پدر گلشیفته فراهانی کتاب نوشت
بهزاد فراهانی که از پیشکسوتان سینما و تئاتر است و فرزندانش شقایق، گلشیفته و آذرخش نیز در عرصه هنر شناخته شده هستند کتاب خاطرات خود را نوشت.
ایران آرت: بهزاد فراهانی از انتشار نخستین کتاب خود در حوزه ادبیات داستانی خبر داد و گفت: برای نخستینبار اعلام میکنم که به تازگی پا را از ادبیات نمایشی فراتر گذاشته و به سمت ادبیات داستانی رفتهام و کتاب «پنجاه و پنج داستان کوتاه» را که شرح زندگی خودم از کودکی تا امروز است نوشتهام.
به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، بهزاد فراهانی، بازیگر و نمایشنامهنویس با پیوستن به پویش «کتابخوانی ملی» که توسط این سازمان برگزار شده است، گفت: کتاب «پنجاه و پنج داستان کوتاه»، نخستین کتابم در حوزه ادبیات داستانی را نوشتهام که خوب یا بد بودن آن باید توسط مخاطبان ارزیابی شود اما سعی کردم با این کتاب یادگار خوبی از خودم برای مردم به جای بگذارم که برگ سبزی است تفحه درویش.
او ادامه داد: هر انسان اهل ادب و فرهنگ، از کودکی کتاب را رفیق و همراه خود داشته است. به اعتقاد من، کتاب معلم بزرگ، نگهدار اسرار و رفیق مهربانی برای انسان است و اندیشیدن را به او می آموزد. اما همواره از این مهم غافل بودهایم و در حوزه ترویج کتاب و کتابخوانی فرهنگسازی نشده است.
او همچنین گفت: من کارمند قدیمی سازمان صداوسیما هستم. در طول سالها کار در این سازمان آنقدر که تبلیغ خوردنیها را دیدهام تبلیغ کتاب ندیدهام. شاید به ندرت برنامههایی برای کودکان با محوریت قصهخوانی برای آنها ساخته شده باشد.
این پیشکسوت هنرهای نمایشی سپس بیان کرد: متاسفانه ما مبلغان خوبی برای زبان و ادبیات فارسی نبوده و نیستیم، یادمان رفته صاحب چه کشوری هستیم. فراموش کردیم بزرگان ادبیات ایران با غیرت تلاش کردند تا زبان و ادبیات فارسی در این سرزمین باقی بماند و حال اینکه ما به عنوان میراثداران باید با ترغیب و ترویج کتاب و کتابخوانی برای ماندگار شدن داشتههای ایرانمان به ویژه برای نسل جوان تلاش کنیم.
فراهانی در ادامه گفت: زیباترین کتابی که در چند سال اخیر خواندهام «پیر پرنیاناندیش» نام دارد، کتابی درباره هوشنگ ابتهاج، شاعر زمانه، حافظ دوران و سایه ادبیات ایران. به نسل جوان و همنسلان خودم توصیه میکنم که این کتاب را مطالعه کنند.
این بازیگر و کارگردان تئاتر همچنین خاطرنشان کرد: باید تمرین کتاب خواندن کنیم تا آثار نویسندگان در کتابخانهها خاک نخورد. وقتی به کتابفروشیهای جلو دانشگاه نگاه میکنم خستگی و غصهمندی را در چهره کارگران و ناشران خوب کشور میبینم و ناراحت میشوم، زیرا آنها افرادی هستند که برای فرهنگ میهن از جان مایه گذشتهاند. ولی متاسفانه کتاب مهجور مانده است و هر اندازه کتاب مهجور بماند انسان به ورطه سقوط و نابودی میافتد. در نهایت میخواهم بگویم هرکتابی که بخوانید خوب است و فقط کتاب بخوانید.