روایت کارگردان "انگل" از نخل طلای 2019/ فیلمی که نابرابریها را به تصویر کشید
بونگ جون هو میگوید فیلم او اولین فیلم کرهای است که برنده جایزه نخل طلا میشود اما مطمئن است به زودی کارگردانان کرهای که جوانتر هستند جوایز بزرگتری را به خانه میآورند.
ایران آرت: "انگل" تازهترین ساخته کارگردان تحسینشده اهل کرهجنوبی، بونگ جون هو، نه تنها در کارنامه حرفهای این فیلمساز دستاوردی بزرگ محسوب میشود، بلکه برای سینمای کره نیز حایز اهمیت است. از یک سو این فیلم برنده برترین جایزه هفتادودومین جشنواره فیلم کن شد و از سوی دیگر جایگاه خود را در تاریخ برگزاری جشنواره کن ثبت کرد، چراکه بونگ جون هو نخستین کارگردان اهل کرهجنوبی نام گرفت که جایزه نخل طلا را به کره برد؛ موفقیتی که به دلیل همزمانی با صدمین سالگرد سینمای کره ماندگارتر شد.
به گزارش اعتماد، اگر بیننده فیلمهای پیشین این کارگردان باشید ممکن است عنوان فیلم "انگل" تداعیگر فیلمهای قبلی او با حضور هیولاهایی عظیمالجثه باشد. فیلم "میزبان" (2006) روایت بیرون آمدن هیولایی از رودخانه هان شهر سئول و فیلم "اوکجا" (2017) داستان دختری که با حیوانی عظیمالجثه به نام اوکجا دوست است. اما "انگل" روایتی واقعگرایانه از زندگی دو خانواده از دو طبقه اجتماعی متفاوت است که خانواده فقیر سعی دارد از خانواده ثروتمند ارتزاق کند. بونگ جون هو با این داستان به نابرابریهای اقتصادی و شکاف میان طبقات اجتماعی کرهجنوبی میپردازد.
در متن پیشرو گفتوگوهایی را که نشریههای "New Zealand Listener" و "High On Films" با کارگردان کرهای برنده نخل طلا داشتهاند، میخوانید.
شما نخستین کارگردان اهل کرهجنوبی هستید که جایزه نخل طلای کن را دریافت کردید. بر هیجان این اتفاق غلبه کردهاید؟
راستش را بخواهید در هواپیما وقتی از جشنواره کن به خانه برمیگشتم به این هیجان غلبه کردم. در واقع در هواپیما داشتم فیلمنامه جدیدم را مینوشتم. پروژهای دارم که در جریان است و بخشی از آن در استرالیا پیش میرود. این چیزها بخشی از زندگیام است.
هموطنانتان چه واکنشی نسبت به این خبر داشتند؟
به فرودگاه که رسیدم حدود صد روزنامهنگار منتظر من و برگزاری نشستی مطبوعاتی بودند. شگفتآور بود. فکر کنم به این دلیل که نخستینبار است که فیلمی کرهای برنده جایزه نخل طلا میشود اما مطمئنم به زودی کارگردانان کرهای که جوانتر هستند جوایز بزرگتری را به خانه میآورند و برنده شدن من دیگر خیلی هم خبر خاصی محسوب نمیشود.
درباره انتخاب بازیگران و دلیل انتخاب آنها بگویید.
جمع کردن بازیگرانی که در برابر همدیگر خوب نقشآفرینی کنند و گروه بازیگران موثری را درست مانند تیم فوتبال تشکیل بدهند، برای این فیلم بسیار اهمیت داشت. در نگاه اول میباید حالوهوای یک خانواده را به بیننده منتقل میکردند، بنابراین مدتها به این موضوع فکر کردم. نخستین کسی که برای نقشآفرینی انتخاب کردم سونگ کانگ هو (پدر خانواده کیم) بود و بعد زمانی که "اوکجا" را با چوی وو شیک (پسر خانواده کیم) میساختم فکر کردم جالب است اگر او را به عنوان پسر لاغر مردنی سونگ کانگ هو انتخاب کنم. پس از آن، پارک سو دام که به او شباهت داشت و تواناییهای بازیگریاش مثالزدنی است و حس واقعیت مبهم و متمایزی را منتقل میکند، خواهر او شد. شباهتشان به همدیگر از این لحاظ اهمیت داشت که بیانگر ارتباط فیزیکیشان در میان اعضای خانوادهشان باشد. در مورد چانگ هایه جین، از قدرت عاری از مبالغه و معمولیاش که در فیلم "جهان از آن ما" القا میکرد، خوشم میآمد، بنابراین او را در نقش همسر بانفوذ سونگ کانگ هو نشاندم.
"انگل" نخستین فیلمی نیست که در آن درباره مسائلی همچون نابرابری اظهارنظر میکنید. این جنبه سیاسی فیلمسازیتان از کجا نشأت گرفته است؟ در گذشته شما چه اتفاقاتی افتاده که باعث میشود بخواهید آن را در داستان فیلمهایتان بگنجانید؟
فیلم درباره یک خانواده فقیر و یک خانواده ثروتمند است. شخصا فکر میکنم من در میانه قرار دارم. در خانواده طبقه متوسط به دنیا آمدم و هنوز هم خودم را اهل طبقه متوسط میدانم. شاید متراژ خانهام هم چیزی بین خانههای این دو طبقه باشد. در زندگی روزمرهمان، همیشه در میان دوستان یا قوم و خویشتان با آدمهایی از خانواده طبقه فرودست و خانواده طبقه فرادست برخورد کردهاید؛ برخی ثروتمندند و برخی فقیر. با تمام این انسانهای متفاوت و طبقههای متفاوت روزانه برخورد میکنیم.
با فیلمهایی که ساختهاید معضلات طبقات اجتماعی و سرمایهداری را در جوامعی مانند کرهجنوبی به تصویر کشیدهاید اما آیا راهحلی برای این معضلات دارید یا وظیفهتان این است که فقط آینهای در برابر آنها بگیرید؟
"یخشکن" فیلمی علمی-تخیلی است، بنابراین درواقع توانستهام یک راهحل ارایه کنم. خیلی سادهتر بگویم، راهحلم این بود که کل سیستم را نابود و از قطار فرار کنیم. میدانم که غیرواقعی است اما ارایه آن امکان داشت چون فیلمی علمی- تخیلی بود. هر چند در فیلم "انگل" که به واقعیت ما نزدیکتر است، ارایه راهحل بسیار دشوار است. هر چند معتقدم پیامم این است که هیچ راه فراری، هیچ راه دررویی از سرمایهداری و واقعیتِ اقتصاد "گیگ" نیست.
"انگل" نسبت به دو فیلم قبلیتان، مقیاس کوچکتری را دربر میگیرد و بازیگران کمتری در آن حضور دارند. آیا با این روش فیلم را شخصیتر کردهاید؟
فکر نمیکنم به این شکل شخصیتر باشد اما همانطور که اشاره کردید، فیلمی با مقیاس کوچکتر است. وقتی روی فیلمهایی با مقیاس وسیع کار میکنیم، جلوههای بصری و این دست تجهیزات، انرژی کارگردان را میگیرد. هر چند در فیلمی با مقیاس "انگل"، کارگردان میتواند وقت و انرژی بیشتری را صرف جزییات شخصیتپردازی و رویکرد سینمایی کند که به نظرم خیلی هم خوب است، بنابراین فکر میکنم در آینده احتمالا فیلمهای بیشتری با این مقیاس بسازم.
امیدوارید بینندگان از این فیلم چه پیامی را دریافت کنند؟
فقط امیدوارم باعث شود بیننده به فکر فرو برود. بخشهایی از فیلم خندهدار، وحشتناک، ناراحتکننده است و اگر باعث شود مخاطبان هنگام دیدن فیلم درباره ایدههایشان صحبت کنند، بیشتر از این چیزی نمیخواهم.