سوپراستارهای امروز چطور پایشان به سینما باز شد؟
نیکی کریمی، الناز شاکردوست، هدیه تهرانی، مهناز افشار، محمدرضا گلزار، شهاب حسینی، بهرام رادان و... توسط چه کسانی به سینما معرفی شدند؟
ایران آرت: سرنوشت هر کدام از ستارههای سینمای ایران که این روزها در مقابل دوربین عکاسان داخلی و گاه خارجی میایستند و لبخند میزنند، در یک لحظه با دنیای پر زرق و برق سینما گره خورده است: لحظه پرالتهاب سپردن یک نقش به یادمانی به بازیگری که شاید رویای ستاره شدن را سالها در سر میپروراند.
سرنوشت شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، مهناز افشار، گلزار، نیکی کریمی و … را چه کسی با سینما گره زد؟
زمانی چشمان جستوجوگر کارگردان شخصیت قصه خود را در قامت یک بازیگر نوظهور یافته و یا در مواردی خود بازیگران با نزدیک شدن به سازندگان پروژههای سینمایی زمینه حضور و مطرح شدن را فراهم کردهاند. در ادامه از ۱۰ ستاره سینمای ایران نام می بریم و سپس لحظه گره خوردن سرنوشت آنان با سینما را مرور می کنیم.
نیکی کریمی/ وسوسه(جمشید حیدری- ۱۳۶۸)
نیکی کریمی چندیست که ترجیح میدهد پشت دوربین قرار بگیرد و فیلم بسازد تا مانند دو دهه ۷۰ و ۸۰ حضور پررنگی در مقابل دوربین داشته باشد، او این روزها گزیدهتر انتخاب میکند و همچنان وقتی ایفای نقشی چون زن رنج کشیده «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» به او سپرده میشود، میتواند توجهها را به خوبی به توان خود در بازیگری جلب کند.
اما ۲۷ سال قبل، در روزهایی که هنوز این بازیگر ۲۰ ساله نشده بود، برای اولین بار مقابل دوربین رفت و در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری ایفای نقش کرد. با این حال برای آنکه کریمی به آسمان سینمای ایران پرتاب شود، لازم بود تا بهروز افخمی فیلمنامهای نوشته خود و علیرضا داودنژاد را برای ساخت انتخاب کند. از آنجا که نقشهای اول فیلم «عروس» را باید یک عروس و داماد ایفا میکردند لازم بود بازیگران جوانی انتخاب شوند و به این ترتیب بود که جوانی و ظاهر کریمی به یاری او آمد تا نخستین ستاره زن سینمای دهه ۷۰ نام بگیرد: ستارهای که البته انتخابهایش در فاصلهای بسیار کوتاه نشان داد، فقط یک بازیگر جوان خوشظاهر نیست، او کسی است که میتواند مقابل دوربین داریوش مهرجویی مطرح و باتجربه نقش پری و سارا را بازی کند.
هدیه تهرانی / سلطان(مسعود کیمیایی – ۱۳۷۵)
هدیه تهرانی از کشفهای محمدرضا شریفینیاست. شریفینیا که علاوه بر بازیگری تجربیاتی در زمینه انتخاب بازیگران هم دارد، موجب شد تهرانی به سینمای ایران معرفی شود و برای اولین بار در «سلطان» مقابل دوربین مسعود کیمیایی برود. گرچه هدیه تهرانی پیش از آن در سال ۷۲ تا آستانه انتخاب برای بازی در نقش راحله در «روز واقعه» نیز پیش رفت ولی آن نقش نصیب لادن مستوفی شد. تهرانی با مشخصات ظاهری جذاب و سرد که چندان برای سینمای ایران آشنا نبود از مقابل دوربین کیمیایی، به «قرمز» فریدون جیرانی پیوست و در نهایت آن چیزی که تصویر این بازیگر را ماندگار کرد ایفای نقش سیما ریاحی در «شوکران» بهروز افخمی بود.
بهرام رادان / شور عشق( نادر مقدس – ۱۳۷۹)
نیمه دهه ۷۰ زمان ورود جوانان چشم رنگی و گیتار به دست به سینمای ایران بود. بهرام رادان هم در همان سالها پا به سینما گذاشت، ورودی که به واسطه اقدامش برای پیوستن به فیلم «شور عشق» نادر مقدس محقق شد.
رادان در دهه ۷۰ مسیر اغلب جوانان تازهوارد آن سالها را پیش گرفته بود و «آواز قو»، »آبی»، «ساقی» و چند فیلم دیگر همگی حاصل جو آن دوره سینما و انتخابهای این بازیگر بود تا اینکه «گاوخونی» بهروز افخمی زاویهای جدید مقابل نگاه این بازیگر گشود، منظری که در ادامه منجر به حضور رادان در فیلمهایی چون «گیلانه» رخشان بنیاعتماد، «سنتوری» داریوش مهرجویی و «کنعان» مانی حقیقی شد.
مهناز افشار / شیرهای جوان(محسن محسنی نسب – ۱۳۷۸)
او نخستین بار در سال ۷۷ در یک فیلم تلویزیونی با نام «گمشده» ساخته مسعود نوابی بازی کرد. بعد وارد سینما شد اما بازی در فیلمهای «شیرهای جوان» و «دوستان»(علی شاه حاتمی- ۱۳۸۷) موجب نشده بود تا مهناز افشار چندان در سینما مطرح شود تا اینکه در سال ۱۳۷۹ در نقش مقابل بهرام رادان در «شور عشق» بازی کرد. بازیگر جوانی که ظاهر او یادآور یکی از ستارههای سینما و موسیقی در سالهای قبل از انقلاب بود و شاید همین شباهت موجب میشد تا او روزهای پرکاری را در دو سه سال نخست ورود به سینما از سر بگذراند. در همان سالها «کما» به کارگردانی آرش معیریان یکی از فیلمهایی بود که بیش از سایر نام این بازیگر را مطرح کرد و در ادامه مسیر بازیگری افشار با حضور مقابل دوربین مانی حقیقی در «کارگردان مشغول کارند» و «چه کسی امیر را کشت» مهدی کرمپور با تغییراتی روبرو شد. تغییراتی که میتوان نتیجه آن را حضور این بازیگر در فیلمی چون «برف روی کاجها» به کارگردانی پیمان معادی و یا یک فیلم کاملا تجربی چون «از تهران تا بهشت» ابوالفضل صفاری دانست. البته در تمام این سالها افشار پیوند خود را با سینمای بدنه قطع نکرد.
محمدرضا گلزار/ سام و نرگس(ایرج قادری- ۱۳۸۰)
ایرج قادری کارگردانی بود که محمدرضا گلزار را به سینمای ایران معرفی کرد. گلزار که در نیمه دوم دهه ۷۰ به عنوان نوازنده گروه پرطرفدار «آریان» شناخته میشد، برای نخستین بار در فیلم سینمایی «سام و نرگس» قادری مقابل دوربین قرار گرفت و سپس به فاصلهای کوتاه در «شام آخر» فریدون جیرانی نقش عاشق جوانی را بازی کرد. گلزار در مسیر بازیگری نسبت به اغلب هم دورههای خود روند یک دستتری را طی کرده است، او خیلی اهل ریسک نبوده و معمولا برای بازی در فیلمهای متعلق به بدنه سینمای ایران انتخاب شده است، اما همین انتخابهای نسبتا یکدست از محبوبیت او نکاسته و گلزار در مقام ستاره سینمای تجاری جایگاه خود را با وجود کمکاریهای سالهای اخیرش حفظ کرده است.
الناز شاکردوست/ گل یخ(کیومرث پوراحمد – ۱۳۸۳)
شاید امروز به سختی بتوان نام الناز شاکردوست را در کنار ستارههای سینما قرار داد، اما به واقع او در دهه ۸۰ به خصوص نیمه دوم این دهه یکی از پرکارترین بازیگران زن در نقشهای یک فیلمها بود. شاکردوست بازیگریست که به واسطه حضور در تجاریترین فیلم کیومرث پوراحمد وارد سینما شد (البته با صرفنظر کردن از فیلمی ویدئویی به نام «اینجا… آخر دنیا» به کارگردانی شراره یوسف نیا و ابراهیم بخشی). پوراحمد این بازیگر را برای حضور در «گل یخ» انتخاب کرد، فیلمی که به وضوح یادآور «سلطان قلبها» بود. شاکردوست هم در نقش زن رنجکشیده فیلم قرار گرفت و همین نخستین حضور راه را برای سالهای پرکاری او در دهه ۸۰ باز کرد. البته روندی که بیش از هفت هشت سال ادامه نیافت.
لیلا حاتمی/ کمال الملک(علی حاتمی- ۱۳۶۳)
حدود ۳۳ سال از نخستین نقشآفرینی لیلا حاتمی در فیلمی سینمایی میگذرد. او در حالی که فقط ۱۱ سال داشت در «کمالالملک» به کارگردانی پدرش زندهیاد علی حاتمی بازی کرد تا نامش به عنوان بازیگر ثبت شود و در ۱۹ سالگی مقابل دوربین اثر دیگری از پدرش به نام «دلشدگان» رفت. با وجود این، نقطه اوجگیری بازی او را میتوان حضور در فیلم «لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی محسوب کرد؛ زنی که از عشق تا بحران جدایی و آزار خویشتن را در جای جای فیلم تجربه میکند. حاتمی امروز به جایگاهی در بازیگری رسیده است که به عنوان داور در جشنواره معتبری چون کن حضور مییابد.
رضا عطاران/ کلید ازدواج(داود موثقی – ۱۳۷۶)
رضا عطاران را بیتردید میتوان کشف تلویزیون در دهه ۷۰ نامید. اولین کار تصویری او مجموعه تلویزیونی «بیداران» ساخته اصغر عبداللهی در سال ۶۹ بود و پس از آن «پرواز ۵۷» را با مهران مدیری کار کرد. او که با جنگ سرگرمی «ساعت خوش» بیش از پیش به مخاطبان معرفی شد، از دهه ۶۰ کار بازیگری در تآتر را با مرحوم حسن حامد شروع کرده بود. عطاران پیش از آنکه تبدیل به ستاره سینما شود، به واسطه سریالهایی که ساخت و بازی کرد، ستاره معتبری در تلویزیون شده بود. بازی در «کلید ازدواج» داود موثقی در سال ۱۳۷۶ به عنوان نخستین حضور سینمایی نقطه قابل توجهی در کارنامه عطاران محسوب نمیشود. او هر از گاهی تا سال ۱۳۸۴ در فیلمهای سینمایی بازی کرد تا آنکه «هوو» به کارگردانی علیرضا داودنژاد وجه دیگری از بازیگری او را در سینما به نمایش گذاشت. این روند ادامه یافت تا همین امروز که عطاران با وجود تفاوتهای ظاهری که میتواند با یک ستاره سینما داشته باشد، عملا پولسازترین ستاره سینمای ایران است.
ترانه علیدوستی/ من ترانه ۱۵ سال دارم(رسول صدرعاملی- ۱۳۸۰)
اگر رسول صدرعاملی برای بازی در نقش ترانه در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» نوجوان دیگری غیر از دختر ۱۷ ساله حمید علیدوستی فوتبالیست مشهور را انتخاب میکرد، سینمای ایران یکی از شاخصترین چهرههای بازیگری خود را از دست میداد. می گویند علیدوستی که هنرجوی آموزشگاه تارخ بود را حبیب رضایی به صدرعاملی پیشنهاد داد. ترانه علیدوستی نوجوان در «من ترانه…» چنان درخشید که در گام نخست سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را دریافت کرد و سپس با انتخابهایش بارها و بارها ثابت کرد به حق صدرعاملی او را شایسته ایفای نقش ترانه دانسته بود.
جدای از بازیهای قابل توجه او در «شهر زیبا»، «چهارشنبهسوری»، «درباره الی» همگی به کارگردانی اصغر فرهادی، او قدرت جذابیت بازی خود را در جریان حضور در یک مجموعه تصویری هم به نمایش گذاشته است. حضور موفق او در مجموعه «شهرزاد» بیش از گذشته نام این بازیگر را در میان عموم مخاطبان مطرح کرده است.
شهاب حسینی/ رخساره(امیر قویدل – ۱۳۸۰)
شهاب حسینی از دنیای تلویزیون به سینما آمد و آنقدر به حضور خود در سینما ادامه داد تا اینکه به نظر میرسد امروز جایگاه خود را یافته است: دلیل این مدعا جایزه او از جشنواره کن برای بازی در فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی است.
حسینی که نخست مجری برنامه «اکسیژن» در تلویزیون بود، سال ۱۳۸۰ با زندهیاد محمدعلی سپانلو و میترا حجار در «رخساره» به کارگردانی امیر قویدل همبازی شد و در همین سال فیلم ضعیف «آدمک ها» ساخته علی قوی تن را بازی کرد. شاید بازی در فیلمهای «شمعی در باد» به کارگردانی پوران درخشنده و یا «رستگاری در ۸٫۲۰ دقیقه» ساخته سیروس الوند وجوه متفاوتی از بازی حسینی را برای مخاطبان به نمایش گذاشتند، اما بازیگری او در سینما جدی گرفته نشد تا «درباره الی» و عملا آنچه که حسینی که را در نقطه طلایی کادر قرار داد، بازی در نقش یک کارگر عصبی در «جدایی نادر از سیمین» بود. محبوبیت حسینی با حضور در مجموعه «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی چندین برابر شده است و به نظر میرسد او موفق شده نقشهای متفاوت را قابل پذیرش ایفا کند.