من هنرمند چرا بگویم ۲۰ سال است به زنم خیانت کردم؟/ صحبتهای خمسه درباره فضای مجازی و خشکیدن لبخند در جامعه
علیرضا خمسه بازیگر و کمدین کشورمان میگوید: جامعهای که میخواهد به سمت تحول برود باید سلامت داشته باشد و نشانه آن بودن لبخند بر روی لبان مردم است.
ایران آرت: علیرضا خمسه یکی از چهرههای خبرساز این روزهای عرصه هنر است. او ابتدا با یک استندآپ جنجالی در کانادا که انتقادهایی هم به همراه داشت خبرساز شد و سپس اعلام خبر حذف بابا پنجعلی از فصل جدید سریال "پایتخت" بار دیگر او را بر سر زبانها انداخت و او مصاحبهای هم انجام داد که به نظر میرسید چندان از حذف شدن نقشش راضی نیست.
خمسه که بیشتر به عنوان بازیگری در ژانر کمدی و همچنین سینمایی کودک و نوجوان شناخته میشود و در سابقه کاری خود نقشآفرینی در بیش از ۳۰ فیلم سینمایی و ۶۰ تلهفیلم، سریال و برنامه تلویزیونی و چندین تئاتر را دارد، اکنون درحال اجرای یک تور جهانی تئاتری به نام "بگو مگو" است و برای روی صحنه بردن آن به کشورهای متعددی سفر میکند و البته قصد اجرای آن در ایران را هم دارد.
این بازیگر گفتوگویی را با خبرگزاری ایسنا انجام داده که بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
بعد از اینکه اولینبار خودتان را روی پرده سینما دیدید چه حسی داشتید؟
معمولاً همه هنرپیشه ها اولین بازخورد تماشای خودشان روی پرده منفی است و فکر میکنند چقدر زشت هستند و بد بازی میکنند، اما بعد از مدتی عادی میشود.
سینمای ایران چقدر این فرصت را در اختیار شما گذاشته تا نقشهایی را که دوست داشتید بازی کنید؟
به نظر من سینمای ایران به پیش نرفته، گاه درجا زده و گاهی پسرفت داشته است، به همین دلیل افتخارات من هنوز در دهه ۶۰ و ۷۰ است. یکی از امیدهای من این است که جوانانی که اکنون وارد این حوزه میشوند با موانعی که وجود دارد بتوانند مبارزه کنند و به شرایطی که بتوانیم بگوییم این سینما ایدهآل است، برسند.
در حال حاضر، وقتی برنامههای تلویزیونی و سینمایی و حتی تئاتری را با سالهای ابتدایی انقلاب مقایسه میکنند بعضا این دیدگاه وجود دارد که آنها بیشتر مورد استقبال و حرفهایتر بودند. فکر میکنید علت این اتفاق چیست؟
همیشه این اتفاق افتاده و خواهد افتاد که شما چیزی را که میکارید برداشت میکنید. در این سالها چیزهای خوبی کاشته نشده، یعنی آموزش و برنامهریزی خوبی نداشتهایم. در کشور ما چیزی بهنام برنامهریزی، آموزش و پژوهش جدی گرفته نمیشود. اگر در آن سالها چهار سریال ساخته میشد، همه خوب بودند، اما اکنون اگر مثلا چهارهزار برنامه هم ساخته شود به اندازه کیفیت آن زمان نیست.
الان اگر به مدیریت پژوهش سیما زنگ بزنیم و حالش را بپرسیم پاسخ میگوید که خوب نیست زیرا کمترین بودجه به او تعلق میگیرد.
با توجه به اهمیت و گستردگی فضای مجازی و فعالیت هنرمندان و سلبریتیها در شبکههای اجتماعی فکر میکنید امروزه چقدر خودِ هنرمندان در دامن زدن به حاشیهها، اخبار زرد و شایعهها مقصرند؟
مولوی داستان جالبی دارد. او مسجدی را توصیف میکند که یکی از نمازگزاران بین نماز صحبت میکند و نمازش را میشکند، دومی برمیگردد و میگوید حرف زدی نمازت شکست و سومی هم همین کار را میکند. داستان فضای مجازی هم همین است؛ وقتی یک نفر میگوید به زندگی خصوصی ما چه کار دارید، همان نمازگزار است که به بغل دستیاش میگوید بین نماز حرف زدی و نمازت باطل شد، در صورتی که خودش هم دقیقا مرتکب همین خطا شده است.
من وقتی سکوت کنم بهترین کار را انجام دادهام. وقتی تکلیف فضای واقعیمان معلوم نیست چگونه به فضای مجازی میرویم؟ وقتی فضای مجازی با یک اتفاق غیرمتعارف میتواند تعداد دنبالشوندگانش را اضافه کند پس دیگر چه اعتمادی میتوان به آن داشت؟! در عین حال مردم در پی شنیدن یکسری اخبار و اطلاعات منفی و بد پیش خود میگویند "اگر مرهم نهای زخم دلم را / نمک پاش دل ریشم چرایی؟" منِ هنرمند اگر نمیتوانم کاری برای مردم انجام دهم بیایم بگویم که من ۲۰ سال است به زنم خیانت میکردم و با کس دیگری بودم؟ بنابر این چرا آنها را از اتفاقات روزمره آزردهخاطر کنم؟!
شما همیشه به مردم گفتهاید شاد باشید، اما با توجه به مشکلاتی که وجود دارد چگونه میتوان همچنان مردم را شاد نگه داشت؟
در جامعهای که بیکاری و افسردگی به وفور به چشم میخورد فرهنگ میتواند نقش کمککننده داشته باشد. حافظ میگوید "با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام" یعنی صبر کن با لبخند میتوان دنیا را نجات داد. فرهنگ مثل یک داربست میماند اما این را از ما گرفتهاند. زمانی به ما میگفتند کارتان را به خدا بسپارید و این حرف به آدم آرامش میداد اما اکنون از جوان دین و امید را گرفتهاند. شادی از یک بینش میآید پس باید دیدگاهمان را تغییر دهیم. جامعهای که در آن امید نباشد تغییر نمیکند. جامعهای که میخواهد به سمت تحول برود باید سلامت داشته باشد و نشانه آن بودن لبخند بر روی لبان مردم است. مسئولان باید به ۵۰ سال آینده فکر کنند نه به کشتیای که امروز توقیف شده است! کشور به خانهتکانی جدی نیاز دارد که از خود فرد و سپس خانوادهاش آغاز میشود.