبقه شود.
چندی پیش نیز موسسه مردم نهاد سرزمین سبز طی نامهای به مدیرکل میراث فرهنگی تهران خواستار ثبت خانه فروغ فرخزاد شدهبود. در بخشی از این نامه قید شده است: خانه فروغ فرخزاد، طبق تصمیم مالکین فعلی، ظرف چند روز آیده تخریب خواهد شد و پروانه ساخت آن نیز توسط شهرداری منطقه 11 ناحیه 4 صادر گردیده است. بهرغم پیگیریهای فراوان دوستداران ادب و فرهنگ ایران در سالهای گذشته، متاسفانه تاکنون این خانه، ثبت ملی نشده است. خواهشمند است با توجه به فرصت بسیار کوتاه چند روزهای که در پیش است، به صورت اضطراری، دستور ثبت این خانه را جهت جلوگیری از تخریب و اقدامات لازم آتی صادر فرمایید. تجربه نشان داده است، حفظ خانههای مشاهیر از قبیل مهدی اخوان ثالث، سیمین و جلال و ... اثرات بسیار مثبت در حفظ هویت شهری،فرهنگی، رونق گردشگری و روحی روانی در جامعه داشته است.