بهرام رادان، پژمان جمشیدی، آزار جنسی ، سارا بهرامی، ترلان پروانه
حمله کیهان به فیلم بهرام رادان: چرا مردان ریشو با ظاهر مذهبی در مظان اتهام قرار می گیرند؟
کیهان فیلم علفزار به تهیه کنندگی بهرام رادان را به نادیده گرفتن غیرت ایرانی متهم کرد اما در یک مورد هم معتقد است این فیلم با ظلم روبرو شده است!
ایران آرت: آرش فهیم در کیهان نوشت: مطابق معمول که بادهای غرب چند سال دیرتر به فضای به ظاهر روشنفکرانه و هنری در ایران میرسد، توجه به موضوع « ازار جنسی» نیز بعد از چند سال تاخیر و با تقلید از غرب و البته ناقص و ابتر به سینمای ایران رسیده است. فیلم «علفزار» یکی از این نمونههاست؛ فیلمی که بیش از هر چیزی وابسته به سوژهای ملتهب و ژورنالیستی است.
این فیلم ماجرای یک روز سخت کاری برای یکی از قاضیان دادگستری (با بازی پژمان جمشیدی) است. روزی که از یک طرف بهخاطر اشتباه در یک پرونده که منجر به قتل شده، در منگنه قرار دارد و و از طرفی باید به یک پرونده ویژه مربوط به تجاوز رسیدگی کند و مقام مافوق او را مجبور کرده که رسیدگی به پرونده تجاوز را «غیرعادلانه» و برای حفظ آبروی شهردار شهر - که خانواده و اقوام نزدیکش قربانی این پرونده هستند- پیش ببرد.
باز هم طبق معمول چنین فیلمهایی، این مردان ریشو و با ظاهر مذهبی هستند که در مظان اتهام قرار میگیرند و بهعنوان سوءاستفادهگر از مقام و منصب معرفی میشوند.
فیلم حتی به لحظه مقدس اذان هم رحم نمیکند و میبینیم در موقع صلاهًْ ظهر و در حالی که مقام قضایی مشغول آماده شدن برای ادای فریضه الهی است، همزمان به سوءاستفاده و تشویق مقام زیردست خود برای تحریف و تقلب در پرونده قضایی هم دست میزند!
اما مهمتر از این نکات، نمیتوان مسئله نوع مواجهه با پدیده تجاوز و واکنش قربانیان را در چنین فیلمهایی نادیده گرفت.
همچنان که پیش از این هم در فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی، عنصر فرهنگی و اخلاقی شاخص بین ایرانیان یعنی «غیرت» تخطئه شده بود، در «علفزار» هم این موضوع مهم به کل نادیده گرفته شده است.
این در حالی است که در خیلی از فیلمهایی با تم تجاوز در هالیوود، موضوع غیرت و تعصب مرد خانواده، در مرکز درام قرار میگیرد و داستان با تم انتقامجویی و مجازات متجاوز پیش میرود. مثل فیلم «حیوانات شبگرد» که در آن پدر خانواده پس از قربانی شدن همسر و دخترش، تا پایان دست از پیدا کردن و انتقام گرفتن از جنایتکارها برنمیدارد.
اما در نمونه جدید سینمای ایران یعنی فیلم «علفزار» بزرگ خانواده که از قضا مردی متدین و یکی از مسئولان ردهپایین نظام جمهوری اسلامی معرفی میشود، نهتنها غیرت و اصرار برای مجازات افرادی که به خانوادهاش زخم زدهاند ندارد بلکه بیشتر در پی نادیده گرفتن ماجرا برای حفظ آبرو و حرمت خودش بهعنوان یک مدیر است!
«علفزار» در فرم نیز دچار اختلال است، از جمله فیلمی پر از حفرههای روایی و ساختار مغشوش فیلمنامه است که با وجود ایرادات گلدرشت، مشخص نیست که چگونه جایزه سیمرغ بهترین فیلمنامه در چهلمین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده است؟!
ما در این فیلم شاهد طرح یک قصه فرعی در کنار قصه اصلی فیلم هستیم؛ همان ماجرای زن و مرد معتاد که برای حل مسئله فرزند حرامزادهشان به دادگاه مراجعه کردهاند. این قصه فرعی، تا پایان هیچ نسبت معنایی و دراماتیک با قصه اصلی پیدا نمیکند و بهعنوان یک وصله بیربط با کلیت فیلم ارزیابی میشود. ضمن اینکه ماجرای اصلی فیلم نیز برداشتی از یک واقعیت است که حدود ۱۰ سال پیش رخ داده بود.
کاظم دانشی بهعنوان نویسنده فیلمنامه، در حد همان واقعیت اولیه که گزارش آن در رسانهها منتشر شده بود مانده و برای تبدیل این گزارش به یک داستان جدید و متفاوت قدم چندانی برنداشته است. در نتیجه نه فیلم به آسیبشناسی و جامعهشناسی عمیقی از موضوع مطرح شده میرسد و نه داستانی با چفت و بست و فراز و فرودهای منطقی و مستحکم را ترسیم میکند. بلکه در حد بازسازی یک موقعیت ملتهب و تکاندهنده باقی میماند.
هرچند که انصاف حکم میکند به توانایی کارگردان در ایجاد این فضای ملتهب در دادگاه اشاره کرد. همچنین بازی پژمان جمشیدی در فیلم «علفزار» چشمگیر و تحسینبرانگیز است. برخلاف جایزه بهترین فیلمنامه که به ناحق به این فیلم داده شد، سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول، قطعا شایسته این اثر بود.
پایان مطلب کیهان