آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند، بد تا کردند
نشر چشمه دومین رمان مجتبا هوشیار محبوب را منتشر کرده است.
ایران آرت : رمان "آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند، بد تا کردند" اثر مجتبا هوشیار محبوب در نشر چشمه منتشر شده است.
نشر چشمه در معرفی نویسنده این کتاب و این رمان نوشته است: "مجتبا هوشیارمحبوب نویسندهی جوانِ تجربهگرای روزگارِ ماست. رمانِ قبلیاش با نامِ" آقای مازِنی و دلتنگیهای پدرش" در سالِ 1391 یکی از برگزیدگان و رمان شایسته تحسین جایزهی رمانِ متفاوتِ سال، "واو"، شد. کتابِ تازهی این نویسنده یعنی" آنها با شاعری که خیلی دوستش داشتند بد تا کردند" ادامهای است بر روند فکری و روایی این داستاننویسِ متفاوت. رمان متشکل از فصلها و "تکه"های بسیار کوتاه است از روزگار و ماجراهای چند پسرِ جوان که یکیشان محورِ روایت است. او که با زمانهی خود دچارِ ناهماهنگی و اصطکاک است درگیرِ اتفاقهایی میشود که در ارتباط با دیگران برایش رقم میخورد. تلخیِ زیستن به شکلهای گوناگون در این ماجراها دخیل هستند و اجازه نمیدهند روایتْ خطی و پیوسته شود. برای همین ما در رمان با خُردهروایتها، خُردهشخصیتها و حتا آدمهای خُردهپایی مواجه میشویم که تأثیرهای کوچک اما مهمی در متن میگذارند. رمان هوشیارمحبوب را میتوان یک رمانِ تجربیِ "اقلیت" دانست که جورِ دیگری به جهانِ درون و اطرافش مینگرد. تجربهی زوال و وجودهایی که در حالِ تکثیر شدن هستند در مکان. برای همین است که میتوان این اثر را یک رمانِ خاص دانست. "
بخشِ آغازین این رمان: " هواپیمایی بلند میشود، خودرویی در حال حرکت است، دانشآموزی تحصیل میکند، یکی فلسفه میخواند، یکی فیزیک، نوک درختهای بلند محوطه خانه با هر باد ملایمی تکان میخورد ، سکوت همیشگی شهرک لای شاخهها گیر کرده است و من در این لحظه کوچکترین فکر دیوانه کنندهای در مورد هیچ امری ندارم که پدرم با مشت دهانم را پر از خون میکند.
صورتم گرم میشود... داغ... خون را در دهانم مزه میکنم... خوشم هم میآید. وقتی زبانم را میچرخانم طعم سرد دندانی را که افتاده است، میچشم. هر چه تو دهانم هست را میریزم توی مشتم . جلوی چشم پدرم. به پدرم نگاه میکنم، انگار که بگویم خوب نگاه کن. به من میگوید "خشمتو کنترل کن، آرش!" میگویم "با مامان هم این طوری حرف میزدی ، نه! همین طوری با مشت و الکل." میگوید "نه، نه همیشه." و صورتش را با دستهایش میپوشاند. دستهایش میلرزد و پاهایش هم مثل دستهایش. باز هم میگویم "خاک بر سر بی همه چیزت بیچاره " ولی این بار خبری از مشت نیست؛ تکیه میدهد به دیوار و همانطور به همان شکل سقوط میکند، مثل هواپیمای بیسرنشینی که ترسی از سقوط ندارد."
قیمت این کتاب 9500 تومان است.