روایت بهنوش طباطبایی از انقلابی که ایجاد کرد
بهنوش طباطبایی میگوید: میخواهم این مسیر را سختتر از قبل ادامه دهم و آنقدر به خودم سخت بگیرم که نتیجه کارهام در آینده خیلی بهتر از الآن باشد.
ایران آرت: بهنوش طباطبایی، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر امسال با دو فیلم "غلامرضا تختی" و "ماجرای نیمرو: رد خون" و نمایش موزیکال "مری پاپینز" سال پر سروصدا و موفقی را در عرصه تصویر و نمایش گذراند، اما او پیش از این چندین ماه دوری از سینما و تئاتر را تجربه کرده بود.
خودش درباره علت دوریاش میگوید: منبرای خودم تصمیمی گرفته بودم که باید پایش میایستادم. تصمیم گرفته بودم کار نکنم، مگر کاری که محکم بتوانم پاش بایستم و ازش دفاع کنم. دیگر وقت آن بود که یک تغییر یا انقلاب در مورد کارم صورت گیرد.
بخشهایی از گفتوگوی این بازیگر با خسرو نقیبی در روزنامه ایران را میخوانید.
نقش سیما در "رد خون" بسیار سخت و موقعیت آن بسیار دشوار است. درباره نخستین باری که با فیلمنامه مواجه شدید حرف بزنیم و اتفاقاتی که افتاد. چرا سیمای "رد خون"؟
من حدود دو سال و خردهای مطلقاً کار نکردم. نه در سینما و نه در سریالهای تلویزیونی. فقط دو سال پیش یک کار تئاتر داشتم به اسم "آیینههای روبهرو" که طبق فیلمنامهای از استاد بیضایی بود و آقای رحمانیان کارگردانی کرده بودند. این دو سه سال خیلی به من سخت گذشت. برای خودم تصمیمی گرفته بودم که باید پایش میایستادم. تصمیم گرفته بودم کار نکنم، مگر کاری که محکم بتوانم پاش بایستم و ازش دفاع کنم. دیگر وقت آن بود که یک تغییر یا انقلاب در مورد کارم صورت گیرد. فیلمنامههای مختلفی به من پیشنهاد شد که بارها گفتهام کار کردن روی آنها خیلی راحتتر از کار نکردن و در خانه نشستن بود اما تصمیم گرفتم که این سختی را به جان بخرم. این موضوع برای یک بازیگر که دوست دارد بازی کند، دیده شود و خودش را محک بزند خیلی سخت است، اما تصمیم گرفتم کار نکنم چون ویژگی اصلی نقشهایی که به من پیشنهاد میشد فقط ظاهری و فیزیکی بود. دیگر از این جور نقشها خستهام. با خودم فکر کردم باید صبر کنم تا اتفاقی که دوست دارم رقم بخورد، حالا ممکن بود دو سال تبدیل بشود به شش یا هفت سال و ممکن بود جایی دوباره به آن نقشها تن بدهم. اما خدا را شکر، صبرم نتیجه داد.
برای بازیگران چنین موقعیتی سخت میگذرد. چهطور آن را گذراندید و از وسوسه بازی مقابل دوربین گذر کردید؟
حرف و حدیث و حاشیه و قضاوت کم نبود. باید آنها را هم تحمل میکردم؛ اما خوشحالم که این کار را کردم. صبر کردم، اما صبرِ همزمان با تلاش. تلاش یعنی اینکه مثل یک بازیگر حرفهای زندگی کردم، هر روز تمرینات خودم را داشتم و جاهایی وقتی دلم خیلی میگرفت، نمایشنامههایی را که قبلاً کار کرده بودم دست میگرفتم، میخواندمشان، دوباره حفظ شان میکردم، اتود میزدم و جلوی آیینه بازیشان میکردم. سعی میکردم خودم را نگه دارم. وقتی آقای رضوی به من "رد خون" را پیشنهاد داد، خیلی خوشحال و مشعوف شدم. همان نقشی بود که میخواستم، نقشی سخت و پر از چالش از سینمای محمدحسین مهدویان؛ فیلمسازی که در این چند سال ثابت کرده بود کارش را بلد است و من هم خیلی به فیلمهایش علاقه دارم.
امسال به جز "رد خون" فیلم "غلامرضا تختی" را هم روی پرده داشتید؛ در نقش شهلا توکلی، همسر جهانپهلوان. با اینکه طول نقش زیاد نیست ولی حضور محکم و انتظاربرانگیزی در فیلم دارید. تمام مدتی که با تختی حرکت میکنیم، همه منتظرند تا ببینند نقش شهلا را چه کسی بازی کرده و ویژگیاش چیست. این به خاطر آن است که او اساساً زن مهمی در آن داستان است. آنجا چه اتفاقی افتاد؟ طول کم نقش را برای همین اهمیت شهلا توکلی در نظر نگرفتید؟
اتفاق بسیار خوشایندی بود. بعد از "ماجرای نیمروز: رد خون" وقتی آقای ملکان با من تماس گرفتند خیلی خوشحال شدم. به خاطر اینکه از صمیم قلبم علاقه شدیدی به مرحوم تختی دارم و وقتی که خبر تولید این فیلم را شنیدم، اعماق قلبم لرزید. با خودم گفتم که نقش شهلا توکلی را چه کسی قرار است بازی کند؟ برای همین وقتی به من زنگ زدند هیجانزده شدم. به آنها گفتم که خیلی به آن فکر میکردم و قلبم با این کار بود و اینکه ممنونم که به من این پیشنهاد را دادید. بدون اینکه فیلمنامه را بخوانم و اطلاعاتی داشته باشم که نقش شهلا توکلی چهقدر کار دارد، به سرعت پیشنهاد را پذیرفتم.
به نظرم اکران "غلامرضا تختی" و "رد خون" در سال 98 نوید بازگشت دوباره بهنوش طباطبایی را به سطح اول سینمای ایران داد. حالا هم که "مری پاپینز" روی صحنه است. اتفاقهای بزرگ تازهای در راه است؟
هنوز هیچچیز معلوم نیست. دیگر به این باور رسیدهام که تلاش و صبر جواب میدهد. من میخواهم سختتر از قبل این مسیر را ادامه دهم و آنقدر به خودم سخت بگیرم که نتیجه کارهام در آینده خیلی بهتر از الآن باشد. این سختگیری را درباره خودم دوست دارم.