بودجه 6 هزار میلیاردی حوزه فرهنگ و سهم 13 درصدی وزارت فرهنگ! / کالبدشکافی قطب الدین صادقی
در اروپا تمام تئاترها، کنسوراتورهای موسیقی، گالری ها... تحت اختیار شهرداری است و نهایتا وزارت فرهنگ و هنر به کمک کارشناسان روند فعالیتهای کلان را مهندسی میکند و بودجه تمام و کمال تحت اختیار دولت نیست.
ایران آرت: ایلنا نوشته است مسئله تخصیص بخش اعظم بودجه بخش فرهنگ به نهادها و موسساتی که ارتباطی با وزارت ارشاد ندارند اما به واسطه تعریف شغلی؛ فعالیت آنها فرهنگی محسوب میشود؛ در ردیف دریافت بودجه قرار میگیرند و تحت عنوان جدول 17 شناخته میشوند؛ از مسائل مهم و البته جای اشکال و پرسشهای بسیاری ازسوی اهالی فرهنگ و هنر و حتی نمایندگان مجلس است. به عبارت دیگر این مسئله که از بودجه 6 هزار میلیاردی حوزه فرهنگ؛ تنها 13 درصد در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینه شده و مابقی به دیگر نهادها اختصاص داده میشود؛ از دید بسیاری یک آسیب برای حوزه فرهنگ شناخته میشود.
قطبالدین صادقی (نویسنده، پژوهشگر و کارگردان تئاتر) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، مشکل اصلی در بحث تخصیص بودجههای فرهنگی را پررنگ بودن ابعاد سیاسی در مقولات فرهنگی و هنری دانست و گفت: اشکال اصلی اینجاست که در جامعه ما فرهنگ و هنر یک پدیده دموکراتیک نیست. در اروپا و حتی برخی کشورهای همسایه مثل ترکیه تمام بودجههای مرتبط با فرهنگ و هنر از طریق شهرداری و هزینههایی که مستقیم از مردم میگیرند؛ تامین میشود و بدون کم و کاست یا وجود هرگونه رابطهای؛ همین بودجه به چرخه بودجههای مردمی برمیگردد و خرج مصارف فرهنگی و هنری میشود. به عبارت دیگر بودجه در این کشورها وجهی دموکراتیک است که هیچ وجه سیاسی ندارد. درواقع وظیفه اصلی شهرداری تنها کاشتن گل و گیاه در حاشیه بزرگراهها نیست بلکه پرداختن به روح جامعه و فرهنگ غالبی که افراد در آن نفس میکشند نیز از مهترین اقداماتی است که باید در یک سیستم مدیریت شهری اعمال شود.
# بودجه در دیگر کشورها وجهی دموکراتیک است که به هیچ وجه؛ رنگ و بوی سیاسی ندارد
این مدرس دانشگاه ادامه داد: در جامعه ما به دلیل ضعف دموکراسی و ناتوان بودن شهرداریها در تصمیمگیریهای کلان مدیریتی ازجمله حوزههای فرهنگی؛ بودجه اداره امور کشور ازجمله در بخش فرهنگی در دست دولت و قدرت قرار دارد. دولت و قدرت هم وقتی این هزینهها را پرداخت میکند متقابلا انتظاراتی از دریافتکننگان آن دارد؛ به اصطلاح خودمان؛ مجانی، پرداختی را انجام نمیدهد. به همین دلیل فرهنگ و هنر ما بهجای اینکه کارکرد دموکراتیک داشته باشد؛ کارکردی کاملا ایدئولوژیک و حکومتی دارد. در نتیجه پولی که بعد از تصویب مجلس به ردیف فرهنگ و هنر اختصاص داده شده؛ توسط آن 80 درصد سازمان جدا از وزارت ارشاد نه صرف فعالیت فرهنگی بلکه صرف فعالیت تبلیغاتی و ایدئولوژیک میشود؛ منتها با رنگ و لعاب هنر. درحالیکه هیچ کجای دنیا فرهنگ و هنر ذیل سیاست و اقتصاد تعریف نمیشود، بلکه این دو حوزه هستند که در خدمت فرهنگ و هنر قرار دارند. معمول است که میگویند اگر زمانی همه چیز از بین برود تنها چیزی که باقی میماند فرهنگ و هنر است، اما در جامعه ما همه چیز به سیستم درآمد و توزیع بودجه وابسته است.
