شیطانهای آثار ژرژ سیمنون، ریموند چندلر و فردریک دار/جهان رازورانهی داستانهای پلیسی یا شرِ آشکارا!
مجتبا هوشیار محبوب- “خواب گران” با فارسی هاشمی نژاد صرفا به سریالی از وقایع و رویدادهای پلیسی-جنایی محدود نمیشود...
ایران آرت: داستانهای پلیسی شاید سنتیترین شکل داستانگویی را به ما معرفی میکنند. فارغ از ساختار کلاسیک داستانهای پلیسی که مخاطبان میتوانند سراغ تمامی عناصر از جمله پلات، رویداد، ماجرا و داستان، گره افکنی، اوج و ... را بگیرند، دوگانهی قهرمان و ضدقهرمان (انسان شر) قالبی کلاسیک از قصهگویی را به ما پیشنهاد میدهد که شاید گویاترین فرم آن را بتوانیم در سینمای وسترن بیابیم. مجتبا هوشیار محبوب در روزنامه امروز جام جم نوشت: انسان شر در داستانهای پلیسی معمولا به جرم قتل از دست قانون فرار میکند، و قهرمان یا کارآگاه داستان باید از جهان معمایی و رازآلود داستان، نشانههایی برای یافتن او پیدا کند. یکی از شفافترینِ این نمونهها در داستانهای پلیسی کار مشهور “قول” اثر فردریش دورنمانت است؛ کاری که جلوهای سینمایی از آن را در سریال “کارآگاه حقیقی” دیدیم.
در جهان داستان پلیسی، نویسندههای بسیاری سراغ این سوژه رفتند. یکی از نویسندگان تراز اول این حوزه ژرژ سیمنون است که مخاطبان فارسی نمونههای بسیاری از آثار او را در دسترس دارند. در این مطلب به سراغ یکی از رمانهای او با شخصیت کمیسر مگره رفتیم: “مگره و یکصد چوبهی دار” که شهریار وقفی پور آن را برگردانده است.
“مگره و یکصد چوبهی دار” نمونهی خوبی میتواند باشد از داستانی با جهانی رازآلود که مخاطب باید جزئیات زیادی از آن را به خاطر بسپارد. این رمان سرشار از نشانههای کوچک برای یافتن حقیقت است. آغاز داستان، آغازی به غایت نفس گیر است. کمیسر مگره چمدانی را با چمدان مقتول جابهجا میکند و به نوعی در کسوت قاتلی ناآگاه موجب خودکشی مقتول میشود. مقتول آن هنگام که متوجه میشود محتویاتِ چمدانش در چمدان نیست به زندگیاش پایان میدهد تا رمان “مگره و یکصد چوبهی دار” آغاز شود.
وقفی پور، مترجم این کتاب میگوید سیمنون نمونه یک هنرمند مدرن است؛ فردی مانند پابلو پیکاسو یا باب دیلن. از طرف دیگر او نگاه جامعهشناختی خاص خودش را در آثارش دارد و با کمی اغماض میتوان گفت نگاه روانشنختی نیز به شخصیتهای داستانش دارد. سمینون به واسطه فرم داستانهای جناییاش دغدغههای شخصی و اجتماعی خودش را مطرح میکند و از رهگذر پرداخت به جنایت وجوه جامعه شناختی مورد نظرش را برجسته میکند.
این وجه اجتماعی در رمان “مگره و یکصد چوبهی دار” وجهی پر رنگ و آشکار است. امر شر در این رمان از دل نسلی جوان و پر آشوب سربرمیآورد که مگره را ناگزیر میکند خود را به شکلی از شکلهای “شر” دربیاورد. این همه در نثری روان، ساده و به شدت خوش خوان اجرا شده است. یکی از معدود رمانهای پلیسی فارسی شده که نثری کاملا متفاوت دارد اثری است از ریموند چندلر به نام “خواب گران”. ریموند چندلر یکی دیگر از داستان نویسانی است که معمولا از او به عنوان یکی از استادان ژانر پلیسی یاد میشود و سینماگران هم همیشه از مخاطبان پرو پاقرص او بودهاند.
داستان نویس فرانسوی دیگری به نام فردیک دار (2000-1921) نیز با نمونههایی از این دست در میان مخاطبان آثار پلیسی محبوبیت دارد. شاید رمان “دژخیم میگرید” مثال خوبی باشد. اثری که عباس آگاهی آن را فارسی کرده است. در این رمان یک نقاش به نام دانیل مرمه برای تعطیلات به بارسلون میرود. یک شب با زنی زیبا که گویی موزسین است تصادف میکند و این تصادف نقطهی آغاز ورود ما و مرمه به دنیای عجیبِ داستان است.
فردریک دار در رمان “خداوندا ما را از شر شیطان برهان!” طرز دیگری از قصهگویی در بستری رازآلود را پیش میکشد. در این داستان همه چیز با گفتوگوی دو زندانی محکوم به اعدام آغاز میشود. خیانت و قتل سوژهی اصلی “خداوندا ما را از شر شیطان برهان!” است، اما فردریک دار در دل ماجرایی به شکل و شمایل سنتی نشانههای شگفتی از امر شر را در جهان داستانش بازنمایی میکند.
