کد خبر: 42286 A

ناگفته‌هایی از ابراهیم گلستان/ بازیگر خشت و آینه: نگران بود بچه‌ها معتاد شوند، کار را تعطیل کرد/ میرعابدینی: توده‌ای بود و برای توده می‌نوشت/ ماجرای تنها تجربه گلستان در تئاتر

ناگفته‌هایی از ابراهیم گلستان/ بازیگر خشت و آینه: نگران بود بچه‌ها معتاد شوند، کار را تعطیل کرد/ میرعابدینی: توده‌ای بود و برای توده می‌نوشت/ ماجرای تنها تجربه گلستان در تئاتر

سه چهره سینما، تئاتر و ادبیات درباره تجربیات مختلف ابراهیم گلستان در این سه حوزه صحبت کردند.

ایران آرت: ابراهیم گلستان با نام اصلی سیدابراهیم تقوی شیرازی، زاده 26 مهر 1301 در شیراز، کارگردان، داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار و عکاس ایرانی است. او در سال 1340 موفق به دریافت مدال برنز جشنوارهٔ فیلم کوتاه ونیز شد که این جایزه اولین جایزهٔ بین‌المللی برای یک کارگردان ایرانی به‌شمار می‌رود.

به گزارش ایران‌آرت، از ابراهیم گلستان آثار ادبی متعددی نظیر "آذر، ماه آخر پاییز"، "شکار سایه"، "مد و مه"، "خروس"، "اسرار گنج دره جنی" و "جوی و دیوار تشنه" منتشر شده است. او همچنین چند اثر مستند و سینمایی با نام‌های "از قطره تا دریا"، "چشم‌اندازها"، "تپه‌های مارلیک"، "خشت و آینه"، "خواستگاری"، "خانه خدا" و "اسرار گنج دره جنی" ساخته شده است. "دون‌ژوان در جهنم" نیز تنها تجربه کارگردانی او در تئاتر محسوب می‌شود.

به بهانه تولد 97 سالگی این کارگردان و نویسنده، ماهنامه اندیشه پویا با سه چهره سینما، تئاتر و ادبیات گفت‌وگو کرده تا روایت‌هایی متفاوت از گلستان کارگردان تئاتر، گلستان فیلمساز و گلستان داستان‌نویس را بررسی نماید.

زکریا هاشمی: گلستان می‌گفت غیرممکن وجود ندارد

زکریا هاشمی

زکریا هاشمی، بازیگر فیلم "خشت و آینه" که اکنون ساکن لندن است در گفت‌وگویی درباره همکاری با گلستان در سینما صحبت کرده است.

چه شد که با گلستان آشنا شدید؟

من آن زمان کنار فرخ غفاری بودم و در استودیوی ایران‌نما کار می‌کردم. دو، سه کار سینمایی هم انجام داده بودم که مهمترین‌شان "جنوب شهر" بود. نام و آوازه ابراهیم گلستان را شنیده بودم و دوست داشتم با او آشنا شوم. مقارن با پایان فیلمبرداری "شب قوزی"، سال 1340 بود که گلستان به ایران‌نما آمده بود تا از غفاری برای انتخاب بازیگر فیلمی که در تدارک ساختنش بود کمک بگیرد. غفاری هم من را به او پیشنهاد کرد. من به استودیو گلستان رفتم و تست دادم.

شما به استودیو گلستان رفتید تا برای نقش هاشم در "خشت و آینه" تست بدهید. از آن روز بگویید و تست بازیگری مقابل گلستان.

نه! این برای پیش از "خشت و آینه" است. گلستان در آن زمان می‌خواست فیلمی بر اساس داستان کوتاه "چرا دریا طوفانی شده بود؟" صادق چوبک بسازد و من برای آن فیلم تست دادم.

این همان فیلمی است که گلستان می‌گوید به خاطر بعضی از مشکلات، از ساختن آن صرف‌نظر می‌کند و در گفت‌وگویی به اعتیاد یکی از بازیگران اشاره می‌کند؟

بله! مشکل این بود که مرحوم اکبر مشگین که هنرمند بزرگی هم بود، معتاد به هروئین بود و گلستان متوجه شد که مشگین دارد بچه‌ها را معتاد می‌کند و از این بابت دلخور بود. دلیل دیگر متوقف ماندن فیلم هم بازی برخی از بازیگران مثل پرویز بهرام بود که به دل گلستان نچسبید. به نظرش بازی مرحوم بهرام خیلی تئاتری و خشک بود.

خشت و آیینه

کار با گلستان چطور بود؟ شنیده‌ایم که در کار بسیار جدی و سختگیر بوده است.

بله! گلستان سختگیر بود اما من و شاید تمام بازیگران می‌فهمیدیم که داریم در فیلمی متفاوت بازی می‌کنیم. من هیچ‌وقت در طول فیلمبرداری ندیدم که گلستان از حل مشکلی بگذرد. می‌گفت غیر ممکن وجود ندارد.

فیلم "خشت و آینه" در گیشه شکست خورد و منتقدان گلستان را نواختند. واکنش او چه بود؟

گلستان از برخورد منفی منتقدان با فیلمی که با مشقت فراوان و با سرمایه شخصی خودش آن را ساخته بود خیلی ناراحت شد اما به روی خودش نمی‌آورد. خیلی ناراحت شد اما به روی خودش نمی‌آورد. ما هم ناراحت بودیم اما تحمل می‌کردیم. گلستان همیشه می‌گفت دو نفر هم که فیلم را ببینند برای من کافی است.


منوچهر آزادی: گلستان در کار وسواسی بود

دون-ژوان-در-جهنم

کارگردانی نمایشنامه "دون‌ژوان در جهنم" نوشته جورج برنارد شاو تنها تجربه تئاتری ابراهیم گلستان بود که سال 1354 روی صحنه رفت. منوچهر آزادی بازیگر این نمایش که اکنون در آلمان زندگی می‌کند و سابقه بازی در نمایشی از پیتر بروک را هم دارد درباره تنها تجربه گلستان در تئاتر می‌گوید:

سابقه آشنایی شما با ابراهیم گلستان به کجا برمی‌گشت؟

من در ابتدا چندان با آقای گلستان ارتباط نداشتم. گرچه در جریان کارهای او بودم ولی بیشترین ارتباط را از میان گروه ما با گلستان، پرویز صیاد داشت. من پیشتر نام او را در جریان بازی در سریال تلویزیونی "اختاپوس" و نقشی که در ساختن آن داشت شنیده بودم.

"دون‌ژوان در جهنم" تنها نمایشی است که گلستان روی صحنه برد و کمتر هم درباره آن صحبت شده است. ایده شکل‌گیری این نمایش چگونه بود؟

گلستان با صیاد رفقای قدیمی بودند. یک روز در جریان نمایش "فالگوش" که در همان تئاتر کوچک تهران آن را کار می‌کردیم، گلستان متن ترجمه خود از این اثر برنارد شاو را آورده بود و درباره اجرای این اثر با ما صحبت کرد. گلستان در جریان بود که "دون‌ژوان در جهنم" در فرانسه و انگلیس به صورت روخوانی به اجرا درآمده بود؛ یعنی چهار تن فقط متن را برای تماشاگران روخوانی می‌کردند. در جریان صحبت‌هایمان به این نتیجه رسیدیم که برای اجرای این کار تنها روخوانی جواب نمی‌دهد و باید حرکت را هم در اجرا اضافه کنیم. در این نمایش پرویز صیاد نقش شیطان را بازی می‌کرد و من هم در نقش دون‌ژوان بودم و همسر من (پرویز دولتشاهی) و محمد گودرزی هم دیگر بازیگران نمایش بودند.

کار با گلستان چگونه بود؟ آیا مشکلی در هدایت بازیگران، در هدایت کل نمایش پیش آمد؟ در کارگردانی گلستان نکته ویژه‌ای به یاد دارید؟ نوع بازی گرفتن از شما و کارگردانی صحنه؟

تجربه خوبی بود. مشکل که اصلاً. خُب، همان‌طور که می‌دانید گلستان تجربه سینمایی داشت، دو فیلم بلند داستانی ساخته بود و در هدایت بازیگران مسلط بود. یک نکته که خیلی بارز و برای من چشمگیر بود وسواسی بودن ایشان بود.


حسن میرعابدینی: جایگاه ابراهیم گلستان در ادبیات معاصر متکی بر داستان‌های کوتاهش است

2486743

حسن میرعابدینی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی که عمده شهرتش به دلیل پژوهش‌هایش درباره داستان‌نویسان و جریان‌های ادبی ایران است از ابراهیم گلستان داستان‌نویس می‌گوید:

می‌دانیم که گلستان از 1324-1325 عضو حزب توده بود. آیا در داستان‌های او از نگرش‌های این حزب می‌توان ردپایی دید؟

گلستان نیمه نخست دهه 1320 را به ترجمه و تالیف مطالب سیاسی و ادبی برای مطبوعات حزب توده گذراند. نخستین داستان خود، "به دزدی رفته‌ها" را نیز در ماهنامه مردم (1326) چاپ کرد. در همان سال مقاله‌ای در معرفی ارنست همینگوی برای همان نشریه نوشت. قصه‌های دو کتاب اولیه او به وضوح از دغدغه‌های سیاسی‌اش رنگ گرفته‌اند. گلستان هم مانند برخی دیگر اثرآفرینان آن روزگار، از جمله صادق هدایت در "حاجی آقا" (1324) در افق فکری‌ای اندیشیده و داستان نوشته است که حزب توده در منظر قرار داده بود. وی متأثر از گفتمان چپ‌گرای این حزب، هجوم نیروهای نظامی به مخالفان سیاسی را تصویر کرده است.

نخستین کتاب گلستان "آذر، ماه آخر پاییز" در سال 1327 منتشر شد. گلستان از نویسندگان پیش از خودش کسانی چون هدایت و جمال‌زاده چه تأثیری پذیرفته بود؟ م. آزاد در مقاله‌ای با عنوان "پس از هدایت داستان‌نویسی ما به کجا رفت و کجا ماند؟" در فرودسی معتقد است گلستان کارش به تقلید از چوبک کشیده است. آیا می‌توان نخی میان این سه نویسنده هم‌نسل کشید؟

گلستان به خلاف جمال‌زاده و هدایت و چوبک، جهدی در کاربرد زبان محاوره مردم کوچه و بازار ندارد. اما در گذر تدریجی از زبان گزارشی به زبان داستانی و متناسب با آنچه روایت می‌شود، می‌کوشید به قول خودش قصه را واجد "جوشندگی زنده حرف‌های شفاهی" کند و آهنگ حرکت نثر را از طبیعت محاوره بگیرد. پس کلمات را جوری کنار هم می‌چیند که نثر آهنگی بیابد متناسب با حسی که قرار است داستان به خواننده القا کند. گلستان از لحاظ انتخاب چهره‌های داستانی نیز گرایشی به مردم اعماق شهر ندارد بلکه مثل بزرگ علوی شخصیت‌های را از بین روشنفکران طبقه متوسط شهری برمی‌گزیند که درگیر تبعات فعالیت‌ سیاسی شده‌اند.

در میان داستان‌های ابراهیم گلستان کدام یک را جزو بهترین‌های گلستان قرار می‌دهید؟ و کدام داستان‌هایش را داستان‌هایی شکست خورده می‌دانید و تلاش ناکام؟

برای تهیه منتخب خودم از بهترین داستان‌های گلستان باید دوباره چهار مجموعه او را بخوانم. اما تاحدی که به خاطرم مانده، "طوطی مرده همسایه من" داستان خوبی است. به گمانم جایگاه ابراهیم گلستان در تاریخ ادبی معاصر بیش از آن‌که متکی بر دو داستان بلند "اسرار گنج دره جنی" و "خروس" باشد، حاصل نوآوری‌های صناعی و زبانی‌اش در سی داستان کوتاهی است که به چاپ رسانده- همان تجربه‌گرایی‌های در سبک و زبان داستان که سبب شده وی از پیشروان مدرنیسم ادبی ایران به شمار آید.

 

ابراهیم گلستان حسن میرعابدینی خشت و آینه زکریا هاشمی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین