علی افتخاری
برای ۵۰ سالگی یک مترجم؛ علی افتخاری یادآور «آواز در باران» جین کلی است
برای من اما او سمبل و نماد «آواز در باران» جین کلی است. نجابت این فیلم گویی در ذات و وجود اوست. حالا علی افتخاری ۵۰ ساله شده. خوشا به حال مطبوعات و خوشا به حال دوستان و مخاطبین او.
ایران آرت: مهدی تهرانی ، روزنامهنگار و منتقد سینما، استاد بخشهای زیباییشناسی و مطالعات فیلم دانشگاه چارلز پراگ :
حالا علی افتخاری ۵۰ ساله شده. خوشا به حال مطبوعات و خوشا به حال دوستان و مخاطبین او. نصف سن خود را بهصورت حرفهای در یک حوزه تخصصی کار کرده و نام و نشان درخور فراهم آورده.
بااینهمه افتخاری برای من همان پسر جوان باسواد و خلاقی است که به همراه مرحوم رضا رستمی حدود ۱۵ سال پیش جلوی یک روزنامه دیدمشان و بنای اعتراض که چرا مثل خلافکارها پشت ماشین یواشکی سیگار میکشید شما دیگر بزرگ شدید، بروید در آلاچیق محوطه؛ و البته صورت معصوم هردوی آنها و لبخندشان که نابترین پاسخ به این برادر بزرگ همیشه غرغرو بود.
در طی ۲۵ سال کار حرفهای افتخاری من خواننده و مخاطب همیشگی او بودم. نثر او پاک است. فخرفروشی در ترجمه او نیست. یکدست مینویسد و خواننده را به حال خود رها نمیکند.
پیشاز این در مقاله علمی «تکه پازلهای نقدنویسی در مطبوعات و رسانههای آنلاین و مجازی ایرانی» در بند منتقدی که مترجم هم هست درباره او نوشته بودم:
به لحاظ علمی مترجم حرفهای آثار سینمایی اعم از مترجم کتاب، ستون و یادداشت را یکپا منتقد تمامعیار میدانم. این مترجمین حداقل فراوان فیلم خواندهاند! بله درست خواندید. فیلم خواندن خودش روشی برای بهروزرسانی خویش است. این همکاران ازجمله زحمتکشترین و بیادعاترین و پرکارترینها هستند. نمونه فاخر این نمونه روزنامهنگاران مترجم، علی افتخاری است. تا آنجا که من یادم است وی حداقل ۲۵ سال است که در مطبوعات ایران و در رسانههای ایران حضور دارد. چه زمانی که ستونی از شیکاگو تریبیون از راجر ایبرت ترجمه میکرد و چه زمانی که شروع به ترجمه فیلمنامههای فاخر نمود. این گروه در ریوونویسی سرآمدتر از همکاران ژورنالیست هستند. در نظر بگیرید که این افراد دانش ترجمه یک زبان بیگانه را سالهای سال فقط در یک حوزه تخصصی بکار گرفتهاند. این امتیاز میتواند این گروه را آشناتر به علم سینما نشان دهد.
نکته جالب توجه در مطالعات و نوشتارهای علی افتخاری تسلط او به تاریخ سینماست. او همانقدر که به سینمای روز جهان و رسانههای تصویری مسلط است، چنتهاش از سینمای کلاسیک نیز پر و پیمان است. برای من اما او سمبل و نماد «آواز در باران» جین کلی است. نجابت این فیلم گویی در ذات و وجود اوست.
_ پیشینهای از علی افتخاری
علی افتخاری، زاده ۱۸ آذر ۱۳۵۲ در تهران، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار حوزه سینما و تلویزیون جهان است. افتخاری دانشآموخته رشته مهندسی علوم و صنایع چوب و کاغذ از دانشگاه آزاد چالوس است. او فعالیت مطبوعاتی را از سال ۱۳۷۷ در هفتهنامه سینما زیر نظر زندهیاد پرتو مهتدی آغاز کرد و تا ۱۳۸۲ بهعنوان مسئول صفحات نقدهای خارجی بر فیلمهای روز جهان در آن نشریه مشغول به کار بود.
افتخاری از آن زمان تاکنون در مقاطع مختلف در نشریات، خبرگزاریها و پایگاههای خبری مختلف شامل روزنامه بانی فیلم، خبرگزاری مهر، روزنامه تهران امروز، روزنامه خبر، خبرگزاری خبرآنلاین، ماهنامه هنر و تجربه، پایگاه خبری تحلیلی سینماسینما، روزنامه صبا، پایگاه خبری هنرآنلاین، خبرگزاری ایران آرت (ایران هنر نیوز) مجله نماوا (نماوا مگ) و... کار کرده است.
او در سه دهه گذشته در دورههایی با بخش رسانه (کاتالوگ یا بولتن) جشنوارههای سینمایی ازجمله جشنواره فیلم فجر، جشنواره بینالمللی سینماحقیقت، جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران و... همکاری داشته است و چهار دوره پیاپی دبیر بخش اخبار انگلیسی ستاد خبری جشنواره جهانی فیلم فجر بود.
افتخاری از ۱۳۸۴ با ماهنامه فیلم نگار همکاری میکند و در این مدت حدود ۳۰ فیلمنامه با ترجمه او در این مجله منتشر شده است:
ترجمه فیلمنامه
«پدرخوانده دو» (فرانسیس فورد کوپولا، ۱۹۷۴) - با همکاری مهران آرین
«پدرخوانده سه» (فرانسیس فورد کوپولا، ۱۹۹۰)
«کاندیدای منچوری» (جان فرانکن هایمر، ۱۹۶۲)
«شب بخیر و موفق باشید» (جرج کلونی، ۲۰۰۵)
«تصادف» (پل هگیس، ۲۰۰۴)
«پیرمردها جایی ندارند» (جوئل و ایتن کوئن، ۲۰۰۷)
«گران تورینو» (کلینت ایستوود، ۲۰۰۸)
«در بروژ» (مارتین مکدونا، ۲۰۰۸)
«جزیره شاتر» (مارتین اسکورسیزی، ۲۰۱۰)
«تلقین» (کریستوفر نولان، ۲۰۱۰)
«هنرمند» (میشل آزاناویسوس، ۲۰۱۱)
«دوازده سال بردگی» (استیو مککوئین، ۲۰۱۳)
«سگ را بجنبان» (بری لوینسون، ۱۹۹۷)
«شبگرد» (دن گیلروی، ۲۰۱۴)
«هشت نفرتانگیز» (کوئنتین تارانتینو، ۲۰۱۵)
«هفت» (دیوید فینچر، ۱۹۹۵)
«توتفرنگیهای وحشی» (اینگمار برگمان، ۱۹۵۷)
«درخشش» (استنلی کوبریک، ۱۹۸۰)
«سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری» (مارتین مکدونا، ۲۰۱۷)
«رشته خیال» (پل توماس اندرسن، ۲۰۱۷)
«تسخیرناپذیران» (برایان دی پالما، ۱۹۸۷)
«فِرست ریفورمد» (پل شریدر، ۲۰۱۸)
«چاقوها بیرون» (ریان جانسن، ۲۰۱۹)
«انگل» (بونگ جون-هو، ۲۰۱۹)
«سرزمین کوچنشینها» (کلویی ژائو، ۲۰۲۰)
«میناری» (لی آیزاک چانگ، ۲۰۲۰)
«بلفاست» (کنت برانا، ۲۰۲۱)
«د فرنچ دیسپچ» یا «گزارش فرانسوی» (وس اندرسن، ۲۰۲۰)
«بنشیهای اینیشرین» (مارتین مکدونا، ۲۰۲۲)