تحلیل یک روزنامه؛
هدیه تهرانی قدرتمند بازگشت؛ پرستویی و اصلانی چطور؟
هدیه تهرانی با بازگشت به نقش زن خونسرد و قدرتمند که در گذشته نمونههای فوقالعادهای را ایفا کرده بود، بار دیگر درخشیده است
ایران آرت: روزنامه خراسان نوشت: بازیگران باسابقه فیلمهای "ستاره بازی" و "بی همه چیز" در بازگشت به جشنواره فجر سرنوشت متفاوتی داشتهاند.
"بی همه چیز" و "ستاره بازی" از نظر امکانات ساخت و تولید، دو فیلم کاملا متفاوت هستند؛ یکی در جریان اصلی سینمای ایران و در نهایت پروداکشن ساخته شده و دیگری تولید کمهزینهای را در آمریکا تجربه کرده است. با این حال نتیجه چندان متفاوت نیست، هردو با اغماض آثاری متوسط محسوب میشوند که خستهکننده از آب درآمدهاند.
سومین فیلم محسن قرایی پس از "خسته نباشید!" و "سد معبر"، بر اساس نمایش نامه مشهور "ملاقات بانوی سالخورده" نوشته و ساخته شده و تلاش کرده آن را ایرانیزه کند، اما در این فرایند چندان موفق نبوده است. فیلم امتیازاتی چون فیلم برداری و موسیقی خوب دارد، اما با وجود برخورداری از منبع درجه یک برای اقتباس، در فیلم نامه و شخصیتپردازی لنگ میزند.
کاراکتر "امیرخان" با بازی پرویز پرستویی، دچار ضعفهای جدی در شخصیتپردازی است و اگرچه قرار بوده یک قهرمان باشد که در گذشته مرتکب خطاهایی شده، اما بیشتر بلاتکلیف است. بازی پرویز پرستویی نیز در این نقش، تکراری است و ارائه تازهای ندارد. در مقابل هدیه تهرانی با بازگشت به نقش زن خونسرد و قدرتمند که در گذشته نمونههای فوقالعادهای را ایفا کرده بود، بار دیگر درخشیده است. بازیگران مکمل فیلم نیز نقشآفرینیهای خوبی ارائه کردهاند؛ به خصوص هادی حجازیفر که یک دهدار مردد را به خوبی به نمایش گذاشته است. نکته مهم درباره "بی همه چیز" حجم پروداکشن و امکانات فیلم است که در نهایت به اثری ملالآور تبدیل شده است که همدلیبرانگیز نیست.
"ستاره بازی" به کارگردانی هاتف علیمردانی از ناامیدیهای جشنواره امسال است. فیلمی با موضوع مهاجرت که نقبی هم به معضل مواد مخدر و مسئله خانواده میزند، اگرچه آموزنده و مفید است، اما به شدت کند و خستهکننده از آب درآمده است. هاتف علیمردانی در کارگردانی قدم روبهجلویی برداشته و اجرای او از معدود نکات مثبت این فیلم است، با این حال فیلم نامه برای ارتباط با مخاطب ایرانی و به شکلی که برای او قابل درک باشد، دچار مشکلات جدی است. بازی ملیسا ذاکری از امتیازات فیلم است، اما نقشآفرینی فرهاد اصلانی تکراری است و شبنم مقدمی نیز با آن چه میتوانسته است ارائه کند، فاصله دارد.