بستههای پیشنهادی ایرانآرت برای روزهای تعطیل؛ فیلم: جوکر
رانش رو به پایین و سقوط «جوکر»/ نگاه روانشناس بالینی به فیلم محبوب امسال ایرانیان را در ایرانآرت بخوانید
آیا همهی ما جوکر هستیم؟ ساناز فلاحزاده که روانشناس است به این پرسش ایرانآرت پاسخ گفته...
ایرانآرت، ساناز فلاحزاده [روانشناس بالینی]: اواخر پاییز امسال، همراه با اپیدمی آنفولانزا و دیگر اتفاقات، فیلم «جوکر» به کارگردانی تاد فیلیپس، میان بسیاری از افراد، چه آنان که اهل فیلم و سینما بودند و هستند و چه میان کسانی که چند سال یک بار هنر هفتم توجه آنان را به خود جلب میکند، بسیار پربیننده شد. در همهی شبکههای اجتماعی، عکسی نیمهغمگین و نیمهدیوانه همراه با جملهای قصار از شخصیت اصلی فیلم میدیدم و از این همه استقبال هم خرسند و هم متعجب بودم. به اقتضای علاقه و کنجکاوی، فیلم را دیدم و حالا میخواهم از دیدگاه یک روانشناس بالینی و محصل در رشته روان شناسی سلامت نکاتی را اشاره کنم به امید آنکه روزنهای به درک احوال جامعه امروز باشد.
گذشته از کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، و موسیقی متن اثرگذار فیلم که باید بررسی آن را به اهل فن سپرد؛ سناریوی فیلم و علت مقبولیت آن نزد مخاطبان و فراگیری این مقبولیت، مبحث مورد نظر من است.
اگر به پیشینهی تاریخی این شخصیت منفی در کمیک بوکها و فیلمهایی که بر اساس آن ساخته شده نگاهی بیاندازیم، با فردی عجیب و غریب، کینهای غیر قابل لمس، و شرارتهای بیهدف و بیپایان مواجه میشویم؛ و شاید علت ساخت فیلم نیز همین بیعلتی و ملموسنبودن حالات و افکار و روحیات جوکر بوده است. البته در فیلم «شوالیهی تاریکی»، نسخهی دیگری از جوکر که چند سال پیش کرستوفر نولان آن را ساخت، به واسطهی چند مونولوگ، کمی با جوکر، زندگی سخت گذشتهاش و دلایل او برای شروربودن آشنا شده بودیم اما هنوز حق با جوکر نبود که چنین باشد!
حالا پیش از یافتن پاسخ برای این سوال که چرا این فیلم تقریبا به مقبولیت عام رسیده و دلیل این استقبال و به اشتراکگذاری آن چیست، نگاهی کوتاه به نظریه «رانش رو به پایین» داشته باشیم.
«رانش رو به پایین» و جوکر
نظریهی «رانش رو به پایین» در سببشناسی اختلال اسکیزوفرنی و دیگر اختلالات شدید روانی مطرح میشود و به دو دلیل آن را میتوان در اینجا به کار برد؛ اول آن که در ابتدا شخصیت اصلی فیلم به دلیل آسیب عضوی ناشی از سانحه کودکی که خود نیز آن را به خاطر ندارد (استفاده از مکانیسم امحا یا سرکوب) دچار اختلالی است که عملکرد کلی او را تحت شعاع قرار داده، و دوم در سکانسهایی از فیلم توهم و سستی در تداعی که از نشانههای بارز اسکیزوفرنی است به نمایش گذاشته میشود. حال میتوان بر طبق نظریه رانش رو به پایین به تبیین بیماری و سقوط جوکر پرداخت. اگرچه به نظر میرسد که روانگسیختگی در همهی گروههای اجتماعی و اقتصادی ظاهر میشود، اما فراوانی آن در سطوح پایینتر بیشتر است. این باعث شده که برخی از نظریهپردازان بر این باور باشند که تنیدگی و فقر بهخودی خود یک از علتهای بروز این اختلال است. از طرف دیگر، ممکن است روانگسیختگی باعث شود قربانیان آن از یک سطح بالاتر به سطح اجتماعی اقتصادی پایینتر سقوط کرده یا فقیر باقی بمانند، زیرا آنها قادر به عمل به طور موثر نیستند. این است که گاهی اوقات نظریه رانش رو به پایین نامیده میشود. فیلمی که درباره آن صحبت میکنیم به طور قطع موید این مطلب هست.
آیا همه ما جوکر هستیم؟
حال به سوال اصلی خودم باز میگردم. چرا این فیلم نزد افراد محبوبیت زیادی پیدا کرده؟!
به طور قطع و یقین، بینندگان این فیلم همگی دچار اختلال نیستند و همچنین بعید به نظر میرسد که همگی در خانواده خود با چنین بیمارانی مواجه شده باشند یا در زندگی روزمره خود با افرادی از این دست برخورد داشته باشند، پس باید از زاویهای دیگر به ماجرا نگاه کرد؛ از زاویهی «همذاتپنداری»... به این معنا که، تجربیات شخصیت اصلی داستان، غمها، ترسها و شکستهای او برای بیننده ملموس و تجربهشده میتواند باشد. هنگامی که قهرمان واقعی درک شود و با واقعیات روز جامعهی ما همخوانی و همسویی داشته باشد و مخاطب با آن همذاتپنداری کند، فیلم با استقبال مخاطبان سینما (و حتی مخاطبان غیر دائم سینما) روبهرو میشود.
گمان میکنم اکنون به پاسخ پرسش خود نزدیک شدهام؛ «همذاتپنداری با رانش رو به پایین!»
وظیفه خود و هر آن کس که درک این مطلب برایش تأسفبرانگیز است میدانم که هر چه زودتر به فکر ایجاد فضایی دلگرمکنندهتر و حمایتگر برای اعم جامعه باشند. ترسآور است که خیل عظیمی از جوانان با شخصیت شکستخورده و تباهشده و بیماری که امید به مداوایش بسیار اندک است، همذاتپنداری کنند و جملات رنجآور و حزنآلود او را از زبان خود بیان کنند. محبوبیت این فیلم جدا از ارزش هنری و جهانشمولبودن برخی از شرایط، باید توجهها را به خود معطوف دارد، مبادا روزی رسد که شکستن حرمتها و قوانین مورد تایید قرار گیرد!