تازههای کتاب در نیماژ/ آثاری از محمد رضا صفدری، سپیده سیاوشی و تورنتون وایلدر!
سه کتاب داستانی جدید در نشر نیماژ منتشر شد.
ایران آرت: سه کتاب داستانی جدید با عناوین "با شب یکشنبه"، "زن آندروس" و "فارسی بخند" در نشر نیماژ منتشر شد.
"با شب یکشنبه" تازهترین مجموعه داستان نویسنده نام آشنا محمد رضا صفدری است که در نشر نیماژ منتشر شده است. در پشت جلد کتاب درباره او چنین میخوانیم: از محمد رضا صفدری به عنوان یکی از شاخصترین چهرههای داستان کوتاه فارسی یاد میکنند. گرچه در کارنامه نویسندگی او دو رمان "سنگ و سایه" و "من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم" در چندین جایزه ادبی عنوان کتاب سال را از آن خود کردهاند، با این حال نام این نویسنده جنوبی، پیش از هر چیزی در ردیف چهرههای شاخص داستان کوتاه فارسی قرار گرفته است و او را در ردیف نامهای تاثیر گذاری قرار داده است که نمادی از رشد و شکوفایی داستان کوتاه فارسی در دوره اخیر است.
"با شب یکشنبه" سومین مجموعه داستان این نویسنده است که شامل 9 داستان میشود. این کتاب در 78 صفحه و با قیمت 8 هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.
"زن آندروس" عنوان کتابی است از تورنتون وایلدر که علیرضا دوراندیش ترجمه کرده است. این رمان پرفروش در سال 1930 منتشر شده و وایلدر، نویسنده و نمایشنامه نویس آمریکایی در آن زمان 33 ساله بوده است. قصه این کتاب به رویدادهای پیش از میلاد مسیح و در یکی از جزایر پر رمز و راز یونان بازمیگردد. در معرفی این کتاب چنین میخوانیم که این داستان روایتگر شخصیت معمایی و پرابهام کرایسیس است: زنی مطرود با زیبایی و هوشی خیره کننده! کرایسیس با تشکیل گردهماییهایی با مردان جوان و مجرد جزیره، در پی یافتن مفاهیم ارزشمند زندگی است...
این کتاب نیز در 103 صفحه و با قیمت 9 هزار تومان منتشر شده است.
آخرین کتاب، "فارسی بخند" چاپ پنجک مجموعه داستان تحسین شده سپیده سیاوشی است؛ اثری که پیشتر برنده بهترین مجموعه داستان جایزه هوشنگ گلشیری شده است. نخستین کتاب سپیده سیاوشی پس از اینکه در دوازدهمین دوره جایزه گلشیری برگزیده شد بیشتر مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت و اینک پنجمین چاپ آن در 88 صفحه و با قیمت 8 هزار تومان منتشر شده است.
پارهای از این کتاب:
"خوشم نمیآید این طور در مورد جس میگوید. اما ذهنم میرود سمت نوزاد سفید موقرمزی که چشمهای سبزآبی دارد و از همان وقتی که به دنیا میآید، کک مکی است. بعد میشوند چهار چشم که مدام نگاهم میکنند و روی مبل گل بهی خانهی جس از آن لبخندهای عروسکی تحویلم میدهند. خانهی من نمیتواند باشد این تصویر."