کد خبر: 14146 A

کالاپرستی جای ایمان فرهنگی را سرقت کرده است/ سیدعلی صالحی و گفته های تازه

کالاپرستی جای ایمان فرهنگی را سرقت کرده است/ سیدعلی صالحی و گفته های تازه

هادی حسینی‌نژاد: سید علی صالحی، شاعر و تئوریسین معاصر معتقد است که حوزه کتاب درگیر مافیا شده است.

ایران آرت: سیدعلی صالحی، شاعر و تئوریسین شعر معاصر دل پری از ساختار پخش کتاب، خصوصا کتاب‌های شعر در کشور دارد. به نظر او پخش کتاب عرصه‌ای برای یکه‌تازی گروه‌های مافیایی شده و در این میان، شاعران جوان بیشتر از همه ضربه خواهند خورد و اینکه: «اگر نظام و سیستم توزیع کتاب، سالم، قوی و همه‌جانبه و عادلانه باشد، هم مخاطب خوب بسیار است و هم تیراژ کتاب‌ها، واقعی (روبه‌ رشد و نه حضیض) خواهد شد.». به همین مناسبت اعتماد گفت و گویی با این شاعر داشته که در ادامه می خوانید.

 

با توجه به جایگاه شعر در فرهنگ ما ایرانیان، بازار کتاب شعر در دوره‌های مختلف معمولا بی‌رونق نبوده است. در حال حاضر وضعیت را چطور می‌بینید؟ انتقاد از کمبود مشتری شعر، صحت دارد؟

تقریبا همه علاقه‌مندان به شعر، حتی مخاطب آماتور هم از اوضاع و زیست و زحمت شعر و کتب شعر، بی‌خبر نیستند. ایراد و دشخواری و سد راه، دو چهره دارد با یک تاثیر یگانه و منفی و زیان‌رسان؛ اول سانسور، سپس توزیع ناعادلانه کتاب. پخش هم مثل خیلی از امور، دست نوعی مافیاست که هنوز قوام نیافته. زیرِ پای این شغل بی‌چارچوب اگر سفت شود، کار دفترهای شعر، به‌ویژه نسل‌های جوان‌تر تمام است. کتاب، بسی مهم‌تر از آرد و دارو است. چرا توزیع آرد و دارو این همه پرقدرت و بسامان و صاحب‌نظم است، اما با کتاب شعر مخصوصا مثل وجودی مزاحم برخورد می‌کنند؟!

کتابِ شعر در انبار ناشر، پیر و فراموش می‌شود، یک نوع شیء‌‌زدگی، حیات کتاب را حرام کرده است، کالاپرستی و سود، جای ایمان فرهنگی را سرقت کرده است. در لیستِ کتاب‌های تازه در دست ویزیتورها دقت پیگیرانه داشته‌ام، از شعر امروز ایران خبری نیست. حتی در لیست نمی‌آورند، چه رسد به مسوول فروش در کتابفروش‌ها که معمولا از چنین آثاری در شعر بی‌خبر می‌مانند. کف دست‌شان را که بو نکرده‌اند! کتاب شعر مثل آبِ شُرب سالم و قابل نوشیدن است، اما سونامی شعر در شبکه‌های اینترنتی و فضاهای دیجیتالی مثل اقیانوس شور و پُرتوفانی است که چشم، چشم را نمی‌بیند.

گروه و کانال و تلگرام و هر تدبیری در این فضا، تمرین‌گاه خوبی است، اما محل ارزش جدی نیست و این نیست که شعر ما بی‌رونق و کم‌مخاطب شده؛ بلکه مشکل ایجاد آدرس‌های غیرواقعی و ایجاد بی‌اعتمادی است. اگر نظام و سیستم توزیع کتاب، سالم، قوی و همه‌جانبه و عادلانه باشد، هم مخاطب خوب بسیار است و هم تیراژ کتاب‌ها، واقعی (روبه‌ رشد و نه حضیض) خواهد شد. شما یک جایی را سراغ دارید که نسخه‌ات را با دروغ نپیچند!؟

برخی از ناشران کم سابقه در سال‌های اخیر، به انتشار کتاب‌ شعر جوانان در ازای دریافت پول روی آوردند و برخی به این رویه، انتقاد داشتند. نظر شما چیست؟

من آن اوایل فکر می‌کردم که این راه هم می‌تواند به ده‌کوره‌ای برسد، اما آرام آرام متوجه شدم کار درستی نیست و به همین عواقبِ آزاردهنده‌ای که رُخ داده، دامن زده است. ناشر مقصر نیست، شاعر هم راه دیگری نداشته، اما خروجی کار غم‌انگیز است. فعل مسمومی است که به اشتباه به عنوان دفترچه راهنمای «راه» جا انداخته‌اند. اگر وزارت ارشاد این همه در هر کاری دخالت نمی‌کرد، شاید باورمان می‌شد که این آسیبی ضد فرهنگی است که ریشه در خطای ملی دارد، اما الان اگر انصاف به میان آوریم، می‌بینم همه این کاستی‌ها زیرِ سرِ سیاست‌های وزارتخانه نامبرده است، نه طی یک سال و دوسال، بلکه محصول دهه‌های دردآور است.

بعضی می‌گویند در کشور ما تعداد شاعران بیشتر از مخاطبان شعر است؛ یا این تعبیر که اینجا همه شاعرند. این همه میل به شاعری و انتشار مجموعه شعر از کجا می‌آید؟

تعداد شاعران از مخاطبین شعر بیشتر است! من هم از دهان بعضی‌ها شنیده‌ام. اما این داوران، موجودات ابلهی هستند. چقدر باید آدم، ابله باشد که بدون تحقیق و توان لازم، دست به قضاوت بزند! بعضی می‌گویند اگر شاعران، دفترهای یکدیگر را بخرند، روز اول سه هزار نسخه تمام می‌شود. این داوران، مغز ندارند. ریشه‌ها جای دیگری است، نه این پرت‌و پلاهایی که نشخوار قُزمیت‌هاست. می‌گویند به ملکه گفتند در لندن نان نیست، قحطی شده، می‌گوید خب مردم بیسکویت بخورند. شما به دفتر شعرهای پنجاه صفحه‌ای نگاه نکنید. روی هم رفته هر ماه پانصد صفحه شعر جوانان منتشر نمی‌شود. مقایسه کنید با ترجمه‌ها و دیگر انواع کلام. ابدا میل وافری به این فلاکت (شعر) نیست. شعر را به فلاکت بدل کرده‌اند، به ضد آن تبدیل شده، آنقدر که علیه این مظلوم تبلیغ شده است.

با توجه به تعدد یافتن ناشران، فکر می‌کنید ناشران ریشه‌دار و قدیمی در حوزه شعر و ادبیات، چه نقشی را باید در بازار کتاب ایفا کنند؟

همه ناشرین حق دارند حساب مالی خود را داشته باشند، اما استقبال ناشرین یا عدم استقبال آنها از شعر، شکل و تعریف خودش را دارد.

شما سال‌هاست در کارگاه‌تان با شاعران جوان سر و کار دارید. معمولا توصیه شما در زمینه انتشار مجموعه شعر به آنها چیست؟

وقتی در کار خود به حد حرفه‌ای می‌رسند، نوبت آنهاست که شعرشان را از دایره کارگاه، به جامعه بکشانند. در جامعه رسانه مکتوب، مصیبتِ دردآوری در جریان است. ما اصلا مجله شعر نداریم، صفحات شعر در جراید نیست. محل قابل اعتمادی برای قضاوت و گزینش و ایجاد اعتبار نیست. عصا را از منِ لنگ می‌گیرند، آن وقت می‌گویند از روی نیل بپر... ! معجزه در آن عصاست؟ در نیل است؟ یا از آن شاعر؟ در هر سه پدیده است، یکی را بگیرید، دو پدیدار دیگر محو می‌شوند.

به عنوان آخرین سوال، با توجه به شیوع امکانات جدید و مبتنی بر فضای مجازی، چه آینده‌ای را برای نشر مکتوب شعر متصور هستید؟

من روی همه آسیب‌ها و آفت‌ها دست گذاشتم، اما حقیقت شعر، آنقدر پرقدرت است که ضمن پذیرش قربانیان بی‌شمار در جنگ با تاریخ، سرِ وقت و بزنگاه غیرقابل پیش‌بینی، ظهور چهره‌های اثرگذار را اعلام می‌کند، زیرا بروز نوابغ، ‌زاده بحران‌ها و نیازهای همین تاریخ است.

 

سید علی صالحی حوزه کتاب
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین