در گفتوگو با مجید افشاری مطرح شد
شوخی آمپول و سربازی که از طرف تلویزیون ممیزی خورد
یک جاهایی فکر می کنی تماشاچی ریسه برود برای همین مکث می دهی اما خبری نمی شود. یک جاهایی با سرعت می روی، یکهو دست می زنند واز شوخی خوششان می آید.
ایران آرت: آخرین شرکت کننده ی شب اول "خنداننده شو" بود و اجرایش خیلی زود مثل بمب در فضای مجازی صدا کرد. مجید افشاری تنها شرکت کننده ای است که اجرای نخستش قهقه سر گروه ها را به همراه داشت و حتی رامبد جوان از افراط خنده درخواست تنفس کرد. اجرای افشاری در مرحله دوم با ممیزی زیاد روی آنتن رفت اما او در نهایت از سوی مردم رای بالایی گرفت و به مرحله بعد صعود کرد.
پیش از این به شکل حرفه ای تجربه ی استند آپ داشتید؟
من دوره کارگردانی و تدوین را در کانون سینماگران جوان گذرانده ام. دستیارکارگردانی هم کرده ام که آخرین آن در "ملکه جیجانکو" حسن نجفی بود و در صدا و سیمای مرکز همدان تولید شده. فیلم کوتاه "حنا" را ساخته ام که پارسال جز 20 فیلم جشنواره ی بین المللی فجر شناخته شد ولی جزء سه تای نهایی قرار نگرفت. حدود یک سال خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان در حوزه سینما بودم و اواسط پاییز گذشته تغییر شغل دادم.
همه تلاش هایت برای رسیدن به جایگاهی بوده که امروز داری؟
تقریبا ولی فکر نمی کردم راهی که می روم به "خندوانه" ای ختم شود که مسابقه بگذارند و این اتفاقات رخ دهد. دغدغه ام بیشتر کارگردانی و مستند سازی بوده ولی خب از اول استعداد کمدی داشتم. استندآپم از بچگی خیلی خوب بود.
قبل از اجرا استرس می گیری ولی موقع اجرا چیز دیگری می شوی. ماجرا چیست؟
واقعا قبل از اجرا استرس دارم؛ به خصوص بعد از اجرای اول که این قدر از آن استقبال شد، واقعا ترسیده بودم که بعدش می خواهم چکار کنم. این همه استندآپ در "خندوانه" اجراشده، ندیدم که از شدت خنده بگویند: "واسا؛ ادامه نده". بعضی چیزها یک بار اتفاق می افتد و شاید صدبار اجرا کنی مربی ها این قدر نخندند. به هر حال توقع ها خیلی بالا رفته است .
چهره ات جدی است و اجرایت خونسرد. همین تناقض عامل خنده می شود. چقدر این شیوه آگاهانه است ؟
از یک سال پیش به سمت این می رفتم که کلا آدمی جدی بشوم. انگار از کمدی خسته شده بودم. آدم خیلی شوخی هستم و از بچگی در مدرسه و بعد در دبیرستان و دانشگاه سر کلاس و در جمع دوستان شوخی می کردم. گفتم تهش چی شد؟ پس بهتر است آدم جدی بشوم. همان زمان ویدئوی رامبد جوان را دیدم و گفتم این هم تیر آخر. شرکت کنم ببینم اتفاقی می افتد یا نه که خدا را شکر انگار افتاده.
اجرای دومت چی بود که این همه ممیزی داشت؟
شوخی با آمپول زدن و سربازی بود. منتها تلویزیون قواعد خودش را دارد و ما هم می دانیم کجا داریم استندآپ اجرا می کنیم ، قطعا اگر کامل می شد، نسبت به اجرای قبل تفاوت چندانی نداشت ولی مردم خدا را شکر همین را دوست داشتند.
پیش از اجرا چقدر تمرین می کنی؟
خیلی زیاد ولی شوخی ها یک هو می آید. ممکن است در یک هفته چیزی به ذهنم نرسد و توی یک ربع همه ی شوخی ها بیایند.
شده موقع اجرا تماشاچی به چیزی که فکر می کردی بترکاند، نخندد؟
بله، این ترس هست که شوخی ها می گیرد یا نه. یک جاهایی فکر می کنی تماشاچی ریسه برود برای همین مکث می دهی اما خبری نمی شود. یک جاهایی با سرعت می روی، یکهو دست می زنند واز شوخی خوششان می آید. چندان قابل پیش بینی نیست و بر حسب آزمون و خطا پیش می رویم.
بعد از پخش اجراهایت ، پیشنهاد بازیگری هم داشته ای ؟
بوده ولی الان درگیر "خندوانه" هستم و البته فعلا دست نگه داشته ام که به اولین پیشنهاد جواب مثبت ندهم تا یک ذره سطح کار بالا برود.
به اول شدن فکر می کنی؟
حواشی و فشارهایی که به صدا و سیما وارد شده کار را کمی سخت کرده و گرنه تلویزیون خیلی کمک می کند. دعا کنید که اتفاقات خوب برایمان بیفتد.