صادقی؛ وابسته بودن بودجه و درآمد کشور به اقتصاد نفتی را یکی از دلایل عمده شکلگیری روند فعلی تقسیم بودجه عنوان و بیان کرد: اقتصاد رانتی به دولتهایی میگویند که 42 درصد بودجه کشورشان بدون صرف زحمت با روشهایی مثل فروش نفت یا معادن طلا و مس تامین شود و چون این مبالغ در دست دولت و قدرت قرار دارد و دولت و قدرت در قالب بودجه به نهادها و مردم پرداخت میکنند؛ متعاقبا از آنها تعهد میخواهد. با این روش دموکراسی و فرهنگ آزاد و مستقل هرگز وجود ندارد و همهچیز و همهجا مخصوصا در شهرستانها و تمام سازمانها چشمشان به دست دولت و قدرت است و همین موضوع؛ رابطه را یکطرفه میکند و استقلال فرهنگ و هنر را میگیرد.
# پولی که بعد از تصویب مجلس به ردیف فرهنگ و هنر اختصاص داده شده توسط آن 80 درصد سازمان جدا از وزارت ارشاد نه صرف فعالیت فرهنگی بلکه صرف فعالیت تبلیغاتی و ایدئولوژیک میشود، منتها با رنگ و لعاب هنر
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر اضافه کرد: اینکه میبینیم 67 بودجه صرف سازمانهای موازی میشود که میخواهند فعالیتهایی را انجام بدهند که در تعهد وزارت ارشاد است؛ فقط به همین دلیل است. دولت و قدرت از طریق این سازمانها در راستای تبلیغ، تثبیت و تشریح اهداف خودش گام برمیدارد. درواقع اشکال اصلی در روندتخصیص بودجه همین است که اساسا در کشور ما بودجه مستقل نیست. در اروپا تمام تئاترها، کنسوراتورهای موسیقی و نمایشگاهها و ... تحت اختیار شهرداری است و نهایتا وزارت فرهنگ و هنر به کمک کارشناسان؛ روند فعالیتهای فرهنگی و هنری را مهندسی میکند و بودجه تمام و کمال تحت اختیار دولت نیست.
او مجدد یادآور شد: در ایران به دلیل اتکای بودجه و اقتصاد به فروش نفت دقیقا بر عکس اروپا اصل مبلغ بودجه بخشی در دست دولت و بخشی در دست قدرت است و هرطور که قوه مجریه و قدرت صلاح بدانند میان مراکز و سازمانهای مختلف تقسیم میشود. به همین دلیل ساز و کار انتخاب موسسات جدول 17 و همچنین نحوه خرج بودجههای فرهنگی را ما هرگز نمیدانیم و درک نمیکنیم. چند سال پیش در یک کشور خارجی؛ داور بودم. به موسسهای مراجعه کردم تا برای تهیه بلیت من اقدام کند اما بودجهای نداشتند. آنجا فهمیدم آنها در قبال بودجهای که در اختیارشان است؛ هیچ پاسخگویی ندارند و هیچ حسابی هم بابت چگونگی صرف این بودجهها پس نمیدهند و سندی هم ارائه نمیدهند. موسسه مذکور برای هزینه بلیت رفت و برگشت من به یک کشور اروپایی و شرکت در یک جشنواره معتبر به عنوان داور یک ماه من را معطل کرد و دست آخر نیز اعلام نبود بودجه شد، منتها کمی بعد شنیدم همان نهاد 600 دستگاه اتومبیل برای عوامل و کارکنان خود خریداری کرده است!
