روایت احمد کیارستمی از داکیونایت و مستندهای ایرانی/ برچسب سلطنتطلبی خوردیم و از طرف مجاهدین مورد حمله قرار گرفتیم
فرزند عباس کیارستمی میگوید: پاتریسیو گوسمان، مستندساز شیلیایی جملهای دارد با این مضمون که "کشوری که مستند ندارد مثل خانوادهای است که آلبوم عکس ندارد." ما در ایران عکسها را داشتیم ولی هیچوقت آلبوم تروتمیزی نداشتیم و حالا داکیونایت دارد میشود این آلبوم عکس خانوادگی ما.
ایران آرت: حامد صرافیزاده در همشهری نوشت: علاقه و شیفتگی احمد کیارستمی به سینمای مستند و بهخصوص آثار مستند سینمای ایران موجب شد تا او به راهاندازی "داکیونایت" دست بزند. داکیونایت که نطفه اولیه آن نزدیک به 7 سال پیش بسته شده، برنامهای است که میخواهد با گردآوری و نمایش فیلمهای مستند سینمای ایران یا مرتبط با آن برای مخاطبان فارسیزبان خارج از ایران (و البته دوستداران و پیگیران مشتاق غیرایرانی) امکان دسترسی و بحث درباره این فیلمها را فراهم کند. نمایش مجموعه مهمی از فیلمهای مستند مربوط به انقلاب ایران که طیف وسیع و مهمی از این آثار (از جمله "تازهنفسها"، "جستوجوی ۱"، "آداب بهاری"، "برای آزادی" و...) را در بر میگیرد فرصتی بود تا از احمد کیارستمی بخواهیم برای ما از داکیونایت و نمایش این مجموعه کنجکاوی برانگیز بگوید. پیش از هرچیز باید از زحمات خانم طناز مظفری که مرا در تلخیص، تنظیم و ویرایش این گفتوگو یاری کردند، تشکر کنم.
چندی پیش خبر پخش و امکان تماشای فیلمهایی که درباره انقلاب ۵۷ ساخته شدهاند در وبسایت "Docunight/داکیونایت" خیلی نظرگیر و در فضای مجازی دستبهدست شد. من فرصت را غنیمت شمردم تا با شما درباره این پروژه صحبت کنم که چطور و به چه هدفی شکل گرفت و در درازمدت قرار است به کجا برسد.
داکیونایت یواشیواش شکل گرفت و بزرگ شد. داستان شروعش هم در واقع یک سؤال در ذهن من بود. من تا 30 سالگی ایران بودم و بعد آمدم آمریکا و بعد از مدتی احساس کردم اطلاعاتم راجع به ایران دارد محدود و محدودتر میشود، در حد تیتر اخبار. مدتها فکر میکردم بهترین راهی که میتوانم خودم را مطلع نگه دارم چیست، بهخصوص در جامعهای مثل ایران که تغییرات خیلی سریع در آن رخ میدهد. به ذهنم رسید که احتمالاً بهترین راه دیدن مستند است، چون محدود به یک موضوع نیست و دید وسیعتری میدهد. از شخصیتی که حتی وقتی در ایران زندگی میکنی او را نمیبینی مثل "نگهدار جمالی" تا موضوعات هنری، اجتماعی، سیاسی و غیره. به یاد دهه 60، قرار شد با تعدادی از دوستان برنامه ماهانه دیدن فیلم در خانه بگذاریم، ولی بهدلیل محدودیت فضا و غیره، فکر کردم بهتر است سینمای کوچک 40نفرهای به شکل دنگی اجاره کنیم و فیلمها را روی پرده ببینیم. در فیسبوک پستی با همین مضمون گذاشتم و دعوت کردم هر که دوست دارد به نمایش بیاید. ۱۲۰ نفر ثبت نام کردند که به ما بپیوندند. بنابراین نمایش به سینمایی بزرگتر منتقل شد. در این موقع دوستی از لسآنجلس پرسید آیا میتوانند این فیلمها را آنجا هم نمایش دهند؟ با اجازه کارگردان و تخصیص حق نمایشی ناچیز، لسآنجلس هم اضافه شد. بعد دوستی از ونکوور همین درخواست را کرد. آرامآرام از شهرهای دیگر و این بار از آدمهایی که نمیشناختم هم پیغام میگرفتم، که معمولاً دانشجویان ایرانی دانشگاهها بودند. ساختاری برای پخش ماهانه فیلمها شکل گرفت و در هر شهر دو نفر مسئول برگزاری نمایش فیلم شدند. قرارداد کوچکی هم با این دوستان تنظیم شد که بعد از پخش، کپی فیلمها را پاک کنند. ما این کار را از سال۲۰۱۴ از سانفرانسیسکو شروع کردیم و در نهایت سال گذشته ماهانه در 25شهر آمریکا و کانادا نمایش داشتیم و در هر شهر از پنجشش نفر تا هفتادهشتاد نفر مخاطب داشتیم. طبیعتا با بزرگتر شدن پروژه حق نمایش هم زیادتر شد. اکثر نمایشها در دانشگاهها و به شکل مجانی برگزار میشد، منهای 3شهر که سینما اجاره میکردیم و بلیت میفروختیم تا هزینه سالن را بپردازیم. پارسال که بهدلیل شیوع کرونا نمایشها تعطیل شد من فکر کردم شاید فرصت خوبی باشد تا پلتفرمی را برای نمایش آنلاین مستندهای ایرانی راهاندازی کنیم.
با توجه به این چیزی که الان نقطه شروعش را بنیان گذاشتهاید و با توجه به ظرفیتهایی که در آن میبینید، تصوری بلندمدت برای این پروژه دارید؟ بهمعنای دیگر آیا فکر میکنید این پلتفرم برای مجموعهای از تماشاگران چشماندازی از سینمای مستند ایران و جدا از آن چشماندازی بدون سوگیری از جامعه ایران بتواند فراهم کند؟
هدفم بر این است که بتوانیم آرشیو آنلاین خوبی برای فیلمهای مستندی که در ایران یا درباره ایران ساخته شده داشته باشیم. چند هفته پیش در گفتوگو با دوستی از زبان او جمله زیبایی را از پاتریسیو گوسمان، مستندساز شیلیایی شنیدم با این مضمون که "کشوری که مستند ندارد مثل خانوادهای است که آلبوم عکس ندارد." این دوست گفت ما در ایران عکسها را داشتیم ولی هیچوقت آلبوم تروتمیزی نداشتیم و حالا داکیونایت دارد میشود این آلبوم عکس خانوادگی ما، که بسیار توضیح صحیح و ضمنا زیبایی بود. ما فعالیت پلتفرم را با 40پنجاه فیلم شروع کردیم و بعد هر جمعه فیلم اضافه میکردیم. در این قالب جدید شکل کار متفاوت و بسیار سنگینتر است. بهعنوان مثال فیلمها احتیاج به قرارداد پخش بلندمدت دارند و باید گزارشهای سالانه (یا فصلی) برای صاحبان فیلمها آماده شود. اما درآمد حق عضویت اعضای سایت هنوز حتی هزینههای اجاره پلتفرم را هم تامین نمیکند. داکیونایت سالهاست که از نظر قانونی زیرمجموعه بنیاد کیارستمی محسوب میشود و غیرانتفاعی است و تا به حال کسی یک دلار هم از این مجموعه برنداشته و پولی که آمده یا خرج هزینههای سایت شده یا به صاحبان آثار منتقل شده است. در کوتاهمدت تهیه بودجه لازم برای سایت بر عهده بنیاد کیارستمی است. امید من بر این است که آرامآرام مخاطبان این مستندها را پیدا کنیم و هزینهها را پوشش بدهیم تا سایت امکان فعالیت درازمدت داشته باشد.
