احمدرضا احمدی و شهردار تهران چهطور سینمایی شدند؟/ پاتک سینمایی پیروز حناچی به محمدرضا شجریان
بدیهی است که ما در ایرانآرت، انتقادی به اهدای این نشانها و جایزهها نداریم فقط اینکه...
ایرانآرت، صابر محمدی: آخر هفتهای که گذشت، تهران، علاوه بر اینکه پایتخت سیاسی ایران بود، مرکز جغرافیایی بود که سینما حرف اول و آخرش را میزد؛ چهارشنبهشب قلب پایتخت، درست در مرکز آن، کنار بوی استیک و کبابلقمهای که از خیابان قوام سابق یا همان سی تیر بلند بود، در بنیاد سینمایی فارابی، سومین نشان داود رشیدی اهدا شد و کمتر از بیستوچهار ساعت بعد و کمتر از بیستوچهار کیلومتر آنسوتر در غرب و کنار برج بلند تهران، سالن همایشهای میلاد، میزبان آیین پایانی بیستویکمین جشن سینمای ایران بود.
گزارشهای مفصل هر دو آیین را هم در ایرانآرت و هم در دیگر رسانهها خواندهاید و اینجا نمیخواهیم آنها را تکرار کنیم. منتها هر دوی این آیینها، برگزیدههایی داشتند که انتخابشان چندان معمول نبود. اشتباه نکنید؛ نمیخواهیم بگوییم انتخاب فلان فیلم یا فلان بازیگر و کارگردان اشتباه بوده یا در حق فلان اثر اجحاف شده است. با این بحثهای معمول که پس از جشن و جشنوارهای درمیگیرد کاری نداریم. اینجا میخواهیم به دو چهره غیرسینمایی این دو آیین بپردازیم؛ احمدرضا احمدی شاعر در آیین اهدای سومین نشان داود رشیدی، و پیروز حناچی، شهردار تهران در آیین پایانی جشن سینمای ایران. اما این دو چرا دو جایزه سینمایی و تئاتری آخر هفته را با خود به خانه بردند؟
احمدرضا؛ شاعر تئاتر، بازیگر ادبیات
نزدیکان و دوستان احمدرضا احمدی و آنها که فیلم «وقت خوب مصائب»، مستند پرتره او را دیدهاند میدانند که داود رشیدی و احمدرضا احمدی دوستان نزدیکی بودهاند. در فرازی از فیلم مورد اشاره، داود رشیدی به کتابی اشاره میکند که احمدی به او تقدیم کرده و از رفاقتشان میگوید. شاید در نگاه نخست به نظر برسد که همین رفاقت باعث شده که حالا گردانندگان آیین اهدای نشان داود رشیدی، احمدی را سزاوار دریافت این نشان بدانند؛ نشانی که ظاهرا باید به فعالان سینما و تئاتر اختصاص پیدا کند. بنابراین، احمدی تنها به دلیل دوستی با داود رشیدی شاید گزینه مناسبی برای دریافت این نشان نباشد. اما خب، کیست که نداند که احمدی چند سالی است به صورت متمرکز نمایشنامه مینویسد و علاوه بر این، پنجاهوهفت سال پیش، یکی از بازیگران فیلم «پستچی» داریوش مهرجویی بوده است و همین دو دلیل کافی است که نشان رشیدی به او هم اهدا شود. منتها نکتهای که در این میان مطرح است، این است که چرا گردانندگان اهدای این نشان، طبق روال مرسوم چنین آیینهایی هیچ اشارهای به دلایل اعطای جایزهشان به احمدی، یا حتی علی نصیریان و مهتاب نصیرپور نکردهاند.
بدیهی است که ما در ایرانآرت، انتقادی به اهدای نشان رشیدی به احمدی نداریم، صرفا منتقد این هستیم که با پنهانماندن دلایل اهدای نشان، به این بحث دامن زده شود که آقای شاعر، که بیشتر به همین عنوان شناخته میشود تا نمایشنامهنویس و بازیگر، چرا باید نشانی تئاتری و سینمایی را دریافت کند. احمدرضا احمدی، هم سابقه نمایشنامهنویسی و بازیگری را در کارنامهاش دارد و هم سابقه دستیاری کارگردان و هم نریشنخوانی برای چند فیلم را. عزتالله انتظامی درباره نقشآفرینی در فیلم «پستچی» به تشابه استایل او به بازیگران معروف اشاره کرده و گفته بود احمدی در این فیلم، او را یاد آلن دلون انداخته است.
شهردار پایتخت، فیلمساز لالهزار
اما احمدی، تنها گزینه عجیب سینماگران در جشنهای آخر هفتهشان نبود. اهالی خانه سینما، در آیین پایانی بیستویکمین جشن سینمای ایران، با اهدای جایزه بخش بهترین فیلم به پیروز حناچی که شهردار تهران است، دومین نامی را که ظاهرا چندان ارتباطی با سینما ندارد مطرح کردند. حناچی، این جایزه را نه برای کارگردانی فیلم «زمستان است» بلکه برای تهیهکنندگی آن دریافت کرد. اما ماجرای این فیلم که همنام آلبومی از محمدرضا شجریان و فیلمی از رفیع پیتز است، چیست؟
خب میدانیم که حناچی در دانشکده هنرهای زیبا معماری خوانده و استاد همین دانشکده هم هست. ظاهرا ماجرای تهیهکنندگی او برای فیلم «زمستان است» که مستندی هشتادوپنجدقیقهای درباره خیابان لالهزار تهران است، به همین سالهای تحصیلش در هنرهای زیبا مربوط است؛ جایی که مهرداد زاهدیان مستندساز هم در گروه تجسمی درس میخوانده و پیش از آن نیز مستندی درباره میدان توپخانه ساخته بوده است.
البته ماجرای تهیهکنندگی آقای شهردار برای این فیلم، به پیش از جلوسش بر صندلی بلدیه پایتخت مربوط است. این دو نفر حدود سه سال برای تهیه این مستند وقت صرف کردهاند و مراحل فنی ساخت آن ابتدای امسال به اتمام رسیده است. راوی فیلم، منوچهر انور است.
با این حال، از امروز باید منتظر واکنشها به اهدای مهمترین جایزه بخش مستند در مهمترین جشن صنفی سینمای ایران به آقای شهردار باشیم.