صادقی افزود: این نابرابریها و عدم مدیریت صحیح در تخصیص بودجههای فرهنگی باعث میشود این سازمانها روز به روز فربه شوند و نهادهایی که کارشان تولید فرهنگ و هنر اعم از موسیقی، نقاشی، فیلم، کتاب، نمایش و ... است؛ مدام فقیر و فقیرتر شوند. به همین دلیل باید وجه دموکراتیک کسب پول، توزیع پول و فعالیت فرهنگی و هنری را دوباره تعریف کنیم.
او همچنین در پاسخ به این سوال که باتوجه به این میزان اندک از بودجههای فرهنگی که در دست موسسات و ارگانهای دولتی قرار دارد؛ چه لزومی در برگزاری انواع و اقسام جشنوارهها آنهم در سطوح مختلف و بینالمللی وجود دارد، و اینکه این علاقه به بزرگنمایی فعالیتهای فرهنگی چه آسیبیهایی به حوزههای مختلف فرهنگی وارد میکند، گفت: این مسئله به خودی خود بد نیست و اصولا یکی از ویژگیهای جوامع مدرن وجود ساختارهای پیچیده است. هر قدر که به جامعه مدرنتر نزدیک شویم نهاده، احزاب و ... متکثر میشوند. تلاشی که همه هنرمندان برای وصل شدن به جهان بیرون از این سرزمین انجام میدهند؛ یکی از دلایل بزرگ مظلومیت و محرومیت هنر ماست که به راحتی میتوان هنر و هنرمند ایرانی را در چارچوب همین منطقه جغرافیایی محدود کرد. زمانی که هنر از یک جغرافیای محدود آن هم با شرایط ایران خارج میشود دیگر نمیتوان آن را کنترل کرد و یک نسیم آزادی و ارتباطات فرهنگی و زیباشناسانه و تکنولوژیهای آن رشته هنری هم به دنبالش میآید.
این پژوهشگر افزود: ارتباط با جهان و جهانی کردن هنرهایمان؛ نکتهای منفی نیست و این موازیکاریهایی که دیده میشود و شما هم اشاره کردید به این دلیل است که نهادهای موازی متعدد خارج از دولت بلکه در قدرت وجود دارند. این نهادهای موازی هستند که آسیبرسان هستند. تحزب که در کشور وجود ندارد ولی هر باند و قدرتی یک مجموعهای فرهنگی برای خود ساخته که بعدا از آن بهرهبرداری سیاسی و کسب قدرت کند. همانطور هم که این روزها میبینیم بعد از کسب قدرت هم مالاندوزی و اختلاس رخ میدهد. تا قدرت نباشد اختلاسی صورت نمیگیرد چون هر کسب درآمد غیرقانونی و اختلاسی که مستقل از عرصه قدرت اتفاق میافتد؛ به سرعت مورد بازخواست قرار میگیرد.
# هر باند قدرتی یک مجموعهای فرهنگی برای خود ساخته که بعدا از آن بهرهبرداری سیاسی و کسب قدرت کند
صادقی تاکید کرد: 8000 میلیارد یا 3000 میلیارد اختلاس جز با نزدیک بودن به قدرت امکانپذیر نست. یک نظریه معروف میگوید که افراد هر قدر به قدرت نزدیکتر باشند فاسدتر هستند و یک نظریه دیگر هم میگوید هر قدر از قدرت دورتر میشویم فساد هم افزایش مییابد چون فقر هم فساد میآورد. به عبارت دیگر هم اختلاس 8000 میلیاردی و 3000 میلیاردی فساد است و هم تنفرشی و قاچاق و دیگر بزههای اجتماعی.
مترجم نمایشنامه «مدهآ» روند تقسیمبندی بودجههای فرهنگی را ناشی از نفوذ رابطه و نزدیکی با باندهای قدرت در دریافت بودجههای بیشتر دانست و اظهار داشت: آنچه در تقسیمبندی بودجه مخصوصا در حوزه فرهنگ میبینیم براساس نفوذ افراد، نیروها و نهادهای صاحب قدرت شکل گرفته و میگیرد. این نفوذ به جایی رسیده که بخش اعظم بودجه فرهنگ ما صرف تبلیغ و اغنا میشود یعنی دروغ گفتن، شما را هم عقیده خود کردن با تاختن به شعور شما و به صرف بازی با احساسات. درحالیکه فرهنگ و هنر باید آزادی، رشد و توسعه فرهنگی را به ارمغان بیاورد. آنچه ما در حال حاضر کمبود آن را در عرصه فرهنگ احساس میکنیم همین مسئله است.
# بخش اعظم بودجه فرهنگ ما صرف تبلیغ و اغنا میشود
او به آمار متعددی که در جریان یک پژوهش به دست آورده بود نیز گریزی زد و گفت: بیستوپنج سال پیش پژوهشی را در مورد اقتصاد تئاتر ایران انجام دادم. براساس آماری که در روند این پژوهش به دست آوردم؛ دیدم در سبد روزانه خانوادههای شهری ما برای سیگار 2.8 درآمد هزینه میشد اما برای فرهنگ و هنر (کتاب، سینما، تئاتر، موسیقی، نقاشی و ...) تنها 2.3 درآمد هزینه میشود. این یعنی برای بخش اعظم جامعه ما سیگار به تنهایی از فرهنگ و هنر تعیینکنندهتر است. اتفاقا در چنین جامعهای باید نقش فرهنگ و هنر بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. دولت که تنها نباید به بنزین و گندم یارانه اختصاص بدهد باید برای پرورش روح و اندیشه هم هزینه کند.
این کارگردان تئاتر؛ سپس لزوم حمایت تمام عیار دولت از فعالیتهای فرهنگی را بدون دخالت مستقیم در سیاستگذاریها را خاطرنشان و بیان کرد: در دیگر کشورها بخش بزرگی از آنچه صرف توسعه میشود برای همین توسعه فرهنگی و اندیشه است. به همین دلیل حتی در جایی مثل فرانسه که روزانه 600 نمایش روی صحنه میرود و 1000 فیلم اکران میشود هم بزرگترین گروههای فرهنگی و هنری از دولت یارانه میگیرند. این گروهها باید اطمینان داشته باشند که زندگی و معاششان به خطر نمیافتد. اگر این اتفاق بیفتد اهل فرهنگ و هنر آزادگی، قدرت خلاقیت و استقلال درونی خود را حفظ میکنند و در راه اعتلای فکر و اندیشه جامعه قدم برمیدارند در غیر اینصورت مجبور میشوند که تابع بازار شوند. انتخاب و شعور فرهنگی و هنری بازار هم سخیف است و شاهد فیلمفارسیهای پیش از انقلاب، تئاترهای تجاری امروز، سینمای بدنه دو دولت قبل خواهیم بود که ویرانگر است. در چنین شرایطی دیگر کسی توان اندیشه و خلاقیت در سطح بالا را ندارد و به دلیل مشکلات معیشتی مجبور است به ذوق و قریحه مبتذل و سخیف تجاری پاسخ مثبت بدهد. در نتیجه همه از ایدهآلهای خود کم میکنند و به سازشهایشان میافزایند.
