ماهنامه «بندر و دریا» الگوی خوبی به دست داده از یک نشریه تخصصی و در عین حال خواندنی
ماجراجویی اهالی دریا در خیابان نلسون ماندلا
این روزها، داستان مردان و زنان دریاها، در خیابان کیش تهران روایت میشود؛ در دفتر ماهنامه «بندر و دریا» در خیابان کیش و نزدیکی چهارراه جهان کودک در خیابان نلسون ماندلا
ایرانآرت: ماجراجویان اقیانوسهای بزرگ جهان، دزدان دریایی پررمز و راز و ناخداهای قهرمان همه و همه همیشه جزو سوژههای جذاب و سرگرمکننده قصهها و روایتها و فیلمهای مهم دنیا بودهاند؛ عناصری را که دریا از این آدمهای عجیب و غریبش اختیار کرده، هیچگاه نمیتوان از هنر و ادبیات جهان کنار گذاشت؛ انگار اگر ناخداها و دزدهای دریایی را کنار بگذاری، بخش عمدهای را از هنر و ادبیات زدودهای.
حالا فکرش را بکنید، نشریهای برای بندرها و دریاها منتشر کنید، چطور میتوانید از چنین ظرفیتهایی غافل باشید؟ اتفاقی که در تازهترین شماره ماهنامه «بندر و دریا» افتاده نشان از همین هوشمندی و درنغلتیدن به دامان چنین غفلتی است.
بزرگی از بزرگان روزنامهنگاری همیشه میگفت مشکل نشریاتی که ارگانها و سازمانها منتشر میکنند، از دو نقصان نشأت میگیرد؛ اینکه این نشریات را یا متخصصانی منتشر میکنند که از موضوع و زمینه انتشار نشریه آگاهی کامل دارند اما از روزنامهنگاری چیزی سرشان نمیشود، یا روزنامهنگارانی که تخصصی در موضوع مورد نظر نشریه ندارند. اشاره این روزنامهنگار پیشکسوت به این بود که این نشریات یا قواعد ژورنالیستی را لحاظ نمیکنند و گمان میکنند مثلاً اگر مدیران چند کارخانه نساجی دور میز یک تحریریه گرد هم بیایند میتوانند بهترین نشریه را در موضوع صنایع نساجی منتشر کنند، یا اینکه به دست روزنامهنگارانی اداره و منتشر میشوند که فکر میکنند گردآوردن چند ژورنالیست برای انتشار هر نشریه حتی تخصصیای، کافی است. پیشنهاد او این بود که سازمانها و ارگانها، همیشه در کنار استفاده از کارشناسها و متخصصها، از چند روزنامهنگار کاربلد هم بهره ببرند تا چنین ترکیبی، منتج به انتشار نشریهای خواندنی و در عین حال تخصصی شود.
این، اتفاقی است که برای ماهنامه «بندر و دریا» در دور تازه انتشارش افتاده است؛ یکی از مجلات سازمانی قدیمی کشور که بیش از سی سال است منتشر میشود، اما آیا شما در این سی و چند سال، یکی از شمارههای آن را دست گرفته و ورق زده بودید؟ اگر اهل خواندن مجلات باشید اما احتمالاً در این چند ماه نام این مجله را شنیده و شاید هم پای خواندن یکی از روایتهای جذاب آن نشسته باشید. مجلهای که روزنامهنگارها، داستاننویسها و فیلمسازها و مستندسازها را پای کار آورده و توانسته در هر شماره، مخاطبانی بیابد فراتر از کسانی که لزوماً به بحثهای تخصصی مربوط به بنادر و کشتیرانی علاقه دارند.
شماره هفتم این ماهنامه را که برای خردادماه منتشر شده، دست بگیرید تا ببینید یکی دو ساعتی طول میکشد بتوانید زمینش بگذارید. مجله، علاوه بر گزارشهای تخصصی در موضوع مورد انتشارش، هم داستانهای جذابی در خود دارد، هم روایتهای غیرداستانی خواندنی و هم سفرنامههایی که با زبانی نرم و مبتنی بر استانداردهای نانفیکشنهای روز دنیا نوشته شدهاند.
در این شماره، محمد ولیزاده مدیرمسوول و سردبیر که روزنامهنگاری پرسابقه است، سرمقالهاش را با اشاره به ماجرای بهدامافتادن ژولیوس سزار به دست دزدان دریایی شروع کرده و سعید برآبادی روزنامهنگار خوشقلم و شاعر خوشذوق هم که دبیر تحریریه است و توانسته پای کلی روزنامهنگار و داستاننویس و اهل هنر و ادبیات را به تحریریهاش بکشاند پروندهای برای ماجرای اسارت دریانوردان ایرانی به دست دزدان دریایی سومالی پرداخته و در این میان روایتی نوشته از سفرش به چابهار و دیدارش با پنج ملوان آزاد شده. امیر صدری هم به همین بهانه گزارشی نوشته درباره پنج فیلم سینمایی مهم که به ماجرای دزدان دریایی سومالی پرداختهاند.
اما بخش خواندنی دیگری که از این شماره به مجله اضافه شده، «فرهنگ» است؛ صفحاتی که قرار است در آن از داستانها و افسانههای مربوط به دریا بخوانیم. در این شماره، هم ترجمه بخشی از کتاب «عجایب الهند» را میخوانیم؛ کتابی از یازده قرن پیش که در آن، نویسنده حکایتها و داستان عجیب و غریب دریانوردان و بازگانان هندی و ایرانی را نوشته و هم داستانی از شرمین نادری، داستاننویس محبوب میخوانیم. گفتوگو با یک مستندساز که با دوربینش به زیر دریاها رفته و نیز شعری از زندهیاد منوچهر آتشی برای بوشهر، دیگر مطالب خواندنی این فصل است.
یکی از نکات قابل توجه «بندر و دریا» این است که توانسته از حدود یک بولتن سازمانی فراتر برود و تبدیل به مجلهای عمومی و در عین حال تخصصی شود. از همین روست که این مجله که صاحب امتیازش سازمان بنادر و کشتیرانی است، به جای اینکه به رسم معمول چنین نشریاتی، پر باشد از اخبار وقایع و رویدادهای مربوط به سازمان، تنها فصلی کوچک از خود را به اخبار سازمانی خود اختصاص داده است.
این روزها، داستان مردان و زنان دریاها، در خیابان کیش تهران روایت میشود؛ در دفتر ماهنامه «بندر و دریا» در خیابان کیش و نزدیکی چهارراه جهان کودک در خیابان نلسون ماندلا. خیابان کیش با خلیج فارسش، در قلب پایتخت؛ استعاره جالبی است نه؟
اگر میخواهید هر ماه، تازهترین شماره این ماهنامه به دستتان برسد و پای روایتهای جذابش از اهالی بندر و دریا بنشینید، با شماره 02188190639 تماس بگیرید.