نگاه احمد طالبینژاد به مناظرات و انتخابات پیش رو
احمد طالبی نژاد معتقد است: مناظره زنده اگرچه نوعی کپیبرداری از شیوههای غربی است که آن همه مورد طعن و لعن متصدیان امور است اما این شیوه روشی دموکراتیکتر است.
ایران آرت: طالبی نژاد میگوید: اگرچه مناظرهها نقشی اساسی در موفقیت یا عدمموفقیت کاندیداهای ریاستجمهوری دارند و این محدود به ایران هم نیست و اتفاقا در آمریکا و اروپا نقش مهمتر و تعیینکنندهتری دارند و نمونههایش را بهویژه در انتخابات گذشته آمریکا و فرانسه دیدیم؛ اما تأثیر فیلمهای مستند درباره کاندیداها را هم نباید دستکم گرفت. مهم است که چه کسانی و با چه رویکردی این فیلمها را میسازند، دستکم برای آنان که از تنشهای مناظره زنده خوششان نمیآید؛ از جمله فرهیختگان جامعه، نمایش فیلم مستند درباره کاندیداها جایگاه ویژهای دارد. او در روزنامه امروز شرق نوشت: چون حالوهوای هیجانی ندارند و مدتها روی هر فیلم کار و فکر شده است؛ البته اگر شده باشد. برای یادآوری در این مقوله اشاره میکنم به فیلمهای تبلیغاتی دو نفر از کاندیداها در انتخابات سال ١٣٧٦.
درحالیکه کارشناسان و تحلیلگران پیشبینی میکردند برنده آن انتخابات که حمایت قشر وسیعی از سیاستورزان و افراد متنفذ را پشت سر داشت، علیاکبر ناطقنوری باشد، مردم انبوهانبوه به پای صندوقها رفتند و به رقیب وی رأی دادند. کسی که اگرچه برای اهل سیاست و فرهنگ و هنر چهره شناختهشدهای بود و مورد احترام؛ اما مردمان عادی چندان شناختی از وی نداشتند. آنچه باعث جذب آرای مردم به او شد، علاوه بر نقش مطبوعات و فرهیختگان جامعه که همگان خواستار اصلاحات در چارچوب نظام بودند، یکی، دو فیلم مستندی بود که درباره ایشان ساخته و از تلویزیون پخش شد. در یکی از این فیلمها او در فرودگاه یکی از شهرها وقتی از هواپیما پیاده شد و به سوی اتومبیلی که آماده شده بود میرفت، یک نمای بسته از پایش درحالیکه شلوار تمیز و کفش واکسخوردهاش را نشان میداد، نظرها را به خود جلب کرد تا پیش از آن روحانیان کمتر با این پوزیشن دیده شده بودند. «آنچه یک دیدن کند ادراک آن، با هزاران گفت ناید در بیان» (مولانا).
در گفتوگویی هم که با وی انجام و به صورت ضبطشده پخش شد، نورپردازی کمکنتراست و عناصری مثل رنگ سبز و سادگی میز جلوی رویش، بیانگر نوعی آرامش بود؛ چیزی که بهویژه نسل جوان همواره در پی آن بوده و هست. تردید نداشته باشیم، همین چند عنصر ساده و آرامشبخش او را که ریاست کتابخانه ملی را بر کرسی ریاستجمهوری ترجیح میداد، بر مسند ریاستجمهوری نشاند. اما فیلم تبلیغاتی رقیبش، اگرچه از نظر ظاهر مجذوبکنندهتر به نظر میرسید؛ اما از همان نماهای ابتداییاش که با صدای شکنجه در زندانهای رژیم سابق همراه بود و سپس بازشدن درهای زندان و ماجراهای بعدی، همه یادآور نوعی خشونت بود که مردم در آن روزگار و البته امروزه میخواستند و میخواهند در پستوی ذهن خود بایگانیاش کنند. به این ترتیب این فیلم تبلیغاتی، کارکردی معکوس پیدا کرد و سرنوشت آن کاندیدا را تغییر داد و میدانیم که ایشان آنقدر سعه صدر داشت که از آن پس از قدرت کناره گرفت و به نقش شیخوخیت خود پرداخت.
امروز اما ماجرا کمی فرق میکند. مناظره زنده اگرچه نوعی کپیبرداری از شیوههای غربی است که آن همه مورد طعن و لعن متصدیان امور است اما این شیوه روشی دموکراتیکتر است. چون مانند تئاتر در لحظه و در حضور مردم جریان پیدا میکند و کمیته ویژهای برای جرح و تعدیلش قیچی به دست نمیگیرد. بلایی که بر سر فیلم مستند انتخاباتی آقای روحانی آوردند و نسخه سلاخیشدهاش را پخش کردند. در شیوه مناظره، گاه یک واژه، یک اصطلاح و حتی یک حالت خاص میتواند بر نظر مردم نسبت به کاندیداها تأثیر بگذارد. یادمان هست در سال ٩٢، واژه «گازانبری» چه بر سر یکی از کاندیداها آورد و چگونه نظر میلیونها ایرانی را نسبت به وی برای همیشه تغییر داد؟ یادمان هست نامبردن از استاد شجریان و دفاع از اصغر فرهادی چه محبوبیتی برای دیگر کاندیداها رقم زد؟ یا حتی در مناظرات این دوره، لحن ساده اما قاطع اسحاق جهانگیری در مناظره اول، او را در حد یک چهره ملی بالا برد؛ اما در مناظره دوم به دلیل خواندن متن از پیش آماده شده و تکرار برخی اصطلاحات از سوی وی که انتظارها را از خود به شدت بالا برده بود، این محبوبیت کاهش چشمگیری پیدا کرد.
بههرحال مردم همچنان چشم به رفتار و کردار کاندیداها دارند و به همین دلیل در این دوره، محبوبیت کاندیدایی که از هر نظر کپی برابر اصل رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم شده، به شدت کاهش پیدا کرده است.