صادقی ادامه داد: همان بودجه نحیف تئاتر که سال گذشته سر جمع تنها 9 میلیارد تومان بوده در انتهای ماه نهم که با رئیس مرکز صحبت میکردم به دلیل پرداخت تنها 13درصد از آن و عدم امکان چرخاندن چرخ فعالیتها؛ او را مصمم به استعفا کرد. وقتی این بودجه و پول که متعلق به بیتالمال و همه ما است در ماه دهم تنها 13درصد پرداخت شد مدیر مربوطه چه کاری از دستش برمیآید؟ ناچار است تئاترهای فاخر را رها کند و به دنبال بازار و نمایش های تجاری برود. یعنی دولت نه تنها هزینه نمیکند بلکه با تئاترها و آثار تجاری کاسب هم میشود و این یک فاجعه برای فرهنگ ملی است که جبرانناپذیر است.
نویسنده نمایشنامه «هراس» سپس با تاکید بر اینکه نبود بودجه، درآمد و توجیه اقتصادی بنیه فکری اهل فرهنگ و هنر را تضعیف میکند؛ گفت: کاری با کشورهای پیشرفته ندارم اما سرمایهای که در سیستم فرهنگ و هنر ما در گردش است بسیار ضعیف است. بخشی از سرمایههای حوزه فرهنگ زمانی بازمیگردد که آثار کیفیت والا داشته باشند در نتیجه درآمد کم میشود. در نهایت هم این نبود بودجه، درآمد و توجیه اقتصادی بنیه فکری اهل فرهنگ و هنر را تضعیف میکند و یک آشفتگی و فقر فرهنگی را شاهد خواهیم بود که در تولید آثار هم خودش را نشان میدهد. در تقسیمبندی بودجه فرهنگی وقتی تا 85 درصد برای فعالیتهای تبلیغاتی و تکرار شعارهایی میشود که میتوان از دیگر تریبونها هم بیان کرد؛ بزرگترین ضربه به رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر خواهد بود. اینقدر وضعیت نامناسب است که در کنار سینما، گروههای تئاتری هم به ماهوارههای خارجی رویآوردهاند تا نمایششان فروش برود.
مدرس دانشگاه شهید بهشتی افزود: اینها همه به دلیل است که یک عقلانیت متمرکز برای تعیین اهداف فرهنگی وجود ندارد و وابسته به هدفها و جایگاه افراد است. جایی شنیدم یکی از روحانیون برای موسسهاش بودجهای دو برابر بودجه دانشگاه تهران با 20هزار دانشجو و استاد در اختیار دارد. تولید این موسسه چیست؟ تولید علم، تولید فرهنگ، تولید تکنولوژی یا ... چرا باید دوبرابر بودجه دانشگاه تهران را در اختیار داشته باشد؟ البته اگر به دیگر نهادها و ارگانها هم بودجههای متناسب تخصیص داده شود مشکلی نیست که این موسسه هم چنین بودجهای در اختیار داشته باشد. من به این آقای روحانی و فعالیتهای او احترام میگذارم اما عرضم عدم تناسب تقسیم بودجههای فرهنگی است.
# اینقدر وضعیت نامناسب است که در کنار سینما، گروههای تئاتری هم به ماهوارههای خارجی رویآوردهاند تا نمایششان فروش برود
او در پایان با انتقاد از هزینه ناچیز دولت در حوزه هنرهای نمایشی بیان کرد: بودجه 9 میلیاردی تئاتر برای 120 هزار هنرمند فعال نمایشی چه معنایی دارد؟ بچههای تئاتر سرتاسر ایران به شدت تحت فشار هستند و در شرایط معیشتی بدی زندگی میکنند و بسیار ناامید هستند. چند سال پیش سرانه هر ایرانی برای تئاتر 7 تومان بود و در دولت قبل هم آقای آشنا در مصاحبهای گفت که تنها به اندازه 10 کیلومتر جادهسازی بودجه برای تئاتر اختصاص میدهند. چگونه میتوان با این بودجههای اندک به یک باور و بلوغ فرهنگی برسیم که بتوانیم پنجه در پنجه جهان بیاندازیم. ما نمیتوانیم تولید گفتمان متناسب با عرصه جهانی داشته باشیم چون پشتمان خالی است.