۱۰ زن و مرد ایرانی که در سال ۹۸ ستاره شدند
این چهرههای ایرانی موفقیت و درخشش اولشان را، بهصورت خاص و منحصربهفرد در سال ۹۸ تجربه کردهاند.
ایران آرت: لیست چهرههای مطرح و مشهور حوزههای مختلفی چون ورزش و هنر و ادبیات و موسیقی و... مشخص است. یعنی اسمهایی در این سیاهه وجود دارند که وقتی به آنها میرسیم، بهخاطر میآوریم که از چهکسی صحبت میشود. اما هر از چندی، به این سیاهه اسمهایی هم اضافه میشود؛ اسمهایی که به یکباره، انگار که ستاره بختشان دمیده باشد و سر از سرزمین چهرههای سرشناس درآورده باشند.
در سال 98 نیز از این دست چهرهها کم نداشتیم؛ چهرههایی که بدون شک سال 98را از یاد نخواهند برد، چرا که سال درخشش و اوج آنها و یافتن هویت اجتماعیشان بوده. بخشی از این درخششها به قدری خیرهکننده است که بیم آن میرود کار را برای این افراد سخت کند؛ چرا که بعد از این همیشه و همهجا، با نخستین کاری که کردهاند مقایسه خواهند شد و چه بسا زیر بار همین انتظار اجتماعی بالا برای همیشه متوقف شوند و برای همیشه از یاد بروند.
روزنامه همشهری به ده نفر از چهرههایی که موفقیت و شهرت و درخشش اولشان را، بهصورت خاص و منحصر به فرد و عمومی، تجربه کردهاند، پرداخته است:
محمد کارت
یک شروع خیرهکننده
هر کسی که از جشنواره فیلم فجر امسال میآمد، بهطور ویژه از یک فیلم صحبت میکرد؛ شنای پروانه. گروهی عقیده داشتند که یک سعید روستایی دیگر کشف شده است. محمد کارت، متولد 1365، توانست با نخستین فیلم داستانی بلند و درست و حسابی خودش، اعلام بزرگی به جامعه سینمایی ایران داشته باشد؛ استعدادی ناب از راه رسیده است، پس راهها را باز کنید. محمد کارت کارش را از ابتدای دهه هشتاد شروع کرد. به رزومهاش که نگاه کنید، کلی فیلم مستند میبینید. شاید همان مسیری را طی کرده که محمدحسین مهدویان گذرانده؛ احاطه بر سینما و زبان سینما از طریق مستندسازی. شاید به همین دلیل هم بوده که توانسته در فیلمش، اینچنین واقعگرایانه ظاهر شود. تهیهکننده شنای پروانه، رسول صدرعاملی، کارگردان شناخته شده ایرانی است. محمد کارت پیش از این نیز، یکی، دو جین جایزه از جشنواره فیلم فجر و دیگر جشنوارهها بابت کارهای مستند و فیلمهای کوتاهش هم گرفته بود. ضمن اینکه تجربه بازی در چند فیلم را هم داشته؛ ازجمله عصبانی نیستم و گزارش یک جشن. او امسال برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردمی شد. فیلمش هم نامزد کلی از رشتهها شد و سرجمع پنج تا جایزه هم گرفت. چه شروعی بهتر از این؟
فرزانه فصیحی
دختر باد در پیست جاودانگی
ایران، دونده زن کم ندارد، اما این نام فرزانه فصیحی بود که امسال، سر زبانها افتاد. نخستین خبر از او، وقتی مخابره شد که گفتند در صربستان و در رقابتهای کسب سهمیه حضور در مسابقات جهانی، توانست بار دیگر رکورد دوی 60متر ایران را جابهجا کند تا اینبار سهمیه رقابتهای جهانی را بگیرد. او چند هفته پیش هم توانسته بود در همین رقابتها، رکورد 60متر ایران را جابهجا کند، اما هنوز تا حد نصاب شرکت در رقابتهای جهانی فاصله داشت. او به این منظور، چند ماهی هم برای پیگیری تمریناتش در باشگاه پارتیزان بلگراد حضور داشت تا تمریناتش را حرفهایتر دنبال کند. رکورد اولی که در رقابتهای ازاد صربستان بهدست آورده بود، 7.32ثانیه بود. اما رکورد بعدی او، 7.29ثانیه بود که در دومیدانی ایران، نخستین محسوب میشود. او با وجود چنین رکوردی، نخستین و تنها دارنده سهمیه مسابقات جهانی داخل سالن زنان ایرانی محسوب میشود. اما خبر مهمتر چندی بعد مخابره شد؛ فصیحی به رقابتهای دوومیدانی کاپ استانبول دعوت شد و توانست اینبار رکورد 7.25را ثبت و مقام نخست را تصاحب کند، و مجدداً یه رکورد ایران یورش ببرد. این چهره همچنین امسال با 5.65امتیاز، برترین ورزشکار لیگ برتر دوومیدانی هم شناخته شد.
