پگاه آهنگرانی و ناگفته های بندر بند
پگاه آهنگرانی: در روزگاری که همه تلخیهای زندگی مردم ایران را تعریف و تصویر میکنند، فیلم بندر بند، تلاش کرده بگوید اگرچه طبیعت و روزگار بر ما سخت و تلخ گرفته اما میتوانیم و باید در کنار هم به پیش رویم. به آرمانها و رؤیاهایمان چنگ بیندازیم و نگذاریم ناامیدی ما را در خود مانند یک سیل غرق کند و به زیر بکشد.
ایران آرت: همشهری نوشت: پگاه آهنگرانی یکی از بازیگران جوان سینمای ایران است که در این سالها علاوه بر بازیگری، حضور در عرصه کارگردانی را هم تجربه کرده است. آهنگرانی با وجود بهرهبردن از خانوادهای هنری برای نخستین بار در سن۶سالگی در فیلم«گربه آوازخوان» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی جلوی دوربین رفت اما با بازی در فیلم«دختری با کفشهای کتانی» به شهرت رسید و در سالهای پس از آن توانست بهعنوان یکی از بازیگران مهم سینما خود را معرفی کند. آهنگرانی در این سالها با قبول نقشهای متفاوت و کوتاه تلاش کرده تا در سینمای مستقل نیز حضور داشته باشد.
فیلم «بندر بند» به کارگردانی منیژه حکمت تازهترین تجربه پگاه آهنگرانی در بازیگری بهشمار میآید که از چهارشنبه 10آذرماه اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. فیلم روایتی از یک بند موسیقی است که در تلاش هستند تا خود را از جنوب کشور که درگیر سیل شده به کنسرتی برسانند که میتواند زندگی آنها را تغییر دهد. پیرامون موضوعات مطرح شده در فیلم بندر بند با پگاه آهنگرانی که در این اثر حضور کوتاه را تجربه کرده به گفتوگو پرداختهایم.
باتوجه به شرایطی که اکنون برای سینما و بسیاری از حرفههای دیگر رخ داده، فیلمهای مستقل سینمای ایران با شرایطی سختتر نسبت به گذشته مواجه شدهاند. فکر میکنید حضور بازیگران چهره همچون شما در این آثار تا چه اندازه به دیده شدن فیلمهای مستقل کمک کرده و سبب ادامه پیدا کردن جریان تولید این فیلمها در سینمای ایران میشود؟
سینمای ایران در این روزها و ماهها در شرایط خاصی قرار گرفته است. از یک سو تعطیلی نصفونیمه یا بهتر است بگوییم فعالیت نصفونیمه زیر سایه رکود و شرایط بحرانزای کرونا و از سوی دیگر ورود جریانهای مختلف سرمایه به آن باعث شده تا نهتنها سینمای مستقل و کمهزینه، بلکه جریان رسمی سینمای ایران که سالها به شکلی شفاف از سرمایهگذاران شناختهشده تغذیه میکرد در وضعیت نامطلوبی قرار بگیرد. پس در این وضعیت هرکسی در هر جایگاهی، فارغ از وزن و چهره و شهرت و عنوان حرفهایاش بتواند کمکی کند که اندکی سینمای ایران از این شرایط فاصله بگیرد نباید دریغ کند!
از سوی دیگرمعتقدم سینمایی که در آن وجوه انسانی و سرزمینی آنچه این روزها در کشورمان میگذرد برجسته باشد، یک سینمای اصیل و نجیب است. ما نیاز داریم به شکلی از سینما و فیلمسازی که در سالهای آینده بتوانیم بهعنوان سندهایی اجتماعی از وضعیت امروز ایران به آنها رجوع کنیم.
اگر این روزها مسئله آب یا محیطزیست به شکل کلی یک مسئله ملی است، باید آن را با فرم و آفرینش هنری در حافظه تاریخی این سرزمین ثبت کنیم. باید بعدها به یاد آوریم که هنر در کنار مسائل و مصایب این سرزمین و مردم ایستاده و با آنها همراهی کرده است.به همین دلیل است که فکر میکنم سینمای مستقل بهویژه سینمایی که تلاش دارد از جریانهای مبهم یا آلوده سرمایه دوری کند و با هزینههای کم و استفاده از استعدادها و ظرفیتهای مختلف (چه شناختهشده و چهره و چه ناشناخته) راه خودش را باز کند باید حمایت شود. این کمترین کاری است که من هم بهعنوان یک عضو کوچک از این سینما میتوانم و باید انجام دهم.
شما در فیلم بندر بند که به تازگی قرار است اکران خود را آغاز کند، ایفاگر نقش کوتاهی هستید که در نشان دادن اثرات مخرب سیل در ایران تأثیرگذار است. اما با همه این تفاسیر شما به همراه جمعی که در این فیلم حضور دارند، همگی امیدوار و خوشحال نشان داده میشوید. این امیدواری برای مردمی که خانه خود را از دست دادهاند نشأت گرفته از کجاست؟ آیا شخصیتی که در فیلم تصویر میکنید، در جامعه امروز، مابازای بیرونی دارد؟
بندربند فیلمی درباره امیدواری در زمانه بحران؛ زندگی در میانه بلا و مصیبت است. بندربند تصویر مردمی است که اگرچه از خشم طبیعت آسیب دیدهاند و حتی داغدار شدهاند اما کماکان زندگی را پاس میدارند و امید را زنده! وقتی فیلمی تأکیدش بیش از اینکه بر سیاهی، نشدن و نتوانستن باشد، روی جریان قدرتمند زندگیاست، آن وقت کاراکترها در راستای چنین مسیری که در سناریو آمده، نقش خود را تعریف و بازی میکنند.
