ابراهیم گلستان و ماجرای قمار با یک آهنگساز
ابراهیم گلستان از تجربه همکاری با حسین دهلوی، آهنگساز سرشناس و خالق قطعه "سبکبال" میگوید.
ایران آرت: حسین دهلوی از هنرمندان پیشکسوت و صاحبنام عرصه موسیقی بود که پس از مدتها مبارزه با بیماری صبح روز ۲۳ مهرماه سال جاری در سن ۹۲ سالگی دارفانی را وداع گفت.
به گزارش ایرانآرت، این هنرمند در طول زندگی هنری خود آثار ماندگاری نظیر "سبکبال"، "کنسرتینو برای سنتور و ارکستر"، "گفت وگوی دل"، "فروغ عشق"، "به یاد صبا"، "چهارمضراب برای ویولن و ارکستر"، "نغمه ترک"، "سوئیت بیژن و منیژه برای ارکستر زهی"، "بیژن و منیژه برای ارکستر سمفونیک"... را ساخت یا اجرا کرد.
او همچنین برای چند فیلم نیز موسیقی متن ساخت، از جمله برای آثار ابراهیم گلستان که گلستان برای موسیقی متن مستندهای "قطره تا دریا"، "موج، مرجان و خارا" و "یک آتش" سراغ حسین دهلوی رفت.
"یک آتش" که درباره مهار چاههای نفت دچار حریق شده بود، در سال 1340 برنده جایزه بخش فیلمهای مستند جشنواره ونیز شد و شیر سن مارکو را برد. اولین جایزه بینالمللی بود که برای سینما به ارمغان آمد.
گلستان در گفتوگو با نیوشا مزیدآبادی در ماهنامه تجربه به سوالاتی درباره همکاری با دهلوی و مهاجرت نکردن این هنرمند پاسخ داده است که در ادامه این مطلب بخشهایی از صحبتهای این داستاننویس و کارگردان باسابقه را میخوانید:
** من اصلاً نمیدانستم که کسی به نام دهلوی وجود دارد و هیچ قطعهای هم از او نشنیده بودم. یک جور قمار بود که موسیقی برای فیلم (از قطره تا دریا) را به او سفارش بدهم. اشکالی هم برای من نداشت این سفارش دادن، چون میدانستم که اگر از کارش وقتی به مرحله اجرا برسد راضی نباشم میتوانم آن را برای فیلم به کار نبرم. وقتی هم قرارداد را با او بستم برداشت خودم از اینکه این کار قمار است را نگه داشته بودم.
** سفارش دوم برای فیلم "موج، مرجان و خارا" دیگر مشخص بود که دهلوی میتواند و هیچ برخورد دیگری یا احتیاط دیگری لازم نبود. از روی تجربه بود که برای فیلم دیگرم که همین "موج، مرجان و خارا" بود سفارش موسیقی دادم.
** پیشنهاد "ماهور" بودن مایه موسیقی به این جهت بود که ماهور حالت نالیدنهای دستگاههای دیگر را ندارد و ورود یک کشتی بزرگ در میان دید بیننده تکیه میکند به عظمت صحنه و ورود با ابهت نفتکش غولآسا.
** در مورد مهاجرت نکردن دهلوی، که یک امر مطلقاً مربوط به اوست مثل مهاجرت نکردن دیگران یا مهاجرت کردن دیگران، من رفتم بیرون چون نه فقط فیلم ساختن به لطف دستگاه پرت و علاوهبر پرتی فاسد و نالایق بودن سازمان یافتهای به اسم "وزارت فرهنگ و هنر" رویش بود بلکه چنان فاسد که جزئی برجسته بود از افساد و به کجراهه انداختن کل کشور.
** از این وضع خیلیها بیخبر ماندند، خیلیها بیاعتنا، خیلیها روی آورنده به آن. بعضیها هم بیحوصله میشدند و میرفتند. من مایههای بیحوصله شدن را با ساختن آخرین فیلم خود تا حدی دستکم برای خودم جبران کردم. از راه در ایران نماندن و به جای نوشتن قصه و ساختن فیلم به تحریر مقالهها و دادن پاسخ به نامهها و مقالهها برای خود ایران و ایرانیها بس کنم. نزدیک به یک دهه هم خودم را از میدان فساد در آوردم.
** دهلوی به اختیار خودش و شاید به حسب روحیه خودش تصمیم خود را گرفته بود. در این زمینه من هیچ نه میتوانم و نه حق و اختیار دارم که با نداستن جزئیات روحیه و حالات جسمی او اظهارنظری درباره اقدام یا تصمیم او بکنم. هیچ به جزئیات روحیه او هم وارد و مطلع نبودهام که به تصمیم یا عدم تصمیم او توجهی کنم و پاسخی برای شما داشته باشم.