چرا مولانا محبوبترین شاعر در آمریکاست؟/ خداوندگار شعر غرب!
جین کیابتری: از اشعار وجدآور جلالالدین محمد رومی، شاعر و استاد تصوف فارسی 810 ساله که در سال 672 قمری متولد شد، میلیونها نسخه در سالهای اخیر به فروش رسیده است، که او را محبوبترین شاعر در آمریکا میسازد.
ایران آرت: برد گوچ، که در حال نوشتن زندگینامهی مولاناست تا دنبالهای باشد بر کتابهای تقطیرشدهاش درباره فرانک اوهاراوفلنری اوکانر، میگوید: "مولانا در تمام فرهنگها شخصیتی تأثیرگذار است. شهرت و اندیشهی زندگی او بیش از 2500 مایل را دربرمی گیرد."
گوچ به محل تولد مولانا، وخش( روستای کوچکی که در تاجیکستان کنونی ست) و سمرقند ( در ازبکستان) و به ایران و روسیه ( که مولانا دههی بیستسالگیاش را در دمشق و حلب به تحصیل پرداخته بود) سفرکرده است . نقطه پایان سفرش قونیه بود. جایی که مولانا 50سال آخر زندگیاش را گذرانده بود.
هرساله مزار مولانا در 17 دسامبر (سالروز وفات او) پیروان صوفیه و طرف دران او و بزرگان کشور را برای بزرگداشت او و برپایی رقص سماع به خود میکشاند. نقطه تحول زندگی مولانا زمانی اتفاق افتاد که او با عارقی سرگردان به نام شمس تبریزی آشنا شد. گوچ میگوید: "مولانا 37ساله بود. مانند پدر و پدربزرگش واعظ و محقق سنتی مسلمان." و ادامه میدهد: " شمس و مولانا به مدت سه سال دوستی عمیقی را تجربه کردند. عاشق و معشوق یا مرید و مراد، هیچوقت مشخص نیست. مولانا به عرفان روی میآورد. پس از سه سال شمس ناپدید شد. احتمالاً به دست یکی از پسران حسود مولانا به قتل رسید. که به مولانا درس بزرگی آموخت.
فراق سبب شد که مولانا به شعر گفتن در زندگی ادامه داد. بیشتر اشعاری که از او داریم بین سنین 37 تا 67 سال است . او 3000 غزل عاشقانه به شمس ، حضرت محمد (ص) و خداوند و حدود 2000 رباعی و دوبیتی سرود. و مثنوی و معنوی در 6دفتر به قالب مثنوی . در طی این سالها مولانا موسیقی، شعر و رقص را باهم ترکیب کرد و فرقهای مذهبی- عرفانی به وجود آورد.
مولانا در حالت مراقبه و درحالیکه شعر میگفت به دور خود میچرخید. که پس از مرگش بهصورت رقص باشکوهی برای مراقبه درآمد. قرنها پس از مرگش آثار او بهصورت تصنیف درآمد، آواز شد، تبدیل به موسیقی شد و الهامبخش رمانها، فیلمها، شعرها و آهنگها شد.
چشم درون
گوچ میگوید: " مولانا شاعر عشق و لذت است. آثار او از جداییاش از شمس، عشق، خالق جهان و رویایی با مرگ نشات میگیرد." پیام مولانا وارد قلب میشود و با انسان ارتباط برقرار میکند. آنه والدام (شاعر و استاد دانشگاه ناروپا) میگوید: " مولانا شاعر برانگیزنده و مرموزی ست و برای نسل ما شخصیت مهمی ست درحالیکه برای فهم سنت صوفیه و فهم طبیعت نشاط و بساط و وقف و درک قدرت شعر دستبهگریبانیم. و همینطور سنت هومواروتیسم، به سرانجام رسیده باشد یا نه." و در سنت بسط و شادی بین سافو و والت ویتمن است. همچنین لی بریچتی، کارگردان اجرایی "خانه شاعران" ، اسپانسر شاخهای از کتابخانههای ملی آمریکا که آثار مولانا را برجسته میکنند ، میگوید: " در طیف زمان، مکان و فرهنگ اشعار مولانا با فصاحت میگوید که زندهبودن چگونه حسی است. و این در درک و فهم ما از جستجوی خودمان به دنبال عشق و شادی در چنبرهی زندگی روزمره مفید است ." او آثار مولانا را از وجه زیبایی و ماندگاری با شکسپیر مقایسه میکند . کولمن بارکس، که آثار مولانا با ترجمهی او در آمریکا پرفروشترین شاعر شد، دلایلی که مولانا را جاودان کرده است برمیشمرد: " تخیل نوین شگفتانگیز او. اشتیاق عمیقی که احساس میکنیم درونمان نفوذ میکند. خوش طبعی خاص او. مولانا همیشه خرد و بازیگوشی را درهم میآمیزد."
در سال 1976 رابرت بلای (شاعر) به بارکس یک جلد از کتاب ترجمهی آربری از آثار مولانا داد. گفت : "این اشعار باید از قفسشان آزاد شوند." بارکس شعرها را به نثر آکادمیک خشک انگلیسی روان ترجمه کرد.
از آن زمان ترجمههای او از آثار مولانا به 22 جلد در 33سال رسیده است که شامل: آنچه درباره مولانا باید دانست، سالی با مولانا ، مولانا، کتاب قرمز بزرگ و خاطرات معنوی پدر مولانا و کتاب مغروق. که تمام کتابها توسط انتشارات هارپروان به چاپ و بیش از 2میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رسیده است و 23 زبان ترجمهشده.
هشت سال جلوتر از زمانه
بارکس میگوید: "احساس میکنم حرکتی جهانی وجود دارد، انگیزهای برای محو کردن مرزهایی که ادیان کشیدهاند و پایان دادن به نزاعهای فرقهای که گفته میشود مردمان از تمام مذاهب برای خاکسپاری مولانا در سال 1273 به قونیه آمده بودند. چراکه به گفته خودشان مولانا ایمان آنان را قوام بخشیده بود. این عاملی قدرتمند در جذابیت امروزین مولاناست."
مولانا در میان شاعران پارسی نوآوری تجربهگرا و در میان صوفیان مرشدی بزرگ بود. جاوید مجددی دانشجوی تاریخ صوفیسم آغازین و میانی در دانشگاه روتگرز و مترجم تقدیر شدهی آثار مولانا میگوید: "این غنای استعاری و انطباق آن بافرم شعری، کلید درک محبوبیت امروز مولاناست."
به گفته مجددی:"اولین نوآوری از چهار نوآوری اصلی مولانا جهتدهی به مخاطبان در قالب بدیع دومشخص است که تصور میکنم معاصران او به این نوآوری رویکردی مثبت داشتند. دومین نوآوری او تاکیدش بر آموزش است. "خوانندگان "ادبیات الهامبخش" به اشعار مولانا کشیده میشوند. سومین نوآوری او استفادهاش از تصویرسازیهای متداول و چهارمین عامل خوشبینی مولانا در مورد نیل به وحدت در غزلهای عاشقانه اوست."
مجموع این فرم تأکید به دستنیافتنی بودن معشوق و در کمال بیرحمی جواب منفی شنیدن از معشوق است. مولانا اتحاد را تقدیس میکند.
مجددی بهتازگی ترجمه سومین دفتر از شش دفتر مثنوی را به اتمام رسانده است . به گفتهی او مثنوی طولانیترین منظومهی عرفانی با بیستوشش هزار بیت است که تماماً توسط یک نفر سروده شده. که این امر مثنوی را اثری قابلتوجه درزمینهٔ ی خودش بدل میکند. همچنین گرچه در این مورد اختلافاتی وجود دارد- مثنوی دومین متن تأثیرگذار در جهان اسلام پس از قرآن است. متن اصلی فارسی بهقدری تأثیرگذار بود که در دوره عثمانی شبکهای از آموزشگاهها وقف مطالعهی آن شده بود.
همانطور که ترجمههای جدید به چاپ میرسند و آثار او در جهان طنینانداز میشوند تأثیر مولانا برجهان تداوم مییابد. اشعار الهامبخش او به یادمان میآورد که شعر چگونه به زندگی هرروزهی ما قوام میبخشد.
ترجمه: بهار نیکبخت