این رمان فردریک دار اول بار در سال ۱۹۵۶ چاپ شد. نام اصلی این داستان برآمده است از جملهای که ورد زبان مسیحیان است: “خداوندا ما را از شر شیطان برهان!” عباس آگاهی این کتاب را با عنوان “تنگنا” به فارسی ترجمه کرده است.
همچنان که گفتیم رمانهای پلیسی غالبا با زبانی ساده و نثری روان تالیف و البته ترجمه شدهاند. ژانر پلیسی هر چه که باشد در ذیل آثاری ناب به معنای ادبیات بالذات و درون سو قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر در این آثار نویسندگان چندان زبان ورزی نمیکنند و بیشتر در پی بازآفرینی جهانی داستانی و قصه گو هستند. قصه پردازی مدام و پرماجرا مجال چندانی برای زبانورزی این داستان نویسان مهیا نمیکند. اما یکی از آثار فارسی شدهی چندلر، یعنی “خواب گران” با فارسی ناب مرحوم قاسم هاشمی نژاد، زبانی نو از داستانهای پلیسی را پیش میکشد. این بار جهان معماگون و جنایی در زبانی پالوده نمود پیدا میکند. نمیدانم قاسم هاشمی نژاد در ترجمان عجیبش از کار معروف چندلر چقدر به زبان اصلی اثر وفادار بوده است، و یا اینکه آیا چندلر در “خواب گران” زبانی تا این حد پالوده و تمیز دارد یا نه، اما این زبان به طرز شفافی با دنیای عجیب رمان پلیسی سازگار است. ما هیچ وقت از رمانهای پلیسی انتظار ادبیاتی درون سو و زبان ورز نداریم و آن قدر درگیر رویدادها و قصههای پرماجراشان میشویم که وقعی به نثر آن نمیگذاریم. اما در مواجهه با “خواب گران” شاید برای اولین بار متوجه میشویم که زبانِ داستان تا چه میزان میتواند در بازنمایی “امر شر” قدرتمند عمل کند. از آنجا که در این نوشته تنها به دو ویژگی داستانهای پلیسی یعنی وجود امر شر و دنیای رازآلود اشاره میکنیم، باید به ارتباط دو سویه زبانِ اثر با این دو نیز اشاره کنیم.
“خواب گران” با فارسی هاشمی نژاد صرفا به سریالی از وقایع و رویدادهای پلیسی-جنایی محدود نمیشود. این بار رمان سوژهی دیگری را نیز پیش میکشد: “زبان”. شبیه این نگرش را در رمانهای مدرن اوایل قرن بیستم خصوصا “اولیس” و “بیداری فینیگانها” میبینیم. جویس شاید برای اولین بار بوطیقای داستان نویسی از این جنس را مطرح میکند؛ رمانی که “زبان” نه تنها ابزاری برای نوشتن که موضوعی برای قصهگویی باشد.
بیایید به آغاز “خواب گران” هاشمی نژاد نگاهی بیندازیم: “طرف یازده صبح بود، اواسط اکتبر، با خورشیدی که نمیدرخشید و نشانی از بارانِ تندِ خیس در صفای کوهپایه. کت و شلوار نیلا بیَم تنم بود، با پیرهن آبیِ سیر، کراوت و دستمالکی در جیب سینه، پام کفشِ هشت ترکِ مشکی و جوراب مشکی پشمی با خامهدوزی آبیِ سیر روی ساقهاش. شسته رفته بودم، تر تمیز، ریش زده و هشیار، و ککم نمگزید چه کسی اطلاع داشت. اَنگ همانچیزی بودم که کارآگاه خصوصی خوش سر و پُز باید باشد. آمده بودم سر وقت چهار میلیون دلار.”
شاید این تنها رمان پلیسی به زبان فارسی باشد، که “زبان” تا این حد در آن محوریت یافته است. “خواب گران” به ترجمان قاسم هاشمی نژاد تا حدود زیادی داستانی است فارسی با برگردان شاعری یگانه، که جهانی شگفت را در بستر زبانی بدیع پیشکش میکند؛ زبانی که شاید بیش از همه برآمده از زبان آرگو، و کوچه و بازار باشد اما کاملا تازه مینُماید.
***
*یکی از بهترین نمونهها در ژانر پلیسی با محوریت امر شر رمان کوتاه فردریش دورنمانت با ترجمهی محمود حسینی زاد است. این رمان، قصهای پرتعلیق و طرح و توطئهای پیچیده دارد که کارآگاه در آن دنبال چیزی است نظیر شیطان... شیطانی در هیأت انسان. این داستان پلیسی را میتوان یکی از متفاوتترین آثار پلیسی توصیف کرد. “قول” را نشر ماهی منتشر کرده است.
*”خواب گران” اثر ریموند چندلر و برگردان قاسم هاشمینژاد اول بار سال 1381 در “کتاب ایران” منتشر شد. قاسم هاشمینژاد به عنوان شاعر، عرفان پژوه، مترجم و داستان نویسی که تا به امروز مهمترین اثر پلیسی ادبیات داستانی معاصر یعنی “فیل در تاریکی” را نوشته است، شکل جدیدی -به لحاظ بیانمندی و نثرِ اثر- در ژانر پلیسی به مخاطبان معرفی میکند.
عکس روی خبر: ریموند چندلر