سرگرمیهای جالب بزرگان شعر و داستان / از موراکامی و کافکا تا ویکتور هوگو و تولستوی
اغلب نویسندگان و شاعران معروف سرگرمیهایی غیر از نوشتن داشتهاند که به طور غیرمستقیم روی کیفیت کار آنها تاثیر گذاشته است.
ایران آرت: این تصور اشتباه است که برای تبدیل شدن به یک نویسنده تنها کافی است کتاب خواند و پشت میز تحریر نشست و ساعت ها روی کلماتی که قرار است نوشته شود تمرکز کرد. در واقع دانشمندان رفتارشناس طی تحقیقاتی که انجام داده اند متوجه شدند توانایی ذهنی افراد تنها با انجام یک فعالیت خاص پرورش نمی یابد، بلکه فردی موفق است که همزمان چند کار را انجام می دهد. این امر در مورد نویسندگی نیز صدق می کند و اغلب نویسندگان و شاعران معروف سرگرمی هایی غیر از نوشتن داشته اند که به طور غیرمستقیم روی کیفیت کار آنها تاثیر گذاشته است. به گزارش همشهری شش و هفت، در ادامه به طور خلاصه به برخی از این نویسندگان و سرگرمی های آنها خواهیم پرداخت.
هاروکی موراکامی
این نویسنده ژاپنی دوست داشتنی در واقع یک دونده دو ماراتن آماتور است. موراکامی معتقد است نویسنده علاوه بر توانایی ذهنی باید از نظر بدنی نیز سالم باشد، زیرا نوشتن یک کار فرسایشی و سخت است و نیاز به پشتکار دارد. به همین دلیل موراکامی زمانی که روی یک داستان کار می کند، روزانه ده کیلومتر می دود یا هزار و پانصد متر شنا می کند.
شاید خود موراکامی نداند ولی این از نظر علمی ثابت شده است که دویدن یا قدم زدن علاوه بر سلامت بدنی باعث باز شدن ذهن فرد هم می شود. پس وقتی که این بار یکی از کتاب های موراکامی را می خوانید، بدانید که او برای نوشتن آن عرق فراوانی ریخته است.
ویکتور هوگو
هوگو نویسنده و آزادیخواه معروف فرانسوی در داستان هایش توصیفات بسیار دقیق و زنده ای از صحنه ها دارد. علت این توانایی آن است که هوگو عاشق هنر نقاشی بود و همواره نقاشان معروف را تحسین می کرد. خود او هم در زمانی که داستان نمی نوشت، نقاشی می کشید و چند نقاشی از او به جا مانده است. هر چند هوگو نقاش برجسته ای نشد ولی همین کار باعث شد تا با توجه بیشتر و یک دید تصویری منحصر به فرد داستان های خود را بنویسد.
استیون کینگ
استیون کینگ نویسنده مشهور کتاب های ترسناک همیشه دلش می خواست یک خواننده راک شود اما بنا به دلایلی در نهایت نویسنده شد. با این حال این علاقه همواره با او بود و سرانجام کینگ با کمک چند نویسنده دیگر یک گروه موسیقی تشکیل داد و به آرزوی خود به نحوی رسید. او اکنون برای کارهای خیریه کنسرت هایی برگزار می کند و برای علاقه مندانش می خواند.
جی آر آر تالکین
تالکین خالق سه گانه «ارباب حلقه ها» یکی از معدود کسانی است که کارش به نوعی سرگرمی او به شمار می رفت. او یک زبان شناس بود و به چند زبان تسلط داشت. این علاقه چنان در تالکین عمیق بود که خودش چند زبان اختراع کرده بود و بعضی نامه هایش را با آنها می نوشت.
ارنست همینگوی
همینگوی به طور کلی شخصیت ماجراجویی داشت و اغلب دست به کارهای پر هیجان می زد؛ به عنوان نمونه او طی جنگ جهانی اول و جنگ داخلی اسپانیا به عنوان خبرنگار جنگی فعالیت داشت و حتی طی جنگ زخمی هم شد. بعد از آن که جنگ تمام شد او برای کسب هیجانات بیشتر به آفریقا سفر کرد و در آنجا به شکار پرداخت و در نهایت به آمریکا برگشت و برای خودش یک قایق ماهیگیری خرید و مدتی را نیز در کوبا زندگی می کرد.
با این توصیف مختصر از کارهای همینگوی در می یابید که تمام شخصیت های داستان های او بخش هایی از وجود خود او و تجربیاتی هستند که در طول دوره های مختلف زندگی کسب کرده بود.
امیلی دیکنسون
درست پس از مرگ این شاعر بود که معلوم شد او نانوای قابلی بوده و در این زمینه جایزه ای هم دریافت کرده. او گاهی پشت کاغذ دستور نان هایش، سروده هایی را هم می نوشت. به نظر می آید در دوران دیکنسون برای یک زن، نانوا شدن آسان تر از شاعر شدن بود.
لئو تولستوی
تفریح تولستوی خیلی ذهنی بود و نیاز به فعالیت بدنی چندانی نداشت. او عاشق شطرنج بود و همواره با دوستان و خانواده خود این بازی را انجام می داد.
آگاتا کریستی
شوهر دوم آگاتا کریستی باستان شناس بود و خود او هم به این حرفه علاقه خاصی داشت و اغلب به همراه همسرش به مناطقی که آثار تاریخی در آن قرار دارند، سفر می کرد تا در اکتشاف ها سهمی داشته باشد. تاثیر این سفرها در چندین داستان کریستی همانند «قتل در بین النهرین» قابل مشاهده است.
آین رند
آین رند نویسنده و فیلسوف روسی - آمریکایی که به خاطر نگارش رمان پرفروش علمی - تخیلی «اطلس شورید» شناخته می شود، علاقه خاصی به جمع آوری تمبر داشت. او بعد از آن که از نوشتن خسته می شد، در هنگام اوقات فراغتش به مرتب کردن آلبوم تمبرش می پرداخت و معتقد بود این کار انرژی لازم برای نوشتن را دوباره به او می دهد. رند حتی در سال 1971 مقاله ای تحت عنوان «چرا من به جمع آوری تمبر علاقه دارم» به چاپ رساند.
فرانتس کافکا
سرگرمی کافکا چیز غیرمعمولی نبود اما با توجه به شخصیت آرام و گوشه گیر او، غیرقابل باور و شوکه کننده به نظر می رسید. کافکا مجموعه بزرگی از مجله های مخصوص بزرگسالان را در اختیار داشت که مشخص نیست چه تاثیری بر کار او داشته.