بهترین و بدترین فیلمهای جیمز باند/ از فیلم ناامیدکننده پیرس برازنان تا "پنجه طلایی" درخشان
جیمز باند یکی از محبوبترین فرانچایزهای تاریخ است که در کنار فیلمهای فوق العاده و متوسط، قسمتهای بسیار ضعیف هم دارد.
ایران آرت: اگر چه سری فیلم های جیمز باند طرفداران زیادی داشته و هر گاه داستانی جدید در مورد ماجراهای جاسوسی مامور ۰۰۷ به منتشر می شود مخاطبان بسیاری به سینماها هجوم می برند اما این فرانچایز به هیچ عنوان موفق به تولید یک شاهکار سینمایی نشده است. همانند هر فرانچایز با مدت انتشار طولانی با تعداد فیلم های دو رقمی، در سری فیلم های جیمز باند نیز انواع مختلفی از کیفیت ها دیده می شود، از فیلم های فوق العاده تا متوسط و بسیار ضعیف که ارزش تماشا کردن ندارند.
بعد از سرگرم کردن مخاطبان سینمای جاسوسی برای بیش از ۵۰ سال، جای تعجب ندارد که کیفیت فیلم های این فرانچایز را متفاوت بدانیم. در شرایطی که انتظار انتشار آخرین مجموعه جیمز باند با بازی دانیل کریگ را می کشیم،
در ادامه این مطلب به نقل از وبسایت روزیاتو، با بهترین و بدترین فیلمهای جیمز باند بر اساس نمره راتن تومیتوزی آشنا خواهید شد.
ضعیف ترین فیلم های جیمز باند:
در شرایطی که انتظار انتشار آخرین مجموعه جیمز باند با بازی دانیل کریگ را می کشیم، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بهترین و بدترین فیلم های جیمز باند بر اساس نمره راتن تومیتوزی که بدست آورده اند آشنا کنیم.
۵- روزی دیگر بمیر (۲۰۰۲)
نمره راتن تومیتوز: ۵۷ درصد
پیرس برازنان یکی از بازیگران سری فیلم های جیمز باند بود که فیلم هایش در این فرانچایز در زمره ضعیف ترین فیلم های مامور ۰۰۷ قرار می گیرند. فیلم "روزی دیگر بمیر" (Die Another Day) بدترین فیلم جیمز باندی با بازی برازنان و یکی از خنده دارترین و مضحک ترین فیلم های جیمز باندی بود که چیزی برای گفتن نداشت. این فیلم وابستگی شدیدی به جلوه های ویژه بسیار ضعیف، جملات بی معنی و مضحک و شخصیت های زن بدون ذره ای بعد شخصیتی داشت که در تمام فیلم های جیمز باندی برازنان دیده می شد. در این فیلم شاهد موج سواری باند هستیم در حالی که نقش منفی اول فیلم را یک ژنرال اهل کره شمالی بازی می کند که با ایجاد تغییرات ژنتیکی در دی ان ای خود به یک تاجر سفید پوست بریتانیایی تبدیل شده است. درست است که باند هیچگاه خود را جدی نمی گرفت اما تا به این حد ولنگاری و دیدگاه ساده انگارانه به این فرانچایز نیز قابل تصور نبود.
۴- دنیا کافی نیست (۱۹۹۹)
نمره راتن تومیتوز: ۵۲ درصد
فیلم های جیمز باندی که پیرس برازنان در آن ها بازی کرده را باید به نوعی پیش درآمد سه گانه "جنگ ستارگان" بر فرانچایز مامور ۰۰۷ دانست. این فیلم ها به شدت به جلوه های ویژه وابسته بوده و به صحنه های اکشن بازی های ویدیویی شبیه هستند که امروزه صحنه های آن ها به هیچ عنوان قابل درک نیستند. همچنین در این فیلم ها داستان پردازی هوشمندانه و شخصیت پردازی نیز دیده نمی شود. در فیلم "دنیا کافی نیست" (The World is not Enough) نیز داستان به همان مضحکی فیلم های دیگر برازنان در این ژانر است و در آن یک میلیاردر قصد دارد با انجام یک انفجار هسته ای در سواحل استانبول قیمت بنزین را بالا برده و سود خود را افزایش دهد. به طور کلی این انگیزه برای چنین کاری چندان کافی و معقول به نظر رسیده و شخصیت منفی نیز چندان خطرناک به نظر نمی رسد.
۳- مردی با تپانچه طلایی (۱۹۷۴)
نمره راتن تومیتوز: ۴۴ درصد
ظاهراً منتقدان وبسایت راتن تومیتوز نظر خوبی نسبت به نقش آفرینی های راجر مور در نقش مامور ۰۰۷ نیز نداشتند. اگر چه کریستوفر لی در فیلم "مردی با تپانچه طلایی" (The Man with the Golden Gun) بازی خوبی از خود در نقش اسکارامانگای شرور انجام داده، مابقی فیلم بسیار پوچ و بی معنی بوده و تماشای آن اصلاً لذت بخش نیست. این فیلم یکی از بهترین بدلکاری های تصادف اتومبیل تاریخ سینما را دارد اما به دلیل افکت صوتی و تدوین نامناسب، این سکانس نیز ارزش خود را از دست داده است. علیرغم حضور قابل توجه و شایان ذکر لی در این پروژه، این فیلم را می توان یکی از ضعیف ترین فیلم های جیمز باند دانست.
۲- اختاپوسی (۱۹۸۳)
نمره راتن تومیتوز: ۴۲ درصد
داستان "اختاپوسی" (Octopussy) در گذر زمان اعتبار و باورپذیری خود را از دست داده است. داستان از این قرار است که جیمز باند در تعقیب یک ژنرال است که از دولت اتحاد جماهیر شوروی دزدی کرده و در این مسیر با یک شاهزاده ثروتمند افغان روبرو می شود که قصر استفاده از سلاح های هسته ای به منظور حصول پیشرفت در زمینه خلع سلاح در سراسر اروپای غربی را دارد. این فیلم بر اساس دیگر فیلم های جیمز باند به شدت به موضوعات حساسی سیاسی می پردازد. همچنین فیلم "اختاپوسی" کاملاً خالی از هر شخصیت، دیالوگ یا سکانس اکشن ماندگار است که از عناصر کلیدی در ساخت یک فیلم جیمز باندی کلاسیک یا دستکم خوب بودند. علاوه بر این تلاش این فیلم برای اضافه کردن شوخی و کمدی به شخصیت جیمز باند از طریق تغییر چهره او در قالب یک دلقک یا گوریل نیز به هیچ عنوان جذاب نیست.
۱- نمایی به یک قتل (۱۹۸۵)
نمره راتن تومیتوز: ۳۷ درصد
ضعیف ترین فیلم راجر مور در فرانچایز جیمز باند، آخرین فیلم وی در این نقش بود: "نمایی به یک قتل" (A View to a Kill). مشکل منتقدان با فیلم های راجر مور در نقش جیمز باند این بود که او برای یک نقش اکشن محور زیادی پیر شده بود. این موضوع در فیلمی که بیش از همه پیری او جلوه می کرد بدتر از قبل بود. در "نمایی به یک قتل" به خوبی مشهود است که جیمز باند کند شده است. او دیگر نمی تواند مانند گذشته سریع بدود، به سرعت قبل اسلحه اش را نمی کشد و همین اشکالات برای روی برگرداندن شما از فیلم کافی است. از آن گذشته، داستان یک تاجر که می خواهد با زیر آب بردن سیلیکون ولی قدرت اصلی را در دنیای تکنولوژی بدست گیرد بسیار مضحک به نظر می رسد.
بهترین فیلم های جیمز باند:
۵- اسکای فال (۲۰۱۲)
نمره راتن تومیتوز: ۹۲ درصد
سال ها پس از انتشار "اسکای فال" (Skyfall) حفره هایی در این داستان توسط طرفداران جیمز باند کشف شد، از جمله این که داستان دروغ مرگ باند به هیچ عنوان منطقی و معنی دار نبود و اینکه بخش زیادی از نقشه سیلوا بر اساس اتفاقات تصادفی بود که به هیچ عنوان وی نمی توانست از قبل آن ها را پیش بینی کرده و برای آن ها برنامه ریزی کرده باشد. با این وجود وقتی که"اسکای فال" منتشر شد هیچ کس به این ابهامات توجهی نداشت و تنها چیزی که مهم بود طراحی صحنه بود که در مرکز توجه قرار داشت. راجر دیکینز، فیلمبرداری این فیلم، هر سکانس اکشن را به یک اثر هنری تبدیل کرده بود، از سکانس نبرد سایه ها تا حمله ترسناک هلی کوپتری به خانه کودکی جیمز باند. علاوه بر این در "اسکای فال" شاهد بازگشت ماشین استون مارتین کلاسیک مامور ۰۰۷ بودیم. در این میان ماجرای فیلم آخرین چیزی بود که مخاطبان به آن توجه می کردند.
۴- کازینو رویال (۲۰۰۶)
نمره راتن تومیتوز: ۹۴ درصد
در روزگاری که فرانچایزهای بسیاری با یک راه اندازی مجدد خشن به سبک نولان زنده می شدند، جیمز باند نیز با یک مامور مخفی خشن و با ذهن ناسالم اما شیک و خوش مشرب در یک تریلر هیجان انگیز به طرفداران مامور ۰۰۷ بازمعرفی شد. کازینو رویال (Casino Royale) اولین نقش آفرینی دنیل کریگ در نقش باند بود و علیرغم اینکه جدی ترین شخصیت جیمز باندی که تا آن زمان دیده بودیم را داشت اما همچنان سوار بر اتومبیل های اسپرت، از هیچ زنی در سر راه خود نمی گذشت و در هنگام میگساری دست به لفاظی ها و صحبت های پر از لطیفه می کرد. مارتین کمپبل سکانس های اکشن بسیاری در این فیلم جای داد که جذابیت قابل توجهی به "کازینو رویال" بخشیدند، از سکانس پارکور در محل ساخت و ساز تا تعقیب و گریز پرسرعت در فرودگاه و همین چیزها بود که باعث ماندگاری این نسخه از جیمز باند شد.
۳- دکتر نو (۱۹۶۲)
نمره راتن تومیتوز: ۹۵ درصد
اولین فیلم در مجموعه فیلم های جیمز باند هنوز هم به عنوان یکی از بهترین فیلم های این فرانچایز شناخته می شود. در "دکتر نو" (Dr. No) بود که تمامی کلیشه های این فرانچایز بنیان نهاده و تثبیت شد؛ از شخصیت های شرور دارای قوه خود بزرگ بینی، عشق های موقتی یکباره و البته شخصیت شیک پوش و مودب جیمز باند همراه با دیالوگ های تکراری. همین کلیشه ها بود که باعث ماندگاری این فرانچایز شد که بیش از نیم قرن است مخاطبان را سرگرم ساخته و همچنان علاقمندی به آن وجود دارد. همچنین در این فیلم بود که یکی از بهترین شخصیت های منفی تاریخ جیمز باند، یکی از بهترین دختران این فرانچایز و یکی از بهترین سکانس های مبارزه مامور ۰۰۷ به تصویر کشیده شد. تمامی این موفقیت ها در اولین فیلم یک فرانچایز بسیار هیجان انگیز بوده و نقش مهمی در موفقیت اولین فیلم دنیای جیمز باند داشت.
۲- از روسیه با عشق (۱۹۶۳)
نمره راتن تومیتوز: ۹۵ درصد
اگر چه فیلم اول مجموعه باند، "دکتر نو"، فرمولی را برای شخصیت باند و ماموریت های ماجراجویانه و هیجان انگیز او ترتیب داد اما دومین فیلم این فرانچایز با عنوان "از روسیه با عشق" (From Russia with Love) بود که آن را به کمال رساند. با تغییر دادن سازمان روسی S.M.E.R.S.H. از سری کتاب های جیمز باند به سازمان مبهم S.P.E.C.T.R.E.، این فیلم نمای غیرسیاسی مجموعه فیلم های جیمز باند را بنیان نهاد و تمرکز اصلی را روی دورنمای اکشن داستان قرار داد. "از روسیه با عشق" در واقع دنباله ای بر "دکتر نو" در واقعی ترین معنای خود بود که کاملاً متفاوت از ماجراجویی های متمایز و جداگانه بعدی در فیلم های دیگر این مجموعه بود. داستان این فیلم از کشته شدن دکتر نو بدست باند و تعقیب شدن او توسط سازمان S.P.E.C.T.R.E. به دلیل کشتن یکی از اعضایش شروع می شود.
۱- پنجه طلایی (۱۹۶۴)
نمره راتن تومیتوز: ۹۷ درصد
بهترین فیلم جیمز باند آنی است که سکانس های بسیار ماندگاری دارد: زنی با رنگ طلایی خفه می شود، مامور ۰۰۷ اشعه لیزر را بین پاهایش می بیند و "نه، آقای باند، انتظار مرگ شما را داشتم"! و البته شخصیت شرور فراموش نشدنی آن، مردی دیوانه که می خواست با سرقت از فورت ناکش بر ارزش مجموعه طلای خود بیفزاید. شان کانری با بازی در سومین جیمز باند خود با عنوان "پنجه طلایی" (Goldfinger) به خوبی توانست جایگاه خود در این شخصیت را تثبیت نموده و به خاطر سبک رفتار و حرکات خاصش هم مخاطبان را شیفته خود ساخته و هم برای همیشه در میان بازیگران نقش جیمز باند ماندگار شود. همچنین سناریو "پنجه طلایی" قوی بوده و داستانی جذاب و ساختاری بدون نیاز به استفاده از سکانس های بی معنی برای پر کردن حفره های داستانی داشت.