در طول این ۷ سال فعالیت، داکیونایت برچسبهای مختلفی خورده است. مثلاً مستندی درباره مجاهدین نمایش دادیم به نام "فیلمی ناتمام برای دخترم سمیه" که باعث شد از طرف این گروه مورد حمله قرار بگیریم. فیلم دیگری بود راجعبه جشنهای ۲۵۰۰ ساله که باعث شد برچسب سلطنتطلبی بخوریم. هدف من برای داکیونایت این است آنقدر مستندهایی با موضوعات مختلف داشته باشیم که این برچسبها خودشان همدیگر را خنثی کنند و در نهایت داکیونایت تبدیل به منبع بیطرفی شود برای نگاه به موضوعات مربوط به ایران از منظرهای مختلف.
متأسفانه داکیونایت برای مخاطبان ساکن ایران قابل دسترس نیست، و تا آنجایی که من متوجه شدهام فیلمها زیرنویس انگلیسی هم شدهاند، پس برای مخاطبان خارجیزبان سینمای ایران قابل دسترسی هستند. میشود توضیح بدهید آیا راهحلی برای این وجود خواهد داشت؟
درست میگویید. این موضوع دو بخش دارد. فیلمهایی که پخش میکنیم عمدتا تهیهکنندگان ایرانی دارند که احتیاجی به ما برای پخش داخل ایران ندارند. تا جایی که میدانم حداقل سه پلتفرم مطرح پخش فیلم در ایران هست: نماوا، فیلیمو، و بهویژه هاشور که در روی پخش فیلمهای مستند به خوبی کار میکنند. این شرکتها باید این مجموعهها را در اختیار مخاطبین ایرانی بگذارند، و اگر از ما هم کمکی بربیاید مشتاق همکاری هستیم. ما یک مجموعه غیرانتفاعی هستیم و هدف رقابت نداریم. مشکل دوم مسائل حقوقی است که بعضی از فیلمها بنا بر قوانین ایران امکان پخش در ایران را ندارند و ما کاری در این مورد نمیتوانیم بکنیم. ما مشکل مضاعفی هم داریم و آن این است داکیونایت در آمریکاست و تحریمها امکان فعالیت ما در ایران را بسیار سخت و محدود میکنند. با همه اینها میدانم کاربرانی هستند که از داخل ایران با ویپیان به سایت دسترسی دارند.
حالا بهصورت ویژه برگردیم سر موضوع فیلمهای انقلاب. میشود توضیح بدهید معیار انتخاب شما چه بود؟ آیا مشاورینی داشتید تا شما را در انتخاب فیلمها راهنمایی کنند؟ و رابطه شما با فیلمسازها چه آنها که در قید حیات بودند چه آنها که درگذشته بودند به چه شکل بود؟ بهویژه از منظر حق کپیرایت.
کلاً هر انقلابی پر از داستان است که بهدلیل هیجان و احساسات طول میکشد تا آدمها بتوانند به موضوع با فاصله و غیراحساسی به آن نگاه کنند. هم هزینهها و هم دستاوردهای انقلاب برخورد بیطرفانه را بسیار دشوار میکنند. معمولا زمان لازم است تا به دور از هیجان و شعار به موضوع انقلاب نگاه کرد. ضمنا با گذشت زمان، بخشهایی از داستانها، یا بهدلیل مشکل حافظه فراموش میشوند و یا به عمد گم میشوند. انقلاب ۵۷ هم مستثنی نیست. خود من هم که زمان انقلاب ۷سال داشتم از آن دوره چیز زیادی یادم نیست. فکر میکنم الان که 40 سال گذشته میتوانم بنشینم و با فاصله به آن دوره نگاه کنم. بیشتر با یک دید موشکافانه غیراحساساتی. فیلمهای زیادی هم درباره انقلاب ساخته شده که موضوع را از جنبههای مختلف دیدهاند، چه شعاری و متاثر از حوادث روز که اکثرا نزدیک به انقلاب ساخته شدهاند، چه تحلیلی که عمدتا دیرتر ساخته شدهاند و چه فیلمهایی که فقط حوادث را ثبت کردهاند. همه این فیلمها برای دیدن درست یک انقلاب، مهم هستند.