"بوف کور" همچنان رقیب ندارد / انتقاد یک نویسنده به وضعیت ادبیات
داستاننویس مشهور ایرانی گفت: ما در رمان این همه ادعا داریم ولی هنوز کتابی نداریم در کنار "بوف کور" بگذاریم زیرا که در فرم و محتوا اثری در اندازه آن ننوشتهایم.
ایران آرت: داوود غفارزادگان معتقد است که در عرصه فرهنگ و ادبیات اگر دلسوز نباشیم نمی توانیم هیچ اتفاق مثبتی را رقم بزنیم، زیرا که لازمه توسعه فرهنگ دلسوز بودن است.
مهدی درستی: بدون شک نام داوود غفارزادگان در تاریخ داستان نویسی معاصر ایران یکی از پررنگ ترین اسامی است، نویسندهای که با جرات میتوان گفت یکی از صاحب سبکان ادبیات معاصر است و چیره دستی او در نوشتن داستانهای کوتاه زمینه ساز شهرتش شد.
این نویسنده به تازگی مجموعه ای از داستان های کوتاهی که از سال 60 تا 90 نوشته است را در کتابی تحت عنوان «کابوس خانه» روانه بازار کتاب کرده است. انتشار این کتاب فرصتی را در اختیارمان قرار داد تا با داوود غفارزادگان درباره وضعیت داستان نویسی در ایران گفت وگو کنیم.
داوود غفار زادگان در ابتدای گفت وگو در توصیف «کابوس خانه» اینطور گفت: «این کتاب مجموعه داستانهای کوتاهی است که از دهه 60 تا 90 نوشتهام و تقریبا حدود 10، 12 داستان را هم به دلیل آنکه ضرورتی برای چاپ آنها احساس نمی کردم کنار گذاشته شدند و سایر داستانهای کوتاه به چاپ رسیدند.»
او درباره ویژگی شاخصی که آثارش دارد، بیان کرد: «من در عرصه نویسندگی تجربینویس هستم و هیچ وقت فکر نمیکردم که چیزی یاد گرفتم و دیگر تمام شد، در این 30 سال به صورت تجربی کار کردم و همیشه تا به دریافت تازهای در زمان و مضمون نمی رسیدم کاری تازهای را شروع نمیکردم، حال اینکه نتیجه کار چطور بوده است را منتقدان و زمان مشخص میکند.»
غفارزادگان که در دهه های اخیر یکی نویسندگان موفق در حوزه داستان کوتاه به شمار میآید، در پاسخ به این سوال که چرا وضعیت داستان کوتاه در سالهای اخیر دگرگون شده است، توضیح داد: «داستان کوتاه در تاریخ معاصر ایران بسیار غنی بوده و هست، ما اگر به عقب برگردیم خواهیم دید که خیلی با قدرت کار را شروع کردیم و ادامه دادهایم. میتوان گفت در این بخش واقعا مانند غزل، دوبیتی و ... در ادبیات دست بسیار پری داریم.»
او اضافه کرد: «به گمان من ذهن ایرانی با داستان کوتاه بیشتر قرابت دارد و آثار نویسندگان ایرانی در این حوزه از داستانهای کوتاه خارجی چیزی کم ندارد بلکه جلوتر هم هستند، شما از جمالزاده بگیرید تا هدایت، گلشیری و بهرام صادقی که همه فوق العاده بودند تا به امروز که نویسندگانی با استعدادی در این حوزه مشغول فعالیت هستند.»
این نویسنده ادامه داد: «گونههای مختلف ادبی در کنار هم هستند نه رو در روی هم، ولی در سالهای اخیر این دو گونه را در مقابل هم قرار دادند و دلنوشتههایی که مخاطب پسند بود و برای ناشران زود بازده بود را با اسم رمان منتشر کردند و به خورد مخاطب دادند، در مقابل برای آنکه فضا را تنگ میدیدند بدون دلیل شروع به تخریب داستان کوتاه کردند و فضا را علیه آن مسموم کردند. این مسئله باعث لطمه دیدن حوزه شد و خیلی از جوانان مستعد این حوزه را ناامید کرد و آینده بسیار روشنی که این حوزه میتوانست داشته باشد را تا حدودی از بین بردند.»
غفارزادگان با اشاره به اینکه در حوزه رمان هنوز نتوانستهایم اثری هم سطح «بوف کور» را عرضه کنیم، گفت: «ما در رمان این همه ادعا داریم ولی هنوز کتابی نداریم در کنار «بوف کور» بگذاریم زیرا که در فرم و محتوا اثری در اندازه آن ننوشتهایم، منظورم از «بوف کور» آثار قوی نویسندگان قدیمی است که هنوز هم باید درباره آن ها سخن بگوییم چون کتابی عرضه نکردیم که توان رقابت با آنها را داشته باشد. جالب است که آن وقت کسانی ادعا دارند که یک انشای ساده نمیتوانند بنویسند، اگر این ادعا را اساتید میکنند امر دیگری است چون پشت آن دانش و علم وجود دارد.»
او درباره حضور کمرنگی که در چند سال اخیر داشته است، توضیح داد: «من کم کار نکردم و دو دهه فعالیت داشتم، وقتی به جایی میرسیم که چاپ کتاب توام با اذیت میشود و از طرف دیگر تیراژ کتاب در یک جامعه 80 میلیون نفری 300 تا 500 نسخه است چه انگیزهای برای نویسنده باقی میماند. زمانی هم که کتاب چاپ میشود مدام با تنش روبه رو هستید، از وزارت ارشاد گرفته تا گروههای ادبی که امروز خیلی زیاد شدند. چند روز پیش با یکی از خبرگزاریهای دولتی مصاحبه کرده بودم، خبرنگار خود نویسنده بود و از سخنانم خوشش نیامد و کامنتهای مطلب را باز کرد و دوستانش آمدند بد وبیراه گفتند.