بهترین اقتباسهای سال گذشته (قسمت دوم)
فیلمی از انسانهای حیواننما بر اساس داستانی از خالق هری پاتر
این فیلم داستانی مربوط به مدرسه جادوگری را ٧٠سال پیش از آنکه هری پاتر به هاگوارتس برود به تصویر میکشید.
ایرانآرت: در قسمت اول مطلب _که شرح آن را در اینجا میتوانید بخوانید_ نیز به این موضوع اشاره شد که در تمام سالهای اخیر هر گاه صحبت از فیلمنامه و آسیبهای فیلمهای ایرانی به میان آمده، بیشک اشاراتی هرچند کوتاه و گذرا به نبود رابطه مستقیم میان ادبیات و سینما در فیلمنامههای ایرانی بخش مهم و پرحجمی از آن بحث را به خود اختصاص داده است.
به همین دلیل در این مطلب به مهمترین اقتباسهای سینمای جهان در سال 2017 پرداختهایم؛
پرفروشهای دو دنیا
«دختری در قطار» و «هیولا فریاد میکشد» دو رمان عامهپسند سال پیش هستند که در اقتباس سینمایی نیز موفقیتی نسبی را برای نویسنده و سازندگان به ارمغان آوردند. دختری در قطار براساس رمان بسیار مردمی و پرخواننده و پرتیراژی به همین نام نوشته پالولاهاوکینز جلوی دوربین رفت و در گیشه سینماها نیز به یکی از پرببینندهترین فیلمهای سال تبدیل شد. این فیلم روایتی هوشمندانه از زندگی راشل بود که همهروزه سوار قطار میشود؛ قطاری که در ایستگاههای همیشگی خودش توقف و مسافران را سوار و پیاده میکند. از شیشه قطار باغهایی دیده میشود و مردمان و خانههایی که زندگی در آنها جریان دارد. در طی این روند همیشگی کمکم در ذهن و قلب دختر احساسی زنده میشود که ساکنان یکی از خانهها را میشناسد. درواقع زندگی ساکنان آن خانه عالی بهنظر میرسد، تا زمانی که میبینیم یکسری اتفاقات عجیب همهچیز را دچار تغییر میکند. قطار اما به حرکت خودش رو به جلو ادامه میدهد، درحالیکه دیگر همه چیز تغییر کرده است.
هیولا فریاد میکشد نیز فیلمی بود که در طی مسیرش به سوی موفقیت با دختری در قطار مشابهتهای فراوانی داشت. این فیلم که براساس رمانی نوشته سایوبحان داوود و پاتریکانس ساخته شده بود، داستان پسری را روایت میکرد که از کمک یک درخت بزرگ بهره میگیرد تا شاید مادر تنهای بیمارش را که هر روز ضعیفتر میشود، مداوا کند. این رمان سرگرمکننده و متفاوت با مایههای کمی تلخ و تاریک که در زندگی و رابطه عمیق یک مادر و پسر کندوکاو میکند، در تبدیلشدنش به فیلم بهخوبی توانست تمام ارزشها و داشتههای داستان تکاندهندهاش را به مدیوم جدیدش منتقل کند؛ چنان که وقتی در پایان ناگهان میبینیم که آنها با هیولایی شگفتانگیز ملاقات میکنند، یکی از تکاندهندهترین صحنههای سینمایی سالهای اخیر پیش چشممان موجودیت پیدا میکند...
وظیفه آمریکایی دیگر فیلم اقتباسی سال گذشته بود که از رمانی نوشته فیلیپ راث برگرفته شده و در داستانی که در سال ١٩٦٨ رخ میداد، مردی سختکوش که شخصیتی قابل اعتماد و آرام و جذاب داشت را نشان میداد که ناخواسته درگیر زندگی و عواقب سیاستهای تندروانه دخترش میشود و همین هم باعث میشود زندگی خانوادگی آنها از هم بپاشد. این در حالی است که مرد همان زندگی آرام و بیدردسر متعلق به طبقات متوسط جامعه را برای خودش عالی میدانست. و میرسیم به انسانهای حیواننما و زیستگاه آنها که براساس رمانی از جی.ک.رولینگ همواره محبوب ساخته شده بود و در چند رشته فرعی نیز کاندیدای دریافت اسکار شد. این فیلم و رمان که داستانی مربوط به مدرسه جادوگری را ٧٠سال پیش از آنکه هری پاتر به هاگوارتس برود به تصویر میکشید، تجربهای ناب و غیرمعمول از جامعه سری جادو و جادوگران نیویورک به دست میداد. با اینکه در رسانهها بارها و بارها به این نکته اشاره شد که کتاب جی.کی.رولینگ که فیلم از روی آن ساخته شد، رمان نبود و بیشتر حالت داستان داشت، اما فیلمی که درنهایت حاصل آمده بود، همپای مهیجترین رمانها روی تماشاگرانش تاثیر میگذاشت. سال ٢٠٠١ جی.کی.رولینگ این کتاب را در ١٢٨ صفحه با فضا و حالتی طنزگونه و کمیک منتشر کرد و این آغاز موفقیت مالی بزرگی بود؛ چندان که فروش این کتاب برای ردههای سنی مختلف بیشتر از ١٧میلیون پوند در سال ٢٠٠٩ درآمد شد. اگر این ارقام را با فروش این فیلم جمع بزنیم، بهتر به گنجی که خانم رولینگ از قبل داستان جادوگرانهاش برای خود بهدستآورده است، پی خواهیم برد...
پیادهروی طولانی بیلی لین براساس رمانی از بن فانتین و مسیر طولانی خانه اقتباس شده از خاطرهای از ساروبرایرلی دیگر آثار موفق اقتباسی سال گذشته هستند. مسیر طولانی خانه داستان پسر بچه پنج سالهای را روایت میکرد که در خیابانی در کلکته، هزاران کیلومتر دور از خانه گم میشود. او چالشهای زیادی را پشت سر میگذاشت؛ تا اینکه بالاخره توسط زوجی استرالیایی که او را به فرزندخواندگی قبول میکنند، نجات پیدا میکند. ٢٥سال بعد پسر به فکر این میافتد تا خانواده گمکردهاش را پیدا کند.
روشنایی بین اقیانوسها براساس رمانی از مارگوت ال.استدمن آخرین فیلم اقتباسی زمستان گذشته بود. این فیلم براساس پرفروشترین رمان سال ٢٠١٣ داستان یک نگهبان فانوس دریایی و همسرش را روایت میکرد که در نزدیکی ساحل استرالیای غربی زندگی میکنند. آنها تربیت کودکی را به عهده دارند که او را از یک قایق پارویی که به سمت ساحل نزدیک میشد، پیدا کرده و در اصل جان کودک را نجات داده بودند.
فیلم ابتدا در آمریکا و بریتانیا و چند ماه بعد در استرالیا به نمایش درآمد و از نظر اقتصادی موفقیت شگفتانگیزی قلمداد شد.
این مطلب با ترجمه رضا فرجپور در روزنامه شهروند منتشر شده است.