سرانجام رمان "دال" منتشر شد/داریوش مهرجویی در مظان اتهام
با انشار رمان "دال" ادعای وصی محمود گلابدرهای درباره برداشت غیر مجاز از اثر این نویسنده مطرح شد.
ایران آرت: علی خلیلی، وصی محمود گلابدرهای، با اعلام خبر انتشار رمان «دال» محمود گلابدرهیی گفت: رمان «دال» بر اساس زندگی مهاجران ایرانی بعد از انقلاب اسلامی در سوئد نوشته شده است. این کتاب برای اولینبار این در سال ۶۵ به چاپ رسید. بعد از بازگشت گلابدرهیی از آمریکا در سال ۷۹ مجددا چاپ شد و چاپ فعلی در واقع چاپ سوم کتاب است. کتاب در رابطه با زندگی مهاجرانی است که با وقوع انقلاب اسلامی به کشورهای اروپایی مهاجرت کردهاند و زندگی در آن کشورها را به زندگی در وطنشان ترجیح دادهاند. در این کتاب گلابدرهیی مهاجران را تا خانهشان تعقیب میکند و از زندگی و کار و رفتار آنها میگوید.
او در ادامه توضیح داد: در اواسط دهه ۶۰ داریوش مهرجویی فیلمنامهای از این کتاب نوشت، اما این فیلمنامه هیچگاه به فیلم تبدیل نشد. در اواخر عمر محمود گلابدرهیی یعنی سال ۹۱ و زمانی که من درگیر بیماری محمود بودم و خود او در بیمارستان بود، اثری سینمایی ساخته شد که در فستیوالهای خارجی شرکت داده شد و جوایز زیادی نصیب عوامل این فیلم شد. بعد از مرگ محمود من با کارگردان این فیلم صحبت کردم و او قبول کرد که بین فیلم و کتاب شباهتهای زیادی وجود دارد. این فیلم از همانجایی شروع میشود که کتاب شروع میشود و در همانجایی تمام میشود که کتاب تمام میشود. بعد از این قرار شد من ملاقاتی با کارگردان این فیلم داشته باشم که به علت گرفتاریها و سفرهای فیلمساز این ملاقات انجام نشد. اما مشاور حقوقی این فیلم از طرف کارگردان با من تماس گرفت و با صدای لرزان و ترسانی به جای اینکه از من استدلال بپرسد گفت «کارگردان یک هنرمند جهانی است و چنین اشتباهی نمیکند که بدون رعایت حقوق معنوی اثری از آن استفاده کند». متاسفانه ایشان مثل یک سمپات صحبت کرد. در صورتی که وقتی فردی در جایگاه مشاور حقوقی قرار میگیرد باید استدلال حقوقی بگوید نه اینکه بگوید چون فیلمساز هنرمند جهانی است.
خلیلی با بیان اینکه پیگیر این موضوع است، ادامه داد: اگر این فیلمساز را قانع کنم که فیلم شما اقتباسی از کتاب «دال» محمود گلابدرهیی است آن وقت میتوانم حقوق از دسترفته کتاب را برگردانم.
خلیلی با بیان اینکه محمود گلابدرهیی در طول زندگیاش همواره محل رجوع کارگردانهای مهم سینمای کشور بوده است، اظهار کرد: گلابدرهیی خدای دیالوگنویسی بوده است؛ چه قبل و چه بعد از انقلاب. کارگردانهای سینمای ایران همیشه از او و آثارش استفاده بردهاند اما درباره این کتاب رویه من این نیست که نسبت به اجحافی که به کتاب گلابدرهیی شده است، سکوت کنم.
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: قرارداد کتاب «دال» در سال ۹۱ و قبل از فوت گلابدرهای با بنیاد شعر و ادبیات داستانی بسته شد. قرار بود این بنیاد کتاب را منتشر کند. اما بعد از درگذشت محمود آنها خلف وعده کردند. کاش فقط خلف وعده میکردند، آنها برای اینکه کتاب را چاپ نکنند از هر گونه تلاشی دریغ نکردند. کتاب را زیر سوال بردند. گروهی از نویسندگان را وارد بحث کردند تا من به این تن بدهم که کتاب چاپ نشود. رفت و آمدم را به بنیاد ممنوع کردند. همانگونه که رفت و آمد آقای گلابدرهیی را قبل از دوره بهمن دری به وزارت ارشاد ممنوع کردند و اجازه نمیدادند آثارش منتشر شود. سرانجام محمود مریض شد و درگذشت و آنها هم همین کار را با من کردند. سعی کردند جایگاه حقوقی من را زیر سوال ببردند، اما وقتی معاون حقوقی ارشاد بر حق من صحه گذاشت، بنیاد مجبور شد بگوید که کتاب را چاپ میکند. اما من قرارداد را فسخ کردم و گفتم شما نمیتوانید کتابی را که این همه تلاش کردید آن را منتشر نکنید، به چاپ برسانید.