بندربند فیلم تلخی است اما این تلخی با شادیها، خندهها، امیدواریها و گاه حتی شیطنتها تصویر شده است. در روزگاری که همه تلخیهای زندگی مردم ایران را تعریف و تصویر میکنند، این فیلم تلاش کرده بگوید اگرچه طبیعت و روزگار بر ما سخت و تلخ گرفته اما میتوانیم و باید در کنار هم به پیش رویم. به آرمانها و رؤیاهایمان چنگ بیندازیم و نگذاریم ناامیدی ما را در خود مانند یک سیل غرق کند و به زیر بکشد.
به همین دلیل من کاراکتر میترا در فیلم بندربند را شخصیتی کنشگر و امیدوار دیدم که در میانه سیل و بلا، میخندد و به فکر لباس خواهرش برای حضور در یک برنامه موسیقی است. مگر زندگی روزمره و معمولی ما پر از این لحظات نیست؟ درست در غمگینترین لحظههایمان باید به فکر غذا خوردن، لباس پوشیدن، پذیرایی از مهمان و آب دادن به یک گلدان و هزار جزئیات بهظاهر کم اهمیت که در واقع تجلی واقعی زندگی هستند باشیم. این خود زندگی است و خیلی هم زیباست. فکر میکنم بندربند هم درباره همین زیباییها، جریان قدرتمند زندگی، جزئیات و البته رؤیاهای فردی است، فارغ از اینکه در اطرافمان با حادثه و رنجهای بزرگ محاصره شده باشیم!
بعضا میشنویم که بسیاری از بازیگران پس از معروفیتی که بهدست میآورند، از برخی گریمها که آنها را زشت نشان میدهدیا بازی در سکانسهای سخت همچون رفتن در گل و لای خودداری میکنند. ولی در فیلمهای مختلف دیدیم که پگاه آهنگرانی چنین نگاهی نداشته و با روی باز به استقبال این صحنهها میرود. بهعنوان مثال در سکانسی از فیلم بندر بند نیز شاهد این اتفاق بودیم. در اینباره توضیح دهید؟
اصولا دست و پنجه نرم کردن با چالش همیشه برای من جذاب بوده و همیشه در انتخاب نقشهایم به آن توجه میکنم. هیچ وقت در انتخاب فیلمنامه و نقشی که قرار است ایفا کنم به این فکر نمیکنم که نقش چقدر ساده یا حتی به معیارهای زیبایی جامعه نزدیک است. اتفاقا هرقدر نقش پیچیدهتر، چندبعدیتر و دشوارتر باشد، جذابتر است. سکانسهای سخت و حتی به قول معروف چرک و کثیف اتفاقا بستر مناسبتری برای بروز خلاقیت بهوجود میآورند. بازیگر در این سکانسهاست که میتواند خودش و تواناییهایش را به چالش بکشد و آنِ بازیگری خودش را نشان دهد. متأسفانه گاهی مردم نمیدانند بازیگری و فیلمسازی چه کارهای سخت و پردردسری هستند. دو ساعت فیلم را تماشا میکنند و گاهی حتی متوجه چالشها و سختیهای آن هم نمیشوند. اما واقعیت این است که سینما کار بسیار سختی است و دهها نفر سختی میکشند تا فیلمی ساخته میشود.
فیلم بندربند با همین سختیها ساخته شد. با دشواری پیشبینی نشدهای از یک سیل و آبگرفتگی عظیم که نهتنها کار را برای کارگردان و تیم فنی سختتر کرده بود که حتی گاهی کوچکترین فضایی برای تمرکز بازیگران نمیداد. با این حال بهخاطر علاقه و فضای دوستانه و تلاش همدلانه تیم، توانستیم بر سختیها غلبه کنیم.
باتوجه به اینکه اکنون عرصه فیلمسازی را هم تجربه کردید، اگر قرار باشد بین بازیگری و فیلمسازی یکی را انتخاب کنید، انتخاب شما چیست؟
بین فیلمسازی و بازیگری یکی را انتخاب نمیکنم، چراکه هر دو را دوست دارم؛یعنی هم دوست دارم حضور در نقشهای مختلف را تجربه کنم و هم فیلمسازی برایم یک علاقه به شمار میآید.
بندر بند بهنظر فیلمی کم هزینه است که در یک مدت کوتاه تولید شده، این هم جذابیت خودش را دارد؟
باید درباره تولید بندر بند به این نکته اشاره کنم که این فیلم بهمدت 11روز و با یک گروه بسیار کوچک، دقیقا زمانی ساخته شد که بخشهایی از جنوب ایران گرفتار سیل بود و شما تصویر آن را در فیلم هم میبینید. در حقیقت ما هنگام ساخت این فیلم با مشکلات متعددی مواجه بودیم اما چون هدفمان ساخت فیلم لوباجت براساس اندیشه مشخصی بود، مشکلات را به جان خریدیم و اثری را با کمک یکدیگر خلق کردیم تا صدای کوچکی از سینمای مستقل باشیم. امیدوارم همانگونه که این فیلم در جشنوارههای مختلف خارجی مطرح شده است در داخل نیز با استقبال مخاطبان مواجه شود و مردم آن را ببینند و این صدای متفاوت از سینما را بشنوند.