ناگفتههای سانسوری نویسنده قدیمی / بیش از 30 رمان من مجوز نمیگیرد
ر.اعتمادی گفت: بارها به خودشان هم گفتهام که وقتی کتابی ضد شرع و عرف نیست، دیگر شما چه ایرادی از آن میگیرید؟ میگویند شما نوشتهای "دختر خوشگل"، خوشگلش را حذف کن.
ایران آرت: رجبعلی اعتمادی مشهور به ر. اعتمادی نویسنده، رماننویس و روزنامهنگار معاصر ایرانی است. وی به خاطر نوشتن رمانهای عامهپسند و پرفروش شهرت دارد.
به گزارش ایران آرت، ر.اعتمادی در 85 سالگی گفتگویی با ندا آل طیب در سالنامه اعتماد انجام داده که در ادامه بخشهایی از صحبتهایش را خواهید خواند.
** نویسنده ای هستم که چهار نسل کتاب های مرا خوانده اند و با آنها زندگی کرده اند. تقریبا از سال 1339 که اولین کتابهای من شروع به چاپ کرد، خوشبختانه همیشه نویسنده پرمخاطبی بودهام و چون در مطبوعات هم کار می کردم، مردم خیلی زود با «ر. اعتمادی» آشنا شدند و حالا هستند کسانی که با موهای سفید مرا بغل می کنند و می گویند با کتاب شما با خواندن آشنا شدیم، عشق را فهمیدیم، عاشق شدیم، ازدواج کردیم ولی فکر نمی کردیم شما هنوز زنده باشید.
** از اواخر قرن نوزدهم تا نیمه اول قرن بیستم ایدئولوژی چپ بر فضای روشنفکری حاکم بود که ادبیات را به دو بخش تقسیم می کرد؛ ادبیات ایدئولوژیک که توضیح و تبیین زندگی طبقات نادار، فقیر، زحمتکشان و امثالهم بود و ادبیاتی را که به قول خودشان اشرافی گری بود و تحقیر می شد. از سال 1320 که فضای ایران باز و حزب توده فعال شد چون سازمان دیگری نبود که در زمینه ادبیات کار کند، نشریات حزب توده روی افکار و نوع نویسندگان اثر می گذاشتند، آثاری را تایید می کردند که به نوعی ایدئولوژی چپ را تبلیغ می کرد. من در سال 1326 به تهران آمدم.
** کتاب امروز مثل همه کالاها چه بخواهیم و چه نخواهیم گرفتار عرضه و تقاضاست. کتاب وارد بازار عرضه می شود و اگر جامعه نقشی از خود در آن دید و ضمنا سرگرمش کرد، تقاضا می کند. عرضه و تقاضا عمرش اندک است. امروزه پرفروش ترین کتاب ها حداکثر یک سال بیشتر دوام نمی آورد و کتاب دیگری جایش را می گیرد.
** بارها به خودشان هم گفته ام وقتی کتابی ضد شرع و عرف نیست، دیگر شما چه ایرادی از آن می گیرید. می گویند شما نوشته ای «دختر خوشگل»، خوشگلش را حذف کن.
** فضای ممیزی های بی دلیل ، ناشران را ترسانده بود. فکر کنید الان چرا کتاب در ایران فروش نمی رود و در یک کشور 80 میلیونی چرا تیراژ کتاب به 300 نسخه رسیده است. در حالی که 20 میلیون تحصیلکرده دانشگاهی داریم. در گفتگوی دیگری گفته ام ما در تشییع جنازه کتاب شرکت کرده ایم.
** مجموعا چهل رمان نوشته ام که از این میان فقط هفت کتاب اجازه چاپ دارند و بقیه همه ممنوع هستند. همین الان شش کتاب تازه به وزارت ارشاد داده ام که به هیچ کدام اجازه چاپ نداده اند که نه کتاب ها ضد شرع هستند و نه ضد عرف و شاید باورتان نشود داستان هایی را که وزارت ارشاد مجوزِ چاپ داده، دوباره با تجدید چاپش مخالفت شده!
** یک بار که از ممیزی شکایت کرده بودم، یکی از آقایان ممیز گفت شما زیاد توصیف می کنی! گفتم ادبیات یعنی توصیف چگونه قهرمانم را به خواننده بشناسانم، چگونه فضای دلهره، شادی، ترس و وحشت را نشان ندهم
** رمان هایم باید خبرساز باشند. وقتی نمی گذارند رمان هایم چاپ شود، دیگر مردم از من خبری نمی شنوند. با این حال کمتر ماهی است که یک مصاحبه نداشته باشم و شگفت این که روزنامه ای که مصاحبه مرا چاپ می کند، استقبال می شود چون چهار نسل آثارم را خوانده اند و می خواهند بدانند من چه می کنم. در ضمن لطفا نام مرا با همان ر. اعتمادی بنویسید چون مردم مرا به این نام می شناسند. این ثبت شده است.
** اخیرا به علت علاقه به مسائل عرفانی برای اولین بار چند رمان عرفانی نوشته ام که بسیار هم استقبال شده از جمله «آبی عشق»، «هشت دقیقه تا برهوت» و آخرین آن که یک ماه پیش ناشرم برای گرفتن مجوز به وزارت ارشاد داده، نامش «سفر عشق به سلطان ساوالان» است.