دو ترانه تازه ترانه علیدوستی و موج عجیب حملات
اطلاق تهمت هایی مانند" نون به روز خوردن " به هنرمندانی نظیر ترانه علیدوستی درست است؟
ایران آرت:ترانه علیدوستی بسیار به ندرت صفحه شخصی شش میلیونی اش را به روز می کند، شاید از همین روست که وقتی به تازگی دو پست پیاپی گذاشت، حسابی خبرساز شد و البته به جهت محتواهای این دو پیام حاشیه های بسیار دید!
پست های اجتماعی گزنده ای که برخی آن را برنتابیده و متاسفانه پا از حیطه ادب بیرون نهاده با فحاشی و کلمات سخیف با آن مقابله کرده اند؛ رویه ای که شوربختانه به عادت بخشی از جامعه ایرانی بدل شده و از مسیر شبکه های مجازی حتی در گستره بین الملل آبرو برای ایرانی باقی نگذاشته است.
دو پست اخیر خانم علیدوستی با واکنش های تند طیفی مواجه شده که به جای تحلیل و بررسی خواستگاه آن ،سعی در تخطئه گوینده دارند.
آنچه این میان عجیب تر به نظر می رسد اطلاق تهمت هایی مانند" نون به روز خوردن " به هنرمندانی نظیر ترانه علیدوستی است که نشان می دهد فحش دهندگان یا کم ترین شناختی از برخی از هنرمندان ندارند یا همین طور چشم بسته و کور همه را ترور شخصیتی می کنند؛ این مطلب در پی راستی آزمایی چنین تهمتی ست تا تلنگر کوچکی باشد بر افکار عمومی برای بازشناسی اتاق فکرهایی که در پی دور کردن هنرمندان از مردم هستند.
کافی ست شما نام ترانه علیدوستی را جستجو کنید و ببینید او چه سهمی از تلویزیون و امکانات حکومتی دولتی برده و از چه زمانی آرا و اندیشه اش چنین شده است.
فحش دهندگان فراموش کرده اند ترانه علیدوستی نزد خانواده های ایرانی صاحب شناسنامه است و اندیشه و منش او را می شناسند.
خانم علیدوستی از معدود بازیگران ایران است که خانواده ایرانی با او احساس نوستالژیک دارد؛
۱۸ سال پیش خانم علیدوستی در نقش دخترک نوجوان "من ترانه ۱۵ ساله دارم" حرف به روزی درباره زن امروزین طرح کرد که همچنان ما به ازای خارجی دارد، و همچنان در جامعه شناختی زن معاصر ایران قابل مطالعه است: دخترکی که ناگهان قد می کشد و با وجود همه دشواری ها و سدها حق بدیهی خود را مطالبه می کند؛ این فیلم به لطف ساختار خوب و روانی قصه اش بسیار در خانواده ایرانی دیده شد...
وعدگاه دیگر ترانه خانم با خانواده های ایرانی به سال ۱۳۹۴ و انتشار سریال شهرزاد برمی گردد که برای سه سال متمادی، آن دوشنبه های طلایی را رقم زد، آنجا هم او نقش زن ساختار شکنی را آفرید که چارچوب های تنگ مرد سالاری و سنتی ایران دهه ۴۰ را برنمی تابید و تلاش می کرد در زمانه ای که زن دیده نمی شد و در مناسبات اجتماعی سیاسی به کل حضور نداشت، ردی از خود بر جای گذارد...
سومین نقطه عطف ترانه اما در متن زندگی واقعی شکل گرفت، در حالی که حضور در مراسم اسکار برای هر سینماگری در دنیا یک خواب،یک رویا، یک آرزوی دست نیافتنی محسوب می شود او به احترام ایرانی از چنین موقعیت ممتازی صرف نظر کرد: فیلم "فروشنده" اصغر فرهادی، نامزد بهترین فیلم خارجی زبان اسکار شد و گروه تدارک سفر می دید که دستور دونالد ترامپ مبنی بر لغو صدور ویزا برای مهاجران هفت کشور از جمله ایران صادر شد؛ ترانه علیدوستی در اعتراض و واکنش به این تصمیم و با نژادپرستانه خواندن این اقدام در صفحهٔ توئیتر خود اعلام کرد که در مراسم اهدای جوایز اسکار در لسآنجلس شرکت نخواهد کرد.
خبر اعتراض ترانه علیدوستی پنجشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۵ خورشیدی در بسیاری از رسانههای معتبر جهان از نیویورکتایمز گرفته تا گاردیَن و هالیوود ریپورتر بازتاب یافت. آسوشیتدپرس خبر را با این تیتر منتشر کرد: " بازیگر زن ایرانی اسکار را در اعتراض به ترامپ تحریم کرد."
به دنبال این اعلام، وی در گفتگویی ایمیلی با نیویورک تایمز شرکت کرد. وی در این گفتگو خاطرنشان کرد:
«تصمیم گرفتم حتی اگر بتوانم در این مراسم شرکت نکنم، چون این مرا عمیقاً متأثر میکند که میبینم مردم معمولی هموطنم از دیدن فرزندانشان یا ادامه تحصیل در آمریکا محروم میشوند در حالی که این حقِ قانونیشان است.»
جالب اینکه طیفی که امروز به او فحاشی می کند دقیقا سه سال پیش او را تقدیس می کرد. هر چند که خیلی زود پس از تشکیک در سرمایه پشت سریال شهرزاد دوباره توپخانه علیه ترانه خانم نشانه رفت.
_ تحریم ۷ ساله و سیمرغ و سه جایزه بین المللی برای فقط ۱۷ فیلم!
پست اخیر علیدوستی درباره تحریم جشنواره فیلم فجر برخی را برآشفته کرده است.
او نوشته بود :
"شش سال حتی به عنوان مهمان هم به جشنواره فجر نرفتم. امسال هفتمین سال است. خوشحالم که امروز ماهیت این پروپاگاندای غیرسینمایی و دولتی برای تعداد زیادی از همکارانم روشن شده. با افتخار در کنار آنها، بعد از این هم فجر و افتخاراتش را به اهل خودش واگذار میکنم."
تصمیم شخصی خانم بازیگر در حالی ست که او با وجود سن کم و ایفای نقش فقط در ۱۷ فیلم توانسته سیمرغ جشنواره فیلم فجر را برای "من ترانه ۱۵ سال دارم" و دیپلم افتخار برای "چهارشنبه سوری" کسب کند. غیر از این سه جایزه بین المللی و ۱۴ بار نامزدی کارنامه درخشان و مثال زدنی برایش ساخته که کم تر بازیگر ایرانی در ۳۶ سالگی به آن رسیده است.
پست تحریم جشنواره از سوی ترانه ، سینما دوستان را متعجب نکرد آنها می دانستند او سال هاست میانه خوبی با جشنواره فیلم فجر ندارد از این رو برخی روزنامه نگاران معتقدند طیف تندرو نه به جهت یادآوری این قهر چندین ساله بلکه به جهت پست قبلی او " شهروند نیستیم..." خشمگین و عصبانی است. حال آنکه به نظر می رسد ماجرا مربوط به امروز و دیروز نیست و استیصالی که سبب این حجم از فحاشی شده عقبه دارد.
چرا ترانه علیدوستی همیشه سیبل تندروها است؟
در ماجرای سریال شهرزاد در میان آن همه بازیگر و عوامل ساخت، ترانه علیدوستی همیشه یکی از نخستین نام هاست که تندروها می گویند باید دستمزدی که گرفته را پس دهد. در حالی که نام هایی با تجربه و بزرگ در این سریال کم نبودند و طبیعی ست آنها می بایست ابتدا نام آنها قید ش.
رسانه های وابسته به این تندروها هجمه ای عظیم در این باره راه انداختند و در حالی که اختلاس های چندین میلیارد دلاری و گرانی های افسار گسیخته روی اعصاب مردم بود چنان القا می کردند گویا همه مشکل مملکت همین دستمزد خانم علیدوستی و همکارانش بود.
در این میان البته صداهای متفاوتی هم بود، از جمله حسین هاشم پور ،روزنامه نگار که در بخشی از ویدئو
" اگر ایرانی این کار را می کرد چه به روزش می آوردند" گفته است :
" ... میلیارد تیلیارد حیف و میل می شود، فلانی در رفته کانادا، اون یکی به کجا، آن وقت همه مشکل مملکت این است که این پنج تا بازیگر چرا این قدر دستمزد گرفته اند، جوک سال هم این است که برخی همه هم و غم شان این است بازیگران فلان سریال بیایند پول هایی که گرفتند را پس بدهند، انگار یک خانه ای ساخته شده چند سال بعد معلوم می شود پول ساخت خانه از محل ناصواب بوده، حالا برویم به کارگر، بنا و نجار بگوییم پول زحمتی که کشیدید را پس دهید..."
و آن را در قالب ویدئو کوتاه " کوتاه ترین دیوار ایران" منتشر کرد.
اما چرا ترانه علیدوستی به اصطلاح کتک خورش ملس است و هر حرکت او را بر نمی تابند.
چنان که پیش تر گفته شد کافی ست نام او را جدی تر جستجو کنید.
مثلا در صفحه شخصی ترانه علیدوستی می توانید مصاحبه تصویری او با خانم شهیندخت مولاوردی، دستیار ویژه رئیس جمهور را ببینید که در خصوص مطالبات زنان ایران چیزهایی می گویند که رسما فشار خون دوستان تندرو را به سقف می چسباند.
یا خانم علیدوستی درباره پرهیز جدی اش از کار با تلویزیون می گوید:
"من در تلویزیون بازی نمیکنم. چون معتقدم یک خیانت فرهنگی است. قبلاً هم گفتهام. انتخاب کردهام. حتی سریالهای سطح بالاتر ما نهایتاً دستخوش یک جهتگیری بیموردی در پخش میشوند. من کسانی را که در تلویزیون کار میکنند قضاوت نمیکنم ولی مردم حق دارند قضاوت کنند. ما در این جایگاه قرار داریم که قضاوت شویم."
و دیدگاه های خاص او درباره زنان که با خوانش مورد علاقه برخی طیف ها همخوانی ندارد. علیدوستی یکی از طرفداران جریان فمینیسم است. او در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، در دفاع از این دیدگاه خویش نوشت:
"اگر سوءتفاهم یا واهمهای از این کلمه دارید به جای اتکا به روایت رسانههایی که عمری است اخبارمان را تحریف و روند رسیدن اطلاعات به ما را مهندسی میکنند، از گوگل استفاده کنید. خودتان تحقیق کنید و اگر فمینیسم همان فرقهٔ عقدهگشایانهٔ مردستیز و خانمان براندازی بود که در گوش ما خواندند، باز آن را پس بزنید."
این فاصله گذاری های آگاهانه ترانه علیدوستی با خوانش های رایج از او بازیگر اندیشه ورز متفاوتی ساخته که شاید این وجهه اش کم تر در جامعه ایرانی بازتاب داشته است، از این روست که هر چه به او بچسبد نون به نرخ روز خوردن با هیچ چسبی به او نمی چسبد.
همین مطلب و همین تردید کافی ست تا افکار عمومی در خصوص دیگر هنرمندان هم رصد کند و فریب نفرت پراکنی اتاق فکرهایی را نخورد که مهندسی شده سیلابی از کامنت راه می اندازند و با اغراض طیفی و جناحی در پی مخدوش کردن چهره هنر و هنرمند هستند.
از معدود سلبریتی های درست حسابی خانم ترانه علیدوستی است.متاسفانه ۹۰ درصد بقیه قاطی باقالی هان
صراحتا بگم این ها همش از درد بی کاری و بی عاری این جماعته. کار مفیدی در زندگی نمی کنند می ریزن فقط فحش می دن.
بله خانم علیدوستی رفتار متفاوتی داره و مثل خیلی عقده ای نیس عکسای آنچنانی بگذاره و پز بده. من به اون فحش نمیدم.
فحش ندیم چی کار کنیم، یه ذره دل مان خنک میشه. شما به دلت نگیر. پول دارها انقدر خوش اند که این فحش ها به جایی شان نیست