روزبه بمانی
ترانهسرایی روی استیج
وقتی که غالب مردم و هنردوستان اسم بمانی را میشنوند، یاد یک ترانهسرای خوش قریحه میافتند. در واقع او با کسوت ترانهسرایی، توانسته بود شهرتی برای خودش کسب کند. اما هنوز یک ستاره تمام و کمال نشده بود و هنوز برای عموم مردم نیمهشناخته بود. تا اینکه در کنار ترانهسرایی، شروع به خواندن هم کرد. آهنگ «کجا باید برم» او بهعنوان موسیقی فیلم لاتاری، باعث شد همه، متوجه بشوند که این ترانهسرا، صدای خوب و پختهای هم دارد و میتواند در این مسیر خوش بدرخشد. بمانی البته در دهه هشتاد و در ابتدای کارش هم، چند باری خوانده و صدایش از تلویزیون پخش شده بود. اما ارائه آلبوم «کجا باید برم» او در نیمه دوم سال 97، اعتباری دیگر و شهرتی دیگر به این چهره بخشید؛ آلبومی که در سال 98بیشتر دیده شد و بیشتر مورد نقد قرار گرفت. اما این تیرماه 98بود که باعث شد تا این چهره، عملاً وارد فازی دیگر و تبدیل به چهرهای شود که عملاً بشود او را یک ستاره دانست. ستارهای که جزو برترینهای ترانهسرایی کشور بود و حالا در حال تبدیل شدن به یکی از خوانندههای مؤلف این مملکت هم هست. این کنسرت پنجم تیرماه و در برج میلاد برگزار شد و چهرههای زیادی در آن حضور داشتند.
هادی چوپان
در یک قدیمی آرنولد
تا قبل از شهریور امسال، وقتی که نام هادی چوپان را میشنیدیم، بیشتر یاد یک قهرمان بدنسازی میافتیم که دورهای هم عضو تیم ملی پرورشاندام ایران بود و البته افتخاراتی هم بهدست آورده بود. اما این شهریور سال 98بود که یک دفعه انتشار خبری، واقعیت را محکم توی صورتمان کوبید که بله، برای دومین بار یک ایرانی به مسترالمپیا رفته و برای نخستین بار، جزو سه نفر اول شده و مقام سوم را کسب کرده. هرچند که میگفتند چند نفری از نامداران این رشته در این رقابتها شرکت نداشتند، اما باز هم از اهمیت ماجرا چیزی کم نمیکرد. حالا دیگر هادی چوپان را همه میشناسند و با افتخار، کنارش میایستند و عکس یادگاری میاندازند؛ مخصوصاً همشهریانش. چوپان در این رقابتها، موفق شد جایزه صد هزار دلاری را برای مقام سومی دریافت کند. البته به قول خودش، بدنسازانی از آسیا هم وارد رقابتها شدهاند، ولی به هر حال کمتر اتفاق میافتد که از خاورمیانه کسی برود و مقام بیاورد. نفر اول این رقابتها 400هزار و نفر دوم 150هزار دلار جایزه گرفت. نکته مهمتر این بود که مسترالمپیا یک رأیگیری مردمی هم دارد که چوپان در آن، توانست نفر اول این رقابتها شود؛ چیزی شبیه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر خودمان.
حامد جلالی
نویسندهای که تازه شناخته شد
جایزههای ادبی، مشخص نمیکنند که یک اثر ادبی، شایستگیهای لازم را دارد یا ندارد، اما همین جایزهها میتوانند بهانه خوبی برای شناسایی یک نویسنده خوشقریحه و کاردرست باشند. این، اتفاقی است که امسال و در مراسم اعطای جایزه ادبی جلال، برای حامد جلالی افتاد. او در این رقابت ادبی معتبر، موفق شد برای رمان «وضعیت بیعاری» لوح تقدیر دریافت کند. شاید تا قبل از این جایزه، خیلیها اسم او را نشنیده بودند، ولی وقتی بهانه این جایزه دست داد، همه سروقت نویسنده جوان قمی رفتند. کتاب او، اثری تحسینبرانگیز و مهم بود که در تاریخ انقلاب و دفاعمقدس اتفاق میافتاد. جلالی البته پیش از این نیز، جایزههایی گرفته بود، اما هیچ کدام به اهمیت جایزه جلال و هیچیک برای یک رمان درست و حسابی نبوده؛ رمانی که منتقدان میگویند یکی از آثار مهم ادبی سالهای اخیر است و متأسفانه کمی مورد بیمهری قرار گرفته، وگرنه میتوانست نویسندهاش را مطرحتر از این کند. حالا چرا چنین اتفاقی نیفتاده، بماند برای فرصتی دیگر. این رمان، راویهای زیادی دارد و البته شخصیتهای اصلی آن نیز، یک عاشق و معشوق مسلمان و صائبی هستند که همین، باعث میشود تا با رمانی چالشبرانگیز روبهرو باشیم. از این پس از حامد جلالی، بیشتر خواهیم شنید؛ این استعداد تازه معرفی شده.
گلاره ناظمی
درخشش در اروپا
این چهره هم جزو آنهایی بود که در حوزه خودش سالها فعالیت کرده، اما یکباره در سال 98بود که سر زبانها افتاد. در روزهای نوشته شدن این مطلب بود که خبری جدیدتر هم از او شنیدیم؛ گلاره ناظمی نامزد بهترین داور فوتسال جهان در سال 2019شده است. چه خبری و چه پایان خوشی برای سال 98یک داور فوتسال زنان بهتر از این؟ فوتسال پلنت، فهرست نامزدهای جایزه بهترین داور فوتسال را منتشر کرد که سایتهای ورزشی داخلی گفتند اسم ناظمی هم داخل آن هست. جالب اینکه ناظمی در سال گذشته، عنوان چهارمین داور برتر جهان را هم بهدست آورده بود. او سابقه داوری را در بازیهای المپیک جوانان در آرژانتین و نیمه نهایی جام ملتهای فوتسال 2019اروپا هم در کارنامهاش دارد. ناظمی پیش از داوری، بازیکن فوتبال زنان بوده. احتمال داده میشود جزو داورهای منتخب برای جام جهانی 2020هم باشد. ناظمی درباره مسیری که طی کرده، گفته است: «من در این مسیر سختیهای زیادی کشیدم چون جای تمرین مناسبی نداشتم. با برادرم روی آسفالت و در پارک جنگلی سرخه حصار تمرین میکردیم. خیلی روزها تمرینهایمان در برف و سرما بود. وقتی آن روزها را به یاد میآوردم بهخودم میگویم «گلاره یاد روزهایی بیفت که کسی در آن سرما بیرون نمیآمد و تو تمرین میکردی.»
یاسمن مقبلی
اولین زن ایرانی فضانورد ناسا
اولین فضانورد ایرانی را باید انوشه انصاری بدانیم که نخستین فضانورد گردشگر تاریخ هم لقب گرفته. او هزینه این سفر را شخصاً پرداخت کرد. اما یاسمن مقبلی، نام دیگری بود که در سال 98بهشدت خبرساز شد. او فضانوردی است ایرانیتبار که به تازگی به تیم فضانوردان پروژه آرتمیس پیوسته که قرار است در نهایت، سفری به مریخ داشته باشند. او به واقع در جمع 13فضانورد نامزد معرفی شده از سوی ناسا برای این سفر است که گفته میشود تا یک دهه دیگر انجام خواهد شد. این سفر برای سال 2035پیشبینی شده. البته در یک هدف میانمدت، قرار است که نخستین زن بهماه سفر کند که زمان این سفر، 2024درنظر گرفته شده. جالب اینکه سفر این گروه بهماه بهصورت روباتیک خواهد بود، یعنی تجهیزات و امکانات لازم ماهنوردی آنها پیش از خودشان به آنجا رسیده و در اختیارشان است. روی هم رفته، حضور مقبلی در این تیم و پروژه عظیم فضایی و علمی، برای بسیاری از ایرانیان خبر خوبی بود. مقبلی در سال 1983میلادی بود به دنیا آمد؛ در باد نواهایم ایالت هسن آلمان؛ او از کلاس شش آرزوی فضانورد شدن داشته و حالا، به آرزویش رسید؛ کسی که میتواند نخستین زن پا گذاشته بهماه باشد.
زهرا خواجوی
سال کلین شیت
یکی از درخششهای ناگهانی در سال 98را هم میتوان متعلق به زهرا خواجوی دانست، بانوی فوتبالیستی که در کسوت دروازهبانی، توانست خبرساز شود. اما چرا و چطور؟ دروازهبان تیم زنان وچان کردستان، توانست رکورد گل نخوردنهای متوالی در لیگ فوتبال زنان ایران را بشکند؛ به قول معروف رکورد کلین شیت. او حتی موفق شد رکورد پیام نیازمند، دروازهبان سپاهان را هم بشکند و عملاً رکورددار کلین شیت ایران بشود. این رکوردشکنی باعث شد تا حتی پیام نیازمند هم در اینستاگرامش به این اتفاق واکنش نشان بدهد. بد نیست بدانید که خواجوی در 9سالگی فوتبال را شروع کرده و در کمتر از سه سال، توانست به تیم ملی زیر 14سالههای ایران بپیوندد. او در اصل بازیکن بوده، ولی در یکی از رقابتها چون دروازهبان تیم حاضر نبود، ناچار شد در این کسوت قرار بگیرد و بعد از آن، برای همیشه دروازهبان باقی ماند. رکورد او، 953دقیقه بسته نگه داشتن دروازهاش بوده است. رکورد پیام نیازمند 935دقیقه بوده است. البته میگویند که این رکورد، در اختیار ساشا ایلیچ با هزار دقیقه گل نخورده است. این بازیکن و دروازهبان، قصد دارد که در آینده به اروپا برود و لژیونر شود تا بتواند موفقیتهایش را تداوم ببخشد. اما در نهایت، سال 98برای او، سالی خاص بود؛ سالی که همه زهرا خواجوی را شناختند.
مهدی قائدی
سال تثبیت یک ستاره
استقلالیها امسال خیلی امیدوار بودند که با ورود استراماچونی، بتوانند هم قهرمان لیگ بشوند، هم راهی به ستاره سوم آسیایی بگشایند؛ افتخاری که سالهاست منتظر آن هستند تا بار دیگر رکورددار آسیا شوند. این تیم خیلی خوب هم جلو میآمد و به قول معروف، شبیه هیولا و تهاجمی باز میکرد. مربیگری استراماچونی، همراه شد با اوجگیری یک پدیده فوتبالی؛ چهرهای به نام مهدی قائدی، ستاره خوشتکنیک و ریزنقش و بوشهری استقلالیها. او در کنار شیخ دیاباته، عملاً ویرانگرترین زوج حمله ایران و حتی خاورمیانه را ساخته بودند و گلهایی که در آسیا زدند، نشانهای از همین ادعا بود. البته استرا با ناراحتی استقلال و فوتبال ایران را ترک کرد، ولی قائدی به درخشش خودش ادامه داد تا همه را به این نتیجه برساند که یک فوق ستاره جدید در فوتبال ایران ظهور کرده که میتواند خط حمله تیم ملی را تا سالها بیمه کند. قائدی با اینکه استقلال روزهای خوبی را پشت سر نمیگذراد، هنوز هم همراه با آل کثیر و مغانلو، آقای گل لیگ است؛ با 10گل زده. این ستاره متولد 1378بوشهر است، یعنی فقط 21سال دارد؛ با قد 166سانتی. قائدی البته دو، سه سال پیش هم در قالب تیم استقلال و تیم امید، درخشش داشت، ولی این سال 98بود که عملاً او را در هیبت یک ستاره تثبیت کرد.
فاطمه عبادی
سلامی دوباره به ملکه شنها
شبکه سوم سیما، در پایان 97و 98یک برگ برنده خاص داشت؛ که توانست این شبکه را با وجود از دست دادن عادل فردوسیپور، باز هم برنده رقابتهای درون شبکهای صدا و سیما کند؛ برنامه عصر جدید. برنامهای که توانست همه مردم را بهشدت درگیر کند. ماهیت این برنامه، استعدادیابی بود؛ با هیأت داوری متشکل از چهرههای شناخته شده حوزههای مختلف. البته نقدهایی هم به این هیأت داوران و رویه انتخاب و... وارد بود، که میشود به خاطر برای بار اول بودن برنامه از آنها گذشت. اما برنده این بار عصر جدید، کسی نبود جز فاطمه عبادی، بانویی که به ملکه شنها هم شهرت یافت. او متولد اول مرداد 1368ماهشهر است و فارغالتحصیل گرافیک. فعالیت هنریاش را هم با نقاشی روی بوم شروع کرده و حالا هم روی سفال و پرتره و البته نقاشی با خاک کار میکند. سرانجام راهش به عصر جدید افتاد و در یکی از برنامهها، هنر خودش را در نقاشی با شن به نمایش گذاشت و کلی رأی گرفت. او همینطور پیش رفت تا با یک رأی فوقالعاده، به فینال برسد. در فینال نیز هنرنمایی خودش را با روایتهایی همسو کرده و کمی بیشتر از شش و نیم میلیون رأی بهدست آورد و جایزه نیم میلیارد تومانی مسابقه را با خودش به خانه برد؛ و البته تبدیل به یک فوق ستاره هم شد.
اون خانم انوشه انصاری نیست بجای خانم مقبلی؟