فیلمی خیال برانگیز از زندگی خصوصی میلیاردر معروف/ "لورو" اکران شد
سورنتینو فیلم "لورو" را بر مبنای اسناد و تصاویر موجود درباره زندگی عمومی برلوسکنی به تصویر نکشیده بلکه آن را بر اساس تصورات خود ساخته است.
ایران آرت: پائولو سورنتینو در اثر جدید سینمایی خود به نام "لورو" به طرز جاهطلبانه و جسورانهای فیلمی خیالی از زندگی خصوصی سیلویو برلوسکنی، نخستوزیر اسبق و غول رسانهای ایتالیا ساخته است. سیمون آبرامز- منتقد نیویورکر-درباره فیلم لورو (2018) اثر پائولو سورنتینو نوشته است: بهسختی میتوان درباره فیلمی مانند لورو که بهدلیل پرداختن به زندگی سیلویو برلوسکنی سیاستمدار و میلیاردر ایتالیایی تا حد زیادی جاهطلبانه و شخصی است، قضاوت کرد. لورو در ابتدا قرار بود در 2 قسمت با زمان پخش سه ساعت و نیمه ساخته شود اما در نهایت یک ساعت از زمان پخش آن کم شد و در خارج از ایتالیا بهصورت یک فیلم دو و نیم ساعته اکران شد.
فیلمی خیال برانگیز از زندگی خصوصی برلوسکنی
بر اساس گزارش همشهری، به گفته آبرامز، مشکلات فیلم تنها به خلاصهشدن نسخه پخش شده آن محدود نمیشود. سورنتینو (که پیشتر نیز سریال "پاپ جوان" و فیلم "زیبایی بزرگ" را کارگردانی کرده بود) فیلم لورو را بر مبنای اسناد و تصاویر موجود درباره زندگی عمومی برلوسکنی به تصویر نکشیده بلکه او این فیلم را بر محور تصورات خود از زندگی شخصی و خصوصی برلوسکنی و اینکه او به چه میاندیشیده، ساخته است. بنابراین بهعنوان مقدمهای بر این فیلم به مخاطبانش هشدار میدهد که شخصیتهای این فیلم و سکانسهایی که به زندگی شخصی آنها میپردازد، کاملا تخیلی هستند و این فیلم در نتیجه تصورات سازندگانش ساخته شده است.
با این حال این نسخه دو ساعت ونیمه از فیلم لورو بسیار نسخه محکم و خوشساختی است؛ چراکه بهنظر میرسد سورنتینو چند سال روی موضوع این فیلم و نحوه ساخت آن کار کرده باشد. تونی سرویلو (بازیگر اصلی که در نقش برلوسکنی بازی میکند) به خوبی توانسته در نقش شخصیتی فریبنده و مسحورکنندهای نظیر سیلویو برلوسکنی نخستوزیر سابق ایتالیا ظاهر شود. در این فیلم به نوعی نشان داده میشود که چگونه برلوسکنی از یک غول رسانهای تبدیل به یک دیکتاتور سیاسی شد.
ملغمهای از گتسبی بزرگ، هوارد هیوز و جوردن بلفورت
شخصیت اصلی این فیلم ملغمهای از 3 شخصیت گتسبی (شخصیت اصلی فیلم "گتسبی بزرگ" که با اقتباس از رمانی به همین نام اثر اسکات فیتز جرالد ساخته شده)، جوردن بلفورت (نویسنده آمریکایی که زمانی بهعنوان یک فروشنده سهام فعالیت میکرد و به اتهام فساد و دستکاری در بازار بورس به 22ماه زندان محکوم شد و در سال2013 فیلم "گرگ وال استریت" با اقتباس از رمانی که وی درباره جرائم و همدستانش نوشته بود، ساخته شد) و هوارد هیوز(کارگردان قدیمی سینما، خلبان و غول تجاری آمریکا که در سال2004 فیلم "خلبان" با اقتباس از زندگی وی ساخته شد) است که اتفاقا لئوناردو دیکاپریو در هر 3 فیلم در نقش این 3 شخصیت مشهور بازی کرده است.
مانند بقیه غولهای تنهایی که سورنتینو در فیلمهایش به تصویر کشیده، برلوسکنی نیز دارای شخصیتی متضاد است. درحالیکه احساس میکند وضعیت متزلزلی دارد اما در ظاهر خود را فردی غیرقابل دسترس نشان میدهد. او هیچگاه سرعت حرکت خود در دنیای اقتصاد و سیاست را کاهش نمیدهد، مبادا فرصتی برای منتقدان ایجاد شود تا بتوانند او را در گرداب نقدهای خود غرق کنند.
تمجید از تونی سرویلو
پیتر برادشاو- منتقد گاردین- نیز با اختصاص 3ستاره از 5ستاره به فیلم لورو، ضمن تحسین بازی تونی سرویلو در نقش برلوسکنی نوشته است: در فیلم زندگینامهای لورو که براساس تصورات سورنتینو از زندگی خصوصی نخستوزیر اسبق ایتالیا ساخته شده، خیلی با ملایمت و با تساهل و مدارا به شخصیت این غول رسانهای و این سیاستمدار مخوف و ترسناک، پرداخته شده است. با دیدن این فیلم بهنظر میرسد که تونی سرویلو بازیگر مطرح ایتالیایی دقیقا برای بازی در نقش سیلویو برلوسکنی متولد شده باشد. سرویلو پیشتر نیز در فیلمهای "پیامدهای عشق" (2004) در نقش "تیتا" تاجر پنهانکار ایتالیایی و در نقش جولیو آندرئوتی از نخستوزیران اسبق ایتالیا در فیلم "ایل دیوو"(2008) ظاهر شده بود. جولیو آندرئوتی نیز همانند برلوسکنی شخصیتی پیچیده و متضاد داشت. او علاوه بر اینکه در شکلگیری جمهوری ایتالیا نقش مهمی ایفا کرده بود، همزمان متهم به ارتباطات پنهانی با مافیا و همچنین متهم به قتل خبر نگاری بود که ارتباط وی با مافیا را افشا کرده بود.
در واقع همانگونه که از سوابق تونی سرویلو برمیآید او این قابلیت را از خود نشان داده که میتواند در نقشهای سخت و پیچیدهای که به وی پیشنهاد شده بهعنوان یک بازیگر ترازاول ظاهر شود. او همواره توانسته در نقش شیرهای پیر که زمستان عمر خود را سپری میکنند و بینهایت از همهچیز بیزار هستند و در حال تجربه کردن پیری و کاهش قدرت مردانه خود هستند و دیگر به چیزی اهمیت نمیدهند، خوب بازی کند. در این فیلم برلوسکنی افسرده و دور از دنیای سیاست دیده میشود که در موضع مخالف سیاست جاری در کشورش در میانه سالهای دهه اول سده بیستویکم به سر میبرد و سعی دارد فکر اینکه وارد دهه هشتم زندگیاش شده را از سرش دور کند. در ادامه ما میبینیم که برلوسکنی دوباره در سال2008 به قدرت بازمیگردد و زلزله مهیب در آکیلا که بیش از 300کشته برجای میگذارد دوباره فرصت خودنمایی به